

جان بخشیدن به اعداد
انتشارات آریانا قلم منتشر کرد :
یک میلیارد چقدر از یک میلیون بزرگتر است؟
خوب، یک میلیون ثانیه، دوازده سال است. یک میلیارد ثانیه… سیودو سال.
درک اعداد ضروری است —ولی انسان بهگونهای خلق نشده که درکشان کند. تا همین اواخر، اغلب زبانها برای اطلاق به اعداد بیشتر از پنج هیچ واژهای نداشتند —هر چیزی را از شش تا بینهایت، به «خیلی» میشناختند. با اینکه اعداد دنیای ما بهطرز فزایندهای پیچیدهتر شده، مغزمان همچنان به همان شکل قبل مانده است. چطور میتوانیم میلیون و میلیارد و هزارمثانیه و نانومتر را به چیزهایی ترجمه کنیم که برایمان قابلدرک و کاربردپذیر باشد؟
چیپ هیث که پیش از این کتاب ایدۀعالی مستدام را از او منتشر کردهایم در کتاب «جان بخشیدن به اعداد» روشهایی را معرفی میکند که نشان میدهند عدد را چگونه باید به زبانی قابل فهم ترجمه کنیم. این کتاب پر از مثالهایی است که اعداد را میکوبند و از نو میسازند، مثالهایی پویا از قبل و بعد از ترجمه که عددی خشکوخالی را میگیرند و بهشکلی نمایش میدهند که افراد درکش کنند و بگویند: «وای، حالا میفهممش.»
این کتاب بر عقیدهای ساده استوار است: اگر اعداد را به تجربۀ غریزی انسان ترجمه نکنیم، اطلاعات را از دست میدهیم. تلاشی سخت و گاهی طاقتفرسا به خرج میدهیم تا با تولید اعداد مناسب، به گرفتن تصمیمی شایسته کمک کنیم ــولی اگر افراد تصمیمگیرنده اصلاً مفهوم این اعداد را درک نکنند، تلاشمان هدر خواهد رفت.
فرقی ندارد که به مسائل جهانی مانند تغییر اقلیم علاقهمند باشید یا شرکتی فناورانه یا یک مزرعه را اداره کنید یا فقط سرگرم توضیحدادن این باشید که اگر مثل مرغ مگسخوار کالری میسوزاندید، چند بطری کوکاکولا باید مینوشیدید: این کتاب هم به عاشقان ریاضی و هم به کسانی که از آن متنفرند، کمک میکند اعدادی را ترجمه کنند که به زندگی ما روح میبخشند —بدین ترتیب، این امکان را به ما میدهد که به تصمیمات خودمان دربارۀ محلهای تدریس و محلهای کار و جامعهمان، دادههای بیشتری را، بهگونهای طبیعیتر، اضافه کنیم.
فروشگاه اینترتی 30بوک
در این کتاب، نویسندگان به بررسی این موضوع میپردازند که چرا انسانها درک ضعیفی از اعداد دارند و چگونه میتوان دادههای عددی را به شیوهای تبدیل کرد که برای عموم مردم قابل درک و تأثیرگذار باشد. چیپ هیث (Chip Heath)، که استاد مدرسهی کسبوکار استنفورد است و پیشتر نیز کتاب موفق «ایدهی عالی مستدام» را منتشر کرد، همراه با کارلا استار (Karla Starr)، روزنامهنگار علمی، این کتاب را بهعنوان راهنمایی برای ارتباط مؤثرتر با اعداد در اختیارتان قرار میدهد.
چرا درک اعداد برای ما سخت است؟
اعداد بهطور طبیعی بخشی از زبان روزمرهی ما نیستند. درحالیکه ما بدون مشکل میتوانیم یک داستان را بفهمیم، اعداد غالباً برایمان بیروح و انتزاعی هستند. نویسندگان این کتاب معتقدند که مغز انسان بهصورت تکاملی برای پردازش زبان و داستانها بهینه شده است، نه برای پردازش اعداد و آمار. این همان دلیلی است که بسیاری از ما هنگام خواندن گزارشهای عددی گیج میشویم یا علاقهای به تحلیل دادههای خام نداریم.
برای غلبه بر این مشکل، کتاب پیشنهاد میکند که اعداد را به اشکال قابل درک تبدیل کنیم؛ مثلاً با مقایسههای ملموس، داستانسرایی، استفاده از تصاویر ذهنی و تبدیل دادههای آماری به سناریوهای آشنا.
مفاهیم اصلی و کلیدی کتاب
کتاب «جان بخشیدن به اعداد» شامل چندین فصل است که هرکدام یک تکنیک خاص برای درک بهتر اعداد را توضیح میدهند. در ادامه به برخی از مهمترین ایدههای مطرحشده در کتاب میپردازیم:
۱. همهچیز را ترجمه نمایید
نویسندگان توصیه میکنند که اعداد را به زبانی که برای مخاطب آشناست تبدیل کنیم. برای مثال، بهجای گفتن اینکه «این طرح ۱۰۰ میلیارد دلار هزینه دارد»، میتوان آن را با عباراتی مانند «بهاندازهی ۵ سال بودجهی آموزشی کل کشور» بیان کرد. این نوع ترجمه باعث میشود اعداد قابل لمستر و قابل درکتر شوند.
۲. از بهکار بردن اعداد صرف خودداری کنید
یکی از رایجترین اشتباهات در ارائهی اطلاعات عددی این است که اعداد را بدون هیچ زمینهای بیان کنیم. مثلاً گفتن اینکه «مسافت بین زمین و ماه ۳۸۴ هزار کیلومتر است» برای بیشتر مردم مفهومی ندارد. اما اگر بگوییم «اگر با سرعت ۱۰۰ کیلومتر در ساعت رانندگی کنیم، ۱۶۰ روز طول میکشد تا به ماه برسیم»، این عدد را برای مخاطب قابل تصورتر کردهایم.
۳. تمرکز بر یک مفهوم در هر لحظه
مغز ما نمیتواند همزمان چندین عدد را پردازش کند. اگر اطلاعات عددی زیادی بهطور همزمان ارائه شوند، احتمال زیادی وجود دارد که مخاطب هیچکدام را به خاطر نسپارد. نویسندگان پیشنهاد میکنند بهجای ارائهی چندین عدد در یک زمان، روی یک مفهوم تمرکز کنیم و همان را با مثالهای قابل درک توضیح دهیم.
۴. اعداد را در مقیاس انسانی ارائه دهید
بسیاری از اعداد در مقیاسهایی هستند که برای انسانها غیرقابل تصورند. بهعنوان مثال، میلیاردها دلار، میلیونها کیلومتر یا هزاران سال. اما اگر این اعداد را در مقیاسی انسانی ارائه دهیم، درک آنها سادهتر میشود. مثلاً:
یک تریلیون دلار معادل این است که اگر از دوران عیسی مسیح روزی ۱ میلیون دلار خرج کنید، هنوز هم تمام نشده باشد! میزان زبالهی تولیدشده در یک روز در نیویورک معادل این است که یک استادیوم فوتبال را پر کنیم.
۵. استفاده از داستانسرایی برای اعداد
داستانها، قدرتمندتر از اعداد هستند. ذهن انسان بهطور طبیعی با داستانها ارتباط برقرار میکند، درحالیکه اعداد برای او خشک و بیروح هستند. مثلاً، بهجای گفتن اینکه «۵ میلیون کودک در جهان به سوءتغذیه دچار هستند»، میتوان داستان زندگی یک کودک را تعریف کرد که با این مشکل روبهروست و در پایان عدد کلی را اضافه کرد. این روش باعث میشود مخاطب احساس ارتباط عاطفی بیشتری داشته باشد.
۶. استفاده از مقایسههای آشنا
مقایسهها ابزاری قدرتمند برای درک بهتر اعداد هستند. مثلاً:
بهجای گفتن اینکه یک ویروس جدید ۲۰۰ نانومتر اندازه دارد، میتوان گفت: این ویروس ۵۰۰ برابر کوچکتر از ضخامت یک تار موی انسان است. بهجای گفتن اینکه یک ورزشکار ۳۵ هزار امتیاز در لیگ حرفهای کسب کرده، میتوان گفت: او بهطور متوسط در هر بازی ۲۷ امتیاز گرفته که معادل ۱۸ سال بازی مداوم است.
۷. ترجمهی عدد به فرآیند تدریجی
اعداد بزرگ بهتنهایی میتوانند باعث بیحسی شوند، اما اگر به یک فرآیند تدریجی تبدیل شوند، تأثیر بیشتری دارند. بهعنوان مثال، بهجای گفتن اینکه «سالیانه ۸ میلیون تن پلاستیک وارد اقیانوسها میشود»، میتوان گفت: «هر دقیقه یک کامیون زبالهی پلاستیکی در اقیانوس تخلیه میشود.» این مقایسه، عدد را قابلتصورتر و تأثیرگذارتر میکند
اهمیت کتاب و تأثیر آن در ارتباطات عددی
این کتاب برای طیف گستردهای از مخاطبان مفید است:
- مدیران و کارآفرینان: برای ارائهی بهتر آمارهای کسبوکار به کارکنان و سرمایهگذاران.
- روزنامهنگاران و تحلیلگران داده: برای نوشتن گزارشهایی که مردم بهراحتی متوجه شوند.
- معلمان و اساتید: برای توضیح مفاهیم عددی به دانشآموزان و دانشجویان.
- هر فردی که در محیط حرفهای یا شخصی با اعداد سر و کار دارد.
با توجه به اینکه اعداد در همهی جنبههای زندگی حضور دارند، یادگیری نحوهی ارائهی صحیح آنها یک مهارت حیاتی محسوب میشود.
تقدیر از کتاب
- این درمان برای بیسوادی آماری نمیتوانست در زمان بهتری ارائه شود و یا از سوی تیمی بهتر—یک روانشناس و یک روزنامهنگار، تکنیکهای فوقالعاده عملی برای درک و انتقال ریاضیاتی که واقعاً مهم هستند، ارائه میدهند. آدام گرانت (Adam Grant)
- کتابی بسیار لذتبخش، مملو از نمونههای عالی از تغییرات افراطی در نحوهی نمایش اعداد، بهعلاوه مثالهای چشمگیری از قبل و بعد که یک عدد خشک را به شکلی قابلهضم ارائه میکنند مجلهی سئو تودی (CEO Today)
- کتابی منحصربهفرد در حوزهی ریاضیات عمومی… که آموزش هوشمندانهای را بهصورت بدون دردسر ارائه میدهد تا بتوان آمار و اعداد را برای افرادی که آنها را گیجکننده میدانند، بهخوبی توضیح داد… پر از جداول، حکایتها و حقایق جالب، این روایت، ریاضیات را در دسترس قرار میدهد… توصیههای هوشمندانه برای تاجران و معلمان. کیرکس (Kirkus)
دربارهی نویسنده
چیپ هیث استاد مدرسهی کسبوکار استنفورد و یکی از نویسندگان برجسته در زمینهی مدیریت و روانشناسی است. او به همراه برادرش دن هیث، کتابهای پرفروشی مانند «قدرت لحظهها» و «ایدهی عالی مستدام» را نوشته است. وی در آثار خود به بررسی نحوهی انتقال مؤثر ایدهها و مفاهیم پیچیده به مخاطب میپردازد و ابزارهایی برای جذب توجه و تأثیرگذاری بر دیگران ارائه میدهد. تخصص او در این است که مفاهیم پیچیده را به شیوهای ساده و جذاب بیان کند و به افراد یاری برساند تا ایدهها و دادههای خود را به شکلی قابل فهم و تأثیرگذار ارائه دهند.
آثار مشابه با «جان بخشیدن به اعداد»
اگر از این کتاب و رویکردهای چیپ هیث در ارائهی دادهها و مفاهیم لذت بردهاید، چند کتاب مشابه که به مهارتهای ارتباطی و انتقال مؤثر اطلاعات میپردازند، عبارتند از:
هنر شفاف اندیشیدن (The Art of Thinking Clearly) از رولف دوبلی (Rolf Dobelli)
دوبلی در این کتاب به بررسی اشتباهات منطقی رایج در تفکر انسانها میپردازد و روشهایی برای تفکر دقیقتر و شفافتر ارائه میدهد که به مخاطبان کمک میکند تا درک بهتری از اطلاعات و اعداد داشته باشند.
تفکر سریع و کند (Thinking, Fast and Slow) از دانیل کانمن (Daniel Kahneman)
این کتاب توسط برندهی جایزه نوبل اقتصاد، دانیل کانمن، نوشته شده است و به بررسی دو سیستم مختلف تفکر انسان میپردازد: سیستم سریع و شهودی و سیستم کند و منطقی. این کتاب درک بهتری از تصمیمگیری و پردازش اطلاعات بهویژه در زمینهی اعداد و دادهها فراهم میکند. این آثار بهطور کلی به شما یاری میرسانند تا تواناییهای ارتباطی و تفکر تحلیلی خود را تقویت کنید و دادهها و مفاهیم پیچیده را به شکلی قابل درک و جذاب ارائه دهید.
جمعبندی
«جان بخشیدن به اعداد» کتابی است که به همهی ما کمک میکند تا اعداد را نهتنها بفهمیم، بلکه بتوانیم آنها را بهگونهای توضیح دهیم که برای دیگران نیز معنا داشته باشد. با استفاده از تکنیکهای ارائهشده در این کتاب، میتوان دادههای پیچیده را به اطلاعاتی قابل درک، جذاب و تأثیرگذار تبدیل کرد. این کتاب به ما میآموزد که اعداد را به زبان خودمان ترجمه کنیم، از مقایسههای ملموس بهره ببریم، داستانسرایی را با دادهها ترکیب و در نهایت، به شیوهای ارتباط برقرار کنیم که دیگران بتوانند اطلاعات عددی را بهتر پردازش و به خاطر بسپارند.
اگر در محیط کار یا زندگی شخصیتان با اعداد سروکار دارید، خواندن این کتاب میتواند مهارتهای ارتباطی شما را متحول کند.
فهرست مطالب کتاب
مقدمه
همهچیز را ترجمه کنید. به اعداد آسان فهم رو بیاورید.
1. همهچیز را ترجمه کنید
2. از به کار بردن اعداد بپرهیزید
3.بکوشید هر بار بر ۱ چیز تمرکز کنید
4.به اعداد آسان فهم رو بیاورید .
برای درک شدن اعدادتان آنها را در مقیاسی آشنا، ملموس و انسانی قرار دهید.
5.فاتوم خودتان را پیدا کنید
6.اعداد ناملموس را به اشیای ملموس تبدیل کنید
7.اعدادتان را در قالبهای گوناگون بریزید
8.مقیاس انسانی
با اعداد احساسی-غافلگیرکننده و معنادار اندیشه و عمل را دگرگون کنید.
9. فلورانس نایتینگل به کمک انتقال احساسات از آمارهای بیروح میپرهیزد
10. پدیدههای قیاسپذیر، برترینها و پدیدههای فرادستهای
11. دامنهی احساسی
12. قضیه را شخصی کنید
13. عددتان را با نمایشی عملی به مخاطب عرضه کنید
14. با تبدیل عددتان به فرایندی تدریجی، از بیحسی جلوگیری کنید
15.دوبارهنوازی را تقدیم کنید
16. با شکل دادن الگو و سپس تخریب آن افراد را به توجه وادارید
مدل مقیاس بسازید.
17.با یافتن نقطههای مهم، نقشهی چشمانداز را ترسیم کنید
18. مدل مقیاسی بسازید که بتوانید با آن کار کنید
سخن پایانی
ضمیمه
یادداشتهای پایانی
در بخشی از کتاب میخوانیم:
تصمیم گرفتیم این کتاب را برای دو گروه بنویسیم: افرادی که میگویند «آدم عددفهمی نیستم» و افرادی که میگویند «آدم عددفهمی هستم». اینها دست کم برچسبهایی است که ما آدمها به خودمان میزنیم.
ولی به گمان ما، در انتخاب این برچسبها برای خود اشتباه میکنیم. شاید وقتی شروع به خواندن این کتاب کردید، خود را آدمی عددفهم به حساب میآوردید. ولی چهبسا مرز بین عددفهم بودن و نبودن کم رنگ شده باشد؛ برای مثال، ممکن است با پی بردن به اشتباه خود در برآورد بسیاری از مطالبی که به کمک ترجمهها روشن میشود رنجیده خاطر شده باشید. شاید همیشه تکانههای عصبی را سریع یا بودجهی سازمان پشتوانهی ملی هنرها را هنگفت یا رشتهکوه راکی را مرتفع میپنداشتید (درست در همین لحظه کوه کی۲ دارد به شما میخندد.)
اگر هم خود را آدم عددفهمی به حساب نمیآوردید، شاید به نوعی اطمینان خاطر پیدا کرده باشید که هیچ یک از ما چنین آدمی نیستیم... و از مشاهدهی برخی ترجمهها به راستی هیجانزده شده باشید. شاید متوجه شده باشید که دارید یکی از ترجمهها را برای همسر یا فرزندانتان تعریف میکنید- آن هم بدون روبه رو شدن با (بیشتر) چشمغرههایی که هنگام گفتوگو راجع به اعداد توقع داشتید، به ویژه موقع صحبت کردنتان دربارهی مرغ مگسخوار و بازی کف زدن.
شاید بپسندید














از این نویسندهها














از این مترجم













