تخفیف های شگفت انگیز
مجله 30بوک
نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات نگاه منتشر کرد:
«نبرد من» تنها کتابی است که انتشار آن در آلمان ممنوع است. هیتلر در این اثر دیدگاه‌های خود را تئوریزه کرده، اثری که مبنای برپایی حزب ناسیونالیسم (نازی) شد و جهان را درگیر مصیبتی همه گیر کرد. کتاب «نبرد من» مانیفست اندیشه‌های تمامیت خواهانه‌ی هیتلر است. اما چرا این سرجوخه سابق ارتش آلمان که اندکی ذوق نقاشی هم داشت به چنین افکاری ره جست.
پاره‌ی نخست این کتاب زمانی نوشته شد که نویسنده در دژی نظامی در باواریا زندانی بود. او چگونه راهی آن دژ شد و به چه دلیل؟ پاسخ به پرسش مهم است، زیرا این کتاب با رویدادهایی سروکار دارد که نویسنده را دچار این گرفتاری کرد و به این دلیل که نویسنده زیر فشارهای عاطفی ناشی از وقایع تاریخی روزگار خود این کتاب را نوشته است. آن زمان، دوره‌ی خواری و تحقیر آلمان، و تا حدودی ادامه‌ی رویدادهایی بود که کمابیش در یک قرن گذشته رخ داده بود؛ این دوره از هنگامی آغاز می‌شود که ناپلئون امپراتوری کهن آلمان را تکه‌پاره کرد و سربازان فرانسوی تقریبآ سراسر آلمان را به اشغال درآوردند.
فروشگاه اینترنتی 30 بوک
نقد و بررسی تخصصی
هیتلر به دنبال کودتای نافرجامش در سال 1923 و محاکمه‌اش در فوریه 1924 به جرم خیانت بزرگ به پنج سال زندان محکوم شد و در همین زندان نوشتن نبرد من را آغاز کرد. هیتلر در کتاب نبرد من با لحنی صریح به شرح عقایدش پرداخته است. ناسیونالیسم آلمانی، یهودستیزی و عناصر داروینیسم اجتماعی در نبرد من گنجانده شده است.
بخش اول کتاب نبرد من شرحی از زندگی آدولف هیتلر است. پس از آن هیلتر به شرح عقاید و افکارش پرداخته است. هیتلر در 26 فوریه سال 1942 در برابر فولکس گریشت یا دادگاه مردم مونیخ محاکمه شد و به پنج سال زندان در دژ نظامی محکومیت یافت. هیتلر را به همراه چند تن از دوستانش به دژ لندزبرگ ام‌لیش انتقال یافت و تا 20 دسامبر که آزاد شدند در همان جا ماند. هیتلر حدود سیزده ماه در زندان ماند و در همین دوران بخشی از کتاب نبرد من را نوشت.
بخش اول این کتاب زمانی نوشته شد که آدولف هیتلر در دژی نظامی در باواریا زندانی بود. این‌که او چگونه راهی این دژ شد و چرا در واقع بسیار مهم است چون این کتاب با رویدادهایی سروکار دارد که نویسنده را عاقبت به این دژ کشاند و نویسنده به دلیل فشارهای عاطفی و روحی ناشی از وقایع تاریخی روزگار خود، کتاب نبرد من را نوشت. آن زمان که هیتلر کتاب نبرد من را نوشت دورۀ خواری و تحقیر آلمان فرا رسیده بود.
هیتلر در نبرد من از رایش صحبت کرده است. واژۀ رایش، شکل آلمانی واژۀ رجنوم لاتین به معنای پادشاهی یا امپراتوی جمهوری است. هیتلر در کتاب نبرد من بدون تمایز و فرق‌گذاری از رایش آلمان حرف می‌زند. گاه اشارۀ او به رایش اول یا امپراتوری و گاه به امپراتوری آلمان است که به دست ویلهلم اول در 1871 بنیاد نهاده شد. بعلاوه رژیمی که هیتلر در سال 1933 تأسیس کرد عموماً به نام رایش سوم شهرت دارد ولی در نبرد من این تعبیر به کار نرفته است.
هیتلر از رایش اتریش و مارک شرقی نیز سخن گفته است بی‌آن‌که همیشه به صراحت میان امپراتوری هابسبورگ و اتریش به معنای دقیق کلمه تمایز بگذارد. اگر هنگام خواندن این اثر خطوط کلی تاریخی بعدی را مد نظر داشته باشید، ارجاع‌ها را آن‌گونه که پیش خواهد آمد درک خواهید کرد.
• پیشگفتار مترجم انگلیسی
• پاره‌ی نخست: مروری بر گذشته
• فصل یکم: در خانه‌ی پدری
• فصل دوم: سال‌های تحصیل و دردورنج در وین
• فصل سوم: تأملات سیاسی حاصل از اقامت در وین
• فصل چهارم: مونیخ
• فصل پنجم: جنگ جهانی
• فصل ششم: تبلیغات جنگ
• فصل هفتم: انقلاب
• فصل هشتم: آغاز فعالیت‌های سیاسی من
• فصل نهم: حزب کارگر آلمان
• فصل دهم: چرا رایش دوم از هم پاشید
• فصل یازدهم: نژاد و مردم
• فصل دوازدهم: نخستین مرحله در گسترش حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان
«خوب می‌توان تصور کرد که چنین چشم‌اندازی چه نوع افکاری را در ذهن پسربچه‌ای برمی‌انگیخت که به معنی رایج کلمه او را «پسر خوب» نمی‌شمردند. تکالیف ساده و مسخره‌ی مدرسه سبب شد اوقات بیشتری را در فضای آزاد بگذرانم و در خانه نمانم. اکنون که مخالفان سیاسی من با رسیدگی دقیق و موشکافانه در زندگی من و دوران کودکی‌ام به کنجکاوی می‌پردازند تا سرانجام دریابند که این هیتلر در دوران جوانی خود چه رفتار شرم‌آوری داشته است، شکر خدا که می‌توانم به روزهای شاد زندگی‌ام نگاه کنم و خاطرات آن دوران را مددکار خود بیابم. کشتزارها و جنگل‌ها زمینه‌ای بودند که همه‌ی اختلاف‌ها و بحث‌ها در آن‌ها فیصله می‌یافتند. حتی دوستانم در ریل‌شول نتوانستند شیوه‌ی گذران زندگی‌ام را تغییر دهند. ولی اکنون نبردی در پیش داشتم.»
«نمی‌دانم آیا به درستی محاسبه کرده بودم یا نه. شک نیست که ناکامی من در دست‌یابی به پیشرفت در مدرسه کاملا مشهود بود. من تنها درس‌هایی را دنبال می‌کردم که برایم جذابیت داشت، به ویژه درس‌هایی را می‌خواندم که گمان می‌کردم برای آینده‌ام در مقام یک نقاش سودمند خواهد بود. هرچه از این دیدگاه برایم اهمیتی نداشت یا هر چه برایم گیرایی نداشت، یکسر تخریب می‌کردم. گزارش‌های مدرسه درباره‌ی من در آن هنگام، به اقتضای موضوع درس و میزان جذابیت‌شان برای من، یا بدِ بد بود یا خوبِ خوب. در یک ستون کارنامه نمره‌هایم «خیلی خوب» و «عالی» و در ستون دیگر «متوسط» یا چه بسا «پایین‌تر از متوسط» بود. به راستی که بهترین درس‌های من جغرافیا و، حتی مهم‌تر از آن، تاریخ عمومی بود. این دو درس، درس‌های مورد علاقه‌ی من بودند و در آن‌ها از دیگر همشاگردی‌هایم پیش بودم.»
«شاید سراسر آینده من با این واقعیت رقم خورد زیرا استاد تاریخی داشتم که مانند معدودی کسان دیگر می‌دانست که چگونه این دیدگاه را در تدریس و امتحان به کار بندد. این معلم دکتر لئوپولد پوتچ، اهل ریل‌شول در لینتس بود. او نمونه‌ی اعلای خصوصیات لازم برای یک معلم تاریخ بود که شرایط آن را در بالا ذکر کردم: پیرمردی ممتاز با رفتار و شیوه‌ای قاطع اما دارای قلبی مهربان؛ او سخنوری جذاب بود و می‌توانست با شور و اشتیاق خود الهام‌بخش ما باشد. حتی اکنون نیز نمی‌توانم بدون هیجان آن شخصیت حساس را به یاد آورم که نمایش پرشور و شوق او از تاریخ اغلب سبب می‌شد یکسر زمان حال را فراموش کنیم، چنان که گویی به نیروی جادو خود را به گذشته بازگردانده‌ایم.»
اگر دوست دارید نگاهی به ذهن بزرگ‌ترین دیکتاتور جهان بیندازید خواندن کتاب نبرد من را از دست ندهید.
آدولف هیتلر در سال 1889 به دنیا آمد و در سال 1945 از دنیا رفت. او سیاستمدار آلمانی اتریشی‌الاصل بود که از سال 1933 تا زمان مرگش در سال 1945 دیکتاتور آلمان شد. او به عنوان رهبر حزب نازی به قدرت رسید. در سال 1939 او از نزدیک در عملیات نظامی جنگ شرکت کرد و در اجرای فاجعۀ هولوکاست نقشی اساسی داشت که منجر به نسل‌کشی حدود شش میلیون یهودی شد و جان میلیون‌ها قربانی دیگر را نیز گرفت.
هیتلر در اتریش-مجارستان به دنیا آمد و در نزدیکی لینز بزرگ شد. او بعداً در وین زندگی کرد و در سال 1913 به آلمان نقل‌مکان کرد. در طول خدمت خود در ارتش آلمان در جنگ جهانی اول نشان افتخار دریافت کرد و در سال 1919 به حزب کارگران آلمان پیوست و در سال 1921 به رهبری حزب نازی منصوب شد. در سال 1923 او تلاش کرد تا قدرت را در یک کودتا در مونیخ به دست بگیرد اما این کودتا نافرجام بود و او پنج سال زندانی شد.
پس از آزادی زودهنگام در سال 1924، هیتلر با حمله به معاهدۀ ورسای و ترویج پان ژرمنیسم، یهودستیزی و جنبش ضد کمونیسم، سخنرانی‌های پر جاذبه و تبلیغات حمایت مردمی را به دست آورد. او اغلب سرمایه‌داری بین‌المللی و کمونیسم را به عنوان بخشی از یک توطئۀ یهودی محکوم می‌کرد. در سال 1933 او صدر اعظم آلمان شد. در سال 1934 رئیس‌جمهور آلمان پاول فون هیندنبورگ درگذشت و هیتلر جای او را به عنوان رئیس دولت گرفت. هدف هیتلر حذف یهودیان از آلمان بود و همچنین می‌خواست یک نظام جدید برای مقابله با آنچه خودش بی‌عدالتی نظم بین‌المللی پس از جنگ جهانی اول تحت سلطۀ بریتانیا و فرانسه می‌دانست، به وجود آورد.
کتاب نبرد من از سایت آمازون امتیاز 4.5 از 5 و از سایت گودریدز امتیاز 3.2 از 5 را به دست آورده است.
هیتلر اعلام کرد که از آن‌جا که هنگام نوشتن نبرد من او تنها یک رهبر سیاسی است و هنوز در مقام سیاستمدار در موقعیت مسئولیت رسمی قرار ندارد، آنچه در این کتاب نوشته است ارتباطی با مقام صدراعظم رایش ندارد.
نشر نگاه کتاب نبرد من از آدولف هیتلر را با ترجمۀ فرشته اکبرپور منتشر کرده است.
هیتلر در جلد اول کتاب نبرد من به گذشته‌اش پرداخته است. او دربارۀ دوران کودکی خود صحبت می‌کند که اکثر مورخان موافق هستند که این بخش بیشتر هدف تبلیغاتی داشته است. او عمداً برخی از پیشینۀ خانوادگی‌اش را کنار گذاشته است. هیتلر در بخش اول با بیان عظمت آلمان، جنبه‌های ناسیونالیسم اولیه را شرح داده است.
او دربارۀ شکست آلمان در جنگ جهانی اول صحبت می‌کند و یهودیان را مقصر شکست آلمان می‌داند. از نظر هیتلر یهودیان چپ با تسلیم «سرزمین پدری» به آلمان خیانت کردند و از پشت به آلمان خنجر زده‌اند.
- کتاب دو جلدی صدام اثر کان کاگلین که در آن نویسنده به شرح زندگی صدام حسین دیکتاتور عراق پرداخته است.
- یادداشت‌های روزانۀ گوبلر اثر هیوتره ور روپر که دربارۀ تحولات ماه‌های آخر حکومت آلمان نازی است و در عین حال گذری به گذشته نیز دارد. یوزف گوبلر در تمام مقاطع حکومت نازی یادداشت‌هایی نوشته و آن‌ها را مرتب کرده است. این کتاب از همین یادداشت‌ها گردآوری شده است.
توده ها فقط بخشی از خود طبیعت اند. احساسات آن ها چنان است که حتی نمی توانند دست دادن های متقابل میان مردانی را درک کنند که دشمنان قسم خورده ی یکدیگراند. آرزوی توده ها این است تا ببینند که طرف قوی تر برنده ی بازی است و طرف ضعیف تر یا از میان برخاسته است یا بی قید و شرط منقاد اراده ی طرف قوی تر شده است.
اندیشه‌ها و دستگاه‌های فلسفی و نیز جنبش‌ها بر پایه‌ی یک شالوده‌ی معنوی مشخص، خواه حقیقی و خواه غیرحقیقی، استوارند، پس از یک مرحله‌ی معین، هرگز به نیروی قهر درهم شکسته نمی‌شوند، مگر به یک شرط و آن شرط این است که کاربرد زور و قهر در خدمت اندیشه یا «جهان‌بینی» جدیدی باشد که با شعله‌ی تازه‌ای بسوزد.
چه چیز می‌توانست بیش از یک راهب به منزله‌ی مظهر بالاترین آرمان ارجمند بشری در نظرم طبیعی جلوه کند. همان آرزویی که در دوران پسربچگی پدرم در او قوت گرفته بود دست‌کم تا مدتی چنین نظری داشتم. اما بحث‌های کودکانه‌ی من با پدرم باعث نشد که به استعداد سخنورانه‌ی پسرش که برای کشیش شدن ضروری بود، احترام بگذارد.
نشر نگاه
نزدیک ترین ترجمه به تسخه ی بدون سانسور در زبان فارسی
ترجمه بسیار بسیار فاجعه بار ، ویراستاری و جمله بندی در حد زیر صفر ، بسیار نامفهوم .گویا این انتشارات چند سالی میشه که ویراستار رو کلا حذف کرده چون کتابهای دیگه ش هم همین طور افتضاح شده
بله ، خیلی افتضاح بود ، وقتتون رو صرفش نکنید