انتشارات اختران منتشر کرد: تولستوي، اين بزرگ مرد پهنه انسانيت، سخني دارد با اين مضمون: بايد از گفتنيهايي گفت كه احتمالا بسياري آن را ميدانند ولي جرئت ابراز آن را حتي براي خودشان ندارند. بنابراين اگر ابراز شرمساري و بينظريام را درباره كلمه ‹‹جرئت›› بپذيريد باقي خواهد ماند حرفهايي كه هم من ميدانم و هم به احتمال خيلي زياد شما، و قصد نهايي اين كتاب نيز تنها مروري است بر همين حرفها، حرفهايي درباره خودمان، درباره جامه ايراني و يا به عبارتي درد دلي است خودماني. اين دود سيه فام كه از بام وطن خاست از ماست كه بر ماست وين شعله سوزان كه برآمد ز چپ و راست از ماست كه برماست جان گر به لب ما رسد، از غير نناليم با كس نسگاليم ازخويش بناليم كه جان سخن اين جاست از ماست كه بر ماست ما كهنه چناريم كه از باد نناليم بر خاك بباليم ليكن چه كنيم، آتش ما در شكم ماست از ماست كه بر ماست فروشگاه اينترنتي 30بوک






شاید بپسندید














از این نویسنده













