نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات علمی منتشر کرد :
مادرم در طول تابستانی که ادوارد در بیمارستان سر کرد، یک تصویر دور برایم بود، بیشتر اوقات، من و پدرم بودیم. در کمال تعجب، او قصد داشت در موقعیت درست باشد و مسئولیت کارهای منزل را در نبود مادرم به عهده بگیرد. حتی وقت پیدا میکرد تا با من بازی کند. در خاطرم، تمام تابستان آفتابی بود. من و پدرم وقتهای ناهارمان را در باغهای آبجوی میخانه میگذراندیم و من هر روز سیبزمینی برشته با طعم جوجه و لیموناد داشتم. شام همیشه چیز تقریباً ناسالمی مثل ساندویچ یا ماکارونی حلقهای با ذرت شیرین بود. وقتی مادرم ادوارد را به منزل آورد، پدرم به حالت معمولش برگشت و خوشی متوقف شد. من مجبور بودم وقتی برادرم خواب بود به اطراف خانه بروم تا مزاحمش نشوم و اجازه نداشتم با او بازی کنم، مبادا به او آسیب بزنم…
فروشگاه اینترنتی 30 بوک
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.