

ماکاموشی (20)(جرونیمو و راز مدال طلا)
انتشارات هوپا منتشر کرد :
من؟ جرونیمو استیلتنُ؟ نه بابا! من کجا و ورزش کجا؟ دویدن و عرق ریختن؟ من مال این جیرها نیستم! من بیشتر دوست دارم گوشهی سوراخ موشم بنشینم، روی صندلی راحتیام لم بدهم و همانطور که یک کاسه اسنک پنیری دم پنجهام است، یک کتاب خوب بخوانم. ولی اینبار پدربزرگ مجبورم کرد برای تهیهی گزارش المپیک بروم یونان. وقتی رسیدم آ نجا، احساس کردم کاسهای زیر نیم کاسه است.
پنیراً عجیبا! واقعاً هم همینطور بود!
به «ماکاموشی»، جزیرهی جوندگان جسور، خوش آمدید!
من جرونیمو استیلتُن هستم. سردبیر پُرفروشترین روزنامهی جزیره ی ماکاموشی. ولی بیشتر دوست دارم داستانهای ماجراجویانه بنویسم. کتابهای من توی ماکاموشی مثل توپ صدا میکنند و حسابی پُرفروش اند! از پنیر سوئیسیِ تازه تازه خوشمزهتر و از پنیر چدارِ کهنه تندوتیزترند. سبیلچسب و بامزهاند، خندهدار و فرا موش نشدنی. دهنتان را آب میاندازند، به سبیلهایم قسم!
فروشگاه اینترنتی 30بوک
شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم













