نظر خود را برای ما ثبت کنید
وقتی شوهرم دانکن از من خواست که با او ازدواج کنم،بلافاصله تصمیم گرفتم دیگر او را نبینم.5 سال بود که او را می شناختم،طلاق او از همسر سابقش،اسباب کشی من به شهر دیگر،تغییر شغلش،همسر سابقش که با او خصومت داشت و پسر جوان دوست داشتنی اش که از نظر روحی آسیب دیده بود.هیچ کدام باعث نشده بود که بخواهم او را نبینم.از نظر من او مرد فوق العاده ای بود و من بسیار به او احترام می گذاشتم.اما نمی توانستم تصور کنم که تا آخر عمرعاشق او یا هر آدم دیگری باقی بمانم.چطور چنین چیزی ممکن بود؟همه تجربه های زندگی ام به من نشان داده بود که احساسات انسان مدام تغییر می کند...
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.