%20


دفعات مشاهده کتاب
11952
علاقهمندان به این کتاب
285
میخواهند کتاب را بخوانند.
24
کتاب را پیشنهاد میکنند
43
کتاب را پیشنهاد نمیکنند
7
نظر خود را برای ما ثبت کن:
توضیحات کتاب
انتشارات چشمه منتشر کرد:
یک داستان عجیب و غریب در مورد کارآگاهی خصوصی به اسم نیکی بلان که فقیر و فلک زده است و هیچ ارباب رجوعی ندارد. تا این که زنی که اسمش «مرگ» است او را استخدام میکند تا «سلین» را برایش پیدا کند؛ حالا این وسط سلین کیست؟! سلین همان لویی فردینان سلین، نویسندهی بزرگ فرانسوی است که در سال 1961 فوت کرده، ولی این بانوی «مرگ» مصرانه معتقد است که سلین زنده است و یک جایی آن بیرون دارد ول میگردد…
فروشگاه اينترنتي کتاب 30 بوک
نوع کالا
کتاب
دسته بندی
موضوع اصلی
موضوع فرعی
نویسنده
مترجم
نشر
شابک
9789643625726
زبان کتاب
فارسی
قطع کتاب
شومیز
جلد کتاب
رقعی
تعداد صفحه
198 صفحه
نوبت چاپ
49
وزن
170 گرم
سال انتشار
1403
نظرت رو باهامون به اشتراک بذار.

کاربر سایت
19 اسفند 1400
بوکاوسکی همیشه نامتعارف و بیپرده نوشته
0
0

سعیده مسلمی زاده
01 اسفند 1400
نقد این کتاب هم باید خوند
خیلی به سلیقه من نمیخورد
0
0

مهران ایرانی
30 بهمن 1400
در کل کتاب جالبی هست و در پایان کتاب از خوندنش ناراضی نبودم
0
0

فرزانه یاری
19 بهمن 1400
من با استعداد بودم، یعنی هستم. بعضی وقت ها به دست هام نگاه میکنم و فکر میکنم که میتوانستم پیانیست بزرگی شوم، یا یک چیز دیگر. ولی دست هام چکار کرده اند یک جایم را خارانده اند، چک نوشته اند، بند کفش بسته اند، سیفون کشیده اند و غیره.. دست هایم را حرام کرده ام، همین طور ذهنم را...
0
0

حسین تاکی
26 آبان 1400
کتاب جالبیه
0
0

عماد اسماعیلی
25 آبان 1400
«اغلب بهترین قسمتهای زندگی زمانی بودهاند که هیچ کاری نکردهای و نشستهای دربارهی زندگی فکر کردهای. منظورم این است که مثلا میفهمی که همه چیز بیمعناست، بعد به این نتیجه میرسی که خیلی هم نمیتواند بیمعنا باشد. چون تو می دانی بیمعناست و همین آگاهی تو از بی معنا بودن، تقریبا معنایی به آن میدهد. میدانی منظورم چیست بدبینی خوشبینانه»
0
0

فاطمه قلخانی فرد
24 آبان 1400
جدا از اینکه کتاب مورد علاقمه ترجمه ی بسیار خوبی هم داره
0
0

عاطفه شفیعی
24 آبان 1400
کتاب مورد علاقه ام
0
0
جمله مورد علاقهات از این کتاب رو باهامون به اشتراک بذار.

سید مجتبی پژمان
26 اسفند 1401
1
همیشه یک نفر هست که روز آدم را خراب کند البته اگر به قصد نابودی کل زندگی ات نیامده باشد.

راضیه معتمدی
26 آبان 1400
0
بعضی وقتها به دستهام نگاه میکنم و فکر میکنم که میتوانستم پیانیست بزرگی بشوم. یا یک چیز دیگر. ولی دستهام چه کار کردهاند یک جایم را خاراندهاند، چک نوشتهاند، بند کفش بستهاند، سیفون کشیدهاند و غیره. دستهایم را حرام کردهام. همینطور ذهنم را.

فرهنگ اسماعیل پور
25 مهر 1397
21
آدم به دنيا آمده که بميرد. که چي؟ ولگردي و انتظار، انتظار براي براي يک قطار، انتظار براي يک خدمتکار در هتلي در لاس وگاس در يک شب ماه اوت. انتظار براي موشي که بزند زير آواز. انتظار براي ماري که بال در بياورد. علاقي محض.
شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم













