

شورش تک نفره
انتشارات خوب منشتر کرد:
|همهاش پارانویاست، آقایان، فقط پارانویاست!»| وکیلی میانسال سالها زندگی یکنواخت و بهقاعدهای را سپری کرده و سرسپردۀ جامعه بوده است که از قضا، روزی در مهمانی شبانۀ تولد ژنرال دوماچینسکی، ژنرال با افتخار تعریف میکند که بیست سال پیش چهار کارگر شورشی را به چوب بسته و آنها را با شلیک گلوله از پشت سر مثل سگ کشته است. راوی سکوت دیگر مهمانان و قساوت دوماچینسکی را بر نمیتابد و او را جنایتکار مینامد. همینجاست که درهای جهنم به روی راوی باز میشود... از متن کتاب «بشر روی دو پای عقب ایستاد و بنا کرد به راه رفتن روی دو پا و حماقت هم مثل سایه دنبالش راه افتاد. حماقت، خواهر ظلمت، بشر دوپا را وامیدارد به خویشاوندان چهارپایش در عالم طبیعی برگردد. بهاینترتیب، حماقت نمیگذارد بشر به بالا، به سوی اختران اوج بگیرد، همانطور که نیروی جاذبه او را از پرواز بازمیدارد.»
فروشگاه اینترنتی 30بوک
معرفی کتاب شورش تک نفره اثر میروسلاو کرلژا
امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆
امتیاز در آمازون: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆
معرفی رمان شورش تک نفره:
واکنشهای جهانی به رمان شورش تک نفره:
«شورش تک نفره یکی از رمانهای بزرگ اروپایی نیمهٔ اول قرن بیستم است و مضامین کرلژا* جدیت او، اعتراض او به عادی بودن توهم و ظلم، به سختی میتواند به پایان قرن مرتبط باشد.» - سوزان سونتاگ
«کرلژا یه عنوان یک ناظر زیرک از انسان به عنوان حیوانی اجتماعی نام بُرده است و سبک خشمآلود و طعنهآمیز او کاملاً با سنت طنز بوروکراتیک اروپای شرقی که افرادی مانند کافکا، کارل کاپک و یاروسلاو هاسک به کار بردهاند مطابقت دارد.» - پابلیشرز ویکلی
«کتاب شورش تک نفره از کرلژا یکی از برجستهترین و ژرفترین نویسندگان ادبیات اروپا است.» - ساتردِی ریویو
«چیز عجیب در مورد این رمان این است که با وجود همهٔ محدودیتها و تعلیمات بالکان، در ذهن مانند پرتقالی خالکوبیشده به نظر میرسد و همیشه لحن طنز آن در ذهن خواننده از نظر تجربی واضح باقی میماند.» - پُل وست، بوستون فینیکس
چرا باید رمان شورش تک نفره را بخوانیم؟
جملات درخشانی از کتاب شورش تک نفره:
«مرد کلاهدارِ ما در شورش علیه «حملونقل موتوری» میشنود دیوارهای خانهاش ترک برداشته، سقف بالای سرش میلرزد و شیشههای بوفهٔ خانهاش تلقوتلوق میکند؛ او با علف نظر به فتوت و جوانمردیاش به واقعیت معاصر معترض است؛ هنوز در قاب طلایی نقش برجستهٔ کهنه و منسوخ به سر میبرد که در آنها سلحشوران جوشنپوش در مسابقات با چند اژدها میجنگیدند. حالا وارد این چشمانداز قاب طلایی ساختهٔ اوشوو بکوش برای این مرد توضیح بدهی منطق بورژواییاش چقدر سست بنیاد است، و او در پاسخ چه خواهد گفت؟ یا از نظر اخلاقی فاسد شدهای، یا برای نیروهای بیگانه کار میکنی که در صدد تخریب تمدن ما هستند، یا در بهترین حالت، عقلت پارسنگ برمیدارد. من سالهای سال عملاً کور و کر، پنهان و پسکشیده در درون خود عین حلزونی، نرمتنی کامل در این باغوحش بوگندوی دنیا به سر بردهام. سالهای آزگار در حماقت بشر غور کردهام. کمابیش پی بردهام چگونه نیروی درونی مبهمی پشت اعمال بشر پدیدار میشود که مانع حرکت هر فرد میشود و جلوی زندگی سرراست و کامل مردم را میگیرد، نیرویی خطرناک که ایشان را میفرساید و مسموم میکند.»
«در شهر کوچک ما، مثل همهٔ شهرهای دورافتاده که میخواهند نقش مراکز بزرگتر را ایفا کنند و پا از گلیم خود فراتر میگذارند، بازار شایعه و تهمت داغ بود. اما تا آنجا که میدانم تا پنجاهودوسالگی هیچکس پشت سرم بدگویی نکرد یا حرف مغرضانهای نزد. درواقع من گمنام بودم، نه در معرض دید؛ و چنان محتاط بودم که کمتر کسی متوجه وجودم میشد. هیچکس مدعی نشد که چیزی دزدیده باشم: مثلاً قاشقی نقرهای کش رفته باشم یا گنجهای را غارت کرده باشم. هیچکس ادعا نکرد چیزی را خورده باشم که مال کس دیگری بوده، یا با پامال کردن دیگری به مقام و منصب بالاتر و نانوآبدارتر رسیده باشم. در سرایت حماقت مضحک محلی هرگز کسی نامم را به زشتی نبرد. کمتر کسی هم از بیماری مقاربتی که در اوان جوانی به آن مبتلا شدم خبردار بود. جز این، در ابتدای زندگی من چیزی وجود نداشت. حتی اگر از چنین ماجرای شرمآوری سر درمیآورند، موضوع چندان مهمی نبود که بتوانند علیه شهروند محبوب و کمابیش محترم به کار برند که کلاه سیلندر بر سر میگذارد، موقعیت ممتاز و زنی ثروتمند دارد، مالک چند خانه در خیابانهای اصلی و خانهٔ ییلاقی خود است و در بانکهای معتبر مرکز شهر حساب جاری دارد.»
خلاصهٔ رمان شورش تک نفره:
اگر از خواندن کتاب شورش تک نفره لذت بردید، از مطالعۀ کتابهای زیر نیز لذت خواهید برد:
• کتاب خاطرات جنگ خوک اثر آدولفو بیوئیکاسارس نویسندهٔ آرژانتینی است. این کتاب حکایتی از جنگ میان نسلهای پیر و جوان است. وقایع این رمان در حومهٔ پالرمو، در شهر بوئنوسآیرس رخ میدهند و قهرمانِ آن فردی بازنشسته است که یک روز از خواب بیدار شده و متوجه میشود که جوانان تصمیم گرفتهاند به افراد پیر حمله کرده و جانِ آنها را بگیرند. نویسنده در این رمانِ تأملبرانگیز به مضامینی همچون قدرت، ظلم، اخلاق و پوچبودن شرایط انسانی پرداخته است.
دربارۀ میروسلاو کرلژا: نویسندهٔ اهل کروات

شاید بپسندید














از این مترجم













