عروس تورنگ

(0)

1,000,000ریال

900,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
30

علاقه مندان به این کتاب
0

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب عروس تورنگ

انتشارات آنیما منتشر کرد :
برگشتی به طرفم و چشم های خمار میشی رنگت را به صورتم دوختی کم مانده بود چشم های سیاهم سیاهی بروند میخواستی برق نگاهت را از من بگیری ولی نمیدانستی نمیشود تپش های قلب را در پس کلمه ها قایم کنی سایه اش می آید و روی مردمک چشم ها می افتد و آدم را رسوا می کند. گفتی دیگه نمیخوام راجع بهش یک کلمه هم حرف بزنم سلانه سلانه به طرف اتاق خواب راه افتادی دست هایم را مشت کردم تا مبادا در تمنای گرفتن دست هایت غرورم را زیر پاهایت له کنم ،گفتی تا من یه چرت میزنم یه کم از وسایل سبک رو جمع کن ببرمت جای جدیدت بعداً برای بقیه وسایلت کامیون میگیرم تو حتی متوجه نشدی بعد از حرف هایت پاهایم لرزیدند و من مثل یک آدم مست تلوتلوخوران به آشپزخانه رفتم و چاقوی سبزی خرد کنی را زیر آستینم پنهان کردم وقتی از کنار آینه می گذشتم رفیق تنهایی هایم از توی آن صدایم زد: «دیدی به انتظارش می ارزید؟ بالاخره اومد.»
چاقو را نشانش دادم و زمزمه کردم «گول خوردیم. خیلی دیر شده، خیلی دیر.» من بیرون از آینه و او از داخل آینه مدت ها در چشم هم زل زدیم و او باورش نشد من هم عوض شده ام.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی