

برخورد
انتشارات پیدایش منتشر کرد:
دبی، هکتور، لنی و فیل در شهری کوچک زندگی میکنند. آنان بیشتر اوقات با هماند و زندگی پرتکراری دارند. اما این تابستان دبی تصمیم میگیرد به زنی سالمند کمک کند، به شهر دیگری میرود، با پیتر آشنا میشود و یک هفتهی تمام با تجربههای تازهای روبهرو میشود. او وقتی به شهرش بازمیگردد و دوستانش را دوباره میبیند متوجه تغییر آنها هم میشود. همهی آنها تابستانی متفاوت را گذراندهاند. این کتاب دربارهی همین تابستان است؛ تابستانی پر از برخورد…
قسمتی از متن کتاب:
«آرزو کرد اتفاقی بیفتد.
درحای که مجلهای را نگاه میکرد، آرزو کرد.
مجلهای که دست دبی بود برای خواهرش کریسن بود؛ همینطور تختی که رویش نشسته بود و ژاکتی که تنش بود، آنها را وقتی قرض گرفته بود که برای استفاده از برق لب کریسن به اتاقش آمده بود، اما کریسن آنجا نبود.
دبی با خودش گفت اگر قرار باشد یک آرزویش برآورده شود، باید روی آرزویش دقت بیشتری بکند، حتی اگر آرزوی درست و حسابی نباشد و فقط از ذهنش گذشته باشد، فکر کرد کاش اتفاق متفاوتی بیفتد، یک اتفاق خوب برای خودش.»
فروشگاه اینترنتی 30بوک
شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم













