

انتشارات کنار منتشر کرد :
نه هشداری در کار بود و نه توضیحی صدای ماشین را نمی شنیدم فقط چشمانم را باز کردم و چراغ های سبز رنگش را دیدم انگار همین طور از ناکجا آباد ظاهر شده
و خواب و گیجی را از سرم پرانده بود از اغلب چراغهایی که تا امروز دیده بودم روشن تر بودند و درست در وسط دو ردیف درختِ مُرده و خشکیده دو طرف جاده می درخشیدند زمان دقیق را نمیدانستم اما هوا تاریک بود از شب گذشته و دیر وقت تر از آن بود که سروکله مهمانی پیدا شود؛ هر چند که در حالت عادی هم کسی بهمان سر نمیزد
ما هرگز پیش از این مهمان نداشته ایم دست کم نه در اینجا.
بدون شک لقب استاد تعلیق و پیچیدگی در داستان برازنده ایان «رید است زمین گذاشتن رمان «دشمن کار آسانی نیست
پابلیشرز ویکلی کتاب دشمن از یک اتفاق خطرناک که لحظه به لحظه خطرناکتر می شود پرده بر می دارد ایان رید این داستان ترسناک را با لحنی آرام روایت می کند و شما را به شک می اندازد. این نویسنده کانادایی در روایت داستانی دلهره آور استادانه عمل میکند
فروشگاه اینترنتی 30بوک
شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم













