

سرزمین خاکسترها و الماسها
انتشارات قطره منتشر کرد:
به شوری که برخی هنرمندان تئاتر را به هم پیوند میدهد و اندیشه هایی را به عمل درمی آورد که انسان های تهی از شور آنها را اشتغالاتِ ذهنیِ چند مجنونِ منزوی میدانند جز عشق چه نامی می توان نهاد؟ آیا این قصهی عشق بین سولرژیتسکی و استانیسلاوسکی نبود؟ و واختانگوف؟ آیا این داستان واقعی عشقی پُرغوغا و بدشگون نبود که به رابطهی بین استانیسلاوسکی و میرهولد دامن زد؟ یا بین آیزنشتاین و میرهولد؟ امروز عشق پُرشور را فقط در یک بعد می بینند و آن بعدِ جنسی است. به ایندلیل است که درک اصطلاحِ استاد، به معنای ژرفِ کلمه، عملاً غیرممکن است. فراتررفتن از امور آشکار و مفاهیمی همچون تأثیر، روش ها، اصل و نسب، و وفاداری یا عدموفاداری کاری دشوار است. انگار استاد کسی نیست که خودش را آشکار می کند، صرفاً برای اینکه از میان برخیزد. انگار کار او فقط آموزش و اغواست، به جای اینکه مقدمهی زایمانِ دشوارِ کشف خلاقیت و فردیتِ فرد بی هیچ آهوناله ای باشد.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
شاید بپسندید














از این مترجم













