

ضیافت اشباح
انتشارات خوب منتشر کرد :
توکارچوک در رمان ضیافت اشباح نه تنها دست به تسویه حسابی فمینیستی با افلاطون و مان می زند بلکه می گوید آثار این دو نقاط عطف نمادینی است که با فاصله بیش از دوهزار سال از یکدیگر پیروزی بی چند و چون مردانگی را در مدیریت فکری جهان نشان می دهد او حمله به کلیشه های دوهزار ساله این آثار را بهانه ای می کند برای پرداختن به مشکلات امروزی دربارهٔ جنسیت، خاصه مشکلات برآمده از تفکیک های ناعادلانه دو جنس که منجر به طرد و تحقیر هرچیزی می شود که مردانه نیست با این همه ضیافت اشباح به هیچ وجه مردستیز نیست همچنان که افلاطون و مان زن ستیز نبودند.
هر دوی اینها و بسیاری دیگر که در جای جای رمان به نقل قولهایی از آثارشان برمی خوریم - برای توکار چوک بسیار مهم اند چون مسئله تفاوت بین دو جنس برای تک تک این نویسندگان کلاسیک - چه باستانی و چه مدرن از بنیانهای وجود انسان است و در نتیجه تفاوتهای جنسیتی انسان در سامان دهی جهانی که در آن زندگی می کنیم، عاملی تعیین کننده اند.
فروشگاه اینترتی 30بوک
خلاصهی داستان
در سپتامبر ۱۹۱۳، مردی جوان و لهستانی که از بیماری سل رنج میبرد، به مهمانخانه ویلهلم اوپیتز در روستای گوربرسدورف، یک منطقه سلامتی در کوههای سیلزی، میرسد. هر شب، ساکنان برای نوشیدن نوشیدنی محلی توهمزا و بحث دربارهی مسائل بزرگ روز مانند پادشاهی یا دموکراسی، وجود شیاطین، برتری ذاتی زنان و جنگ یا صلح گرد هم میآیند. در همین حال، اتفاقات نگرانکنندهای در مهمانخانه و تپههای اطراف رخ میدهد. به نظر میرسد کسی یا چیزی در حال مشاهده و تلاش برای نفوذ به این دنیای منزوی است. مهمان تازهوارد در حالی که سعی در کشف حقایق درون خود و راز نیروهای شوم بیرونی دارد، نمیداند که آنها قبلاً هدف بعدی خود را انتخاب کردهاند.
سبک و مضمون
- وحشت گوتیک و فانتزی: این رمان ترکیبی از ترس روانشناختی و عناصر ماورایی است که فضای دلهرهآوری را ایجاد میکند.
- نقد اجتماعی و فمینیسم: توکارچوک در این اثر به بررسی نقشهای جنسیتی، سلطهی مردسالاری و جایگاه زنان در جامعهی آن دوران میپردازد.
- فرم تجربی: نویسنده با اشاره به آثار ادبی کلاسیک مانند «کوه جادو» نوشته توماس مان، اثری بینامتنی خلق کرده است.
این کتاب مناسب چه کسانی است؟
- علاقهمندان به ادبیات فلسفی و روانشناختی: این کتاب با مفاهیم عمیق خود، ذهن خواننده را به چالش میکشد.
- طرفداران آثار قبلی توکارچوک: اگر از کتابهایی مانند «پروازها» یا «کتابهای یعقوب» لذت بردهاید، این رمان نیز شما را مجذوب خواهد کرد.
- دوستداران رمانهای گوتیک و معمایی: «ضیافت اشباح» تجربهای متفاوت و هیجانانگیز را ارائه میدهد.
چرا این کتاب را باید خواند؟
- یک شاهکار از برندهی جایزهی نوبل: اولگا توکارچوک یکی از مهمترین نویسندگان معاصر است و آثار او همیشه با استقبال گستردهای روبهرو شدهاند. اگر به دنبال خواندن اثری از یک نویسندهی معتبر جهانی هستید، این کتاب گزینهای عالی است.
- تلفیق جذاب بین علم، تاریخ و فلسفه: کمتر رمانی را پیدا میکنید که بتواند به این خوبی، مفاهیم علمی، فلسفی و تاریخی را در دل یک داستان جذاب جای دهد.
- داستانی که ذهن شما را درگیر میکند: این کتاب از آن دسته آثاری نیست که پس از خواندن، آن را فراموش کنید. بلکه تفکرات آن در ذهن شما باقی میماند و شما را به کشف مفاهیم جدید وادار میکند.
- ساختار روایی خاص و غیرخطی: اگر از رمانهای معمولی و کلیشهای خسته شدهاید و به دنبال یک کتاب چالشبرانگیز هستید، «ضیافت اشباح» برای شماست.
دربارهی نویسنده
اولگا توکارچوک، نویسندهی برجستهی لهستانی و برندهی جایزهی نوبل ادبیات در سال ۲۰۱۸، یکی از مهمترین چهرههای ادبی معاصر است. او در تاریخ ۲۹ ژانویه ۱۹۶۲ در لهستان متولد شد و در رشتهی روانشناسی تحصیل کرد. توکارچوک با آثار خود که در آنها تاریخ، فلسفه، اسطوره و جغرافیا به شیوهای شاعرانه و انتقادی به هم پیوند خوردهاند، توانسته جایگاه ویژهای در ادبیات جهانی پیدا کند. سبک نوشتاری او بهویژه به خاطر نثر پیچیده و نمادین، پرسشهای عمیق فلسفی و نگاه انتقادی به جامعه و ساختارهای قدرت شناخته میشود. آثار توکارچوک هرکدام با تمهای خاص خود خوانندگان را به تفکر وامیدارند. او بهویژه به موضوعاتی مانند هویت، سفر، مرگ و رابطهی انسان با طبیعت میپردازد و توانسته است به شکلی عمیق ابعاد روانشناختی و فلسفی انسانها را بررسی کند. با برنده شدن جایزهی نوبل، توکارچوک به عنوان تأثیرگذارترین نویسندهی لهستانی معاصر شناخته میشود و از میان آثار وی میتوان به مواردی مانند گریزها، بر استخوانهای مردگان، بچههای سبز، کمد و... اشاره کرد.
سخن پایانی
«ضیافت اشباح» تنها یک رمان گوتیک و دلهرهآور نیست، بلکه اثری است که خواننده را به سفری عمیق در لایههای تاریک ذهن انسان، ساختارهای قدرت و اسرار هستی میبرد. اولگا توکارچوک با قلم جادویی خود، داستانی را خلق کرده که مرزهای واقعیت و خیال را به چالش میکشد و پرسشهایی بنیادین دربارهی ماهیت بشر و دنیای پیرامون مطرح میکند.
اگر به دنبال کتابی هستید که فراتر از یک روایت ساده باشد و شما را به تفکر و بازنگری در باورهایتان وادار کند، «ضیافت اشباح» گزینهای ایدهآل است. این رمان، همچون یک آیینه، نهتنها ترسها و تناقضات درونی ما را بازتاب میدهد، بلکه خواننده را دعوت میکند تا از زاویهای جدید به تاریخ، فلسفه و جایگاه انسان در جهان بنگرد.
پس اگر به دنبال تجربهای فراموشنشدنی هستید، این کتاب را از دست ندهید!
در بخشی از کتاب میخوانیم:
چشماندازی را ماری از بخار پوشانده است. بخاری که از لوکوموتیو میگریزد و اکنون بر سکوی ایستگاه میخزد. باید از میان این حجاب به تماشا نشست، باید گذاشت این مه خاکستری چشمان را کور کند، تا نگاه تیز و همهچیزبین شود و گذشته و حال و آینده را به یک آن در خود بگیرد.
و آنگاه، سنگفرشهای اسکله نمایان میشوند؛ مربعهایی منظم که در میانشان گیاهانی نحیف و ظریف، تابلویی نقاشیشده، به حفظ نظم و تقارن میکوشند.
اندکی بعد، یک لنگهی چپ کفش در آنجا ظاهر میشود، قهوهای. از چرمی که روزگار بهتری را به خود دیده و بلافاصله کفشی دیگر به آن میپیوندد.
شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم













