

در يك قطار درجه سه كه از پاريس به رم ميرود، مردي به دودليهاي خود در انتخاب ميان دو زن و دو شهر ميانديشد. همراه با حركت قطار از هرآنچه در پيش چشمش، در انديشهاش و در حافظهاش ميگذرد سخن ميگويد و گذشته و حال و آينده را در روندي پيچيده در هم ميآميزد. اما نكته در خور توجه اينكه شخصيت اصلي داستان اين مرد نيست بلكه شماييد كه در اين قطار درجه سه نشستهايد و زندگي خود را مرور ميكنيد. به كارگيري اين شيوه، يعني روايت دومشخص، رابطهاي چند وجهي ميان نويسنده- خواننده و شخصيت داستان برقرار ميكند كه در آن خواننده ميان همذات پنداري خود با نويسنده و قهرمان داستان در نوسان است... ميشل بوتور، از برجستهترين نمايندگان " رمان نو" فرانسه، از جمله نويسندگان است كه نحوه نگرش به رمان را تغيير داد. آثار او، به ويژه " دگرگوني" از شاخصترين نمونههاي اين ديدگاه تازه است. بوتور با فاصله گرفتن از روايت سنتي داستان رماني تازه و مبتكرانه خلق كرده كه در عين حال روشن، روان، معتدل و به دور از پيچيدگيهاي معمول " رمان نو" است...
شاید بپسندید














از این مترجم













