نظر خود را برای ما ثبت کنید
قطرات باران تند و تند به شیشه اتاقم میخورد و صدای طنینانداز و خوشی را در فضای اتاق به وجود آورده بود. همیشه از صدای باران و برخوردش با برگهای درخت و حلقههای به وجود آمده در حوض کوچک حیاط خوشم میآمد و از دیدن این صحنهی زیبا لذت میبردم. من در این خانه کوچک و نقلی ولی زیبا و قدیمی بزرگ شدهام و تمام خاطرات بچگیام را از این خانه به یاد دارم. خانهای با حیاط کوچک، همراه با دیوارهای آجری و حوض و باغچه که درخت سیبی در وسط آن کاشته شده است , و من تقریباً با آن بزرگ شدهام و این درخت شاهد سختیها و خوشیها و تنهاییهای من و مادرم است. مادری که هم برایم مادر بود هم پدر و همیشه پشتیبان و حامیام در تمام مراحل زندگی بود. در حال تماشای باران از پشت پنجرهی اتاقم بودم و سُرفههای گاه و بیگاهم رشتهی افکارم را بر هم می زد . لحظهای بعد مادر وارد اتاق شد. ـ سلام دخترم، بهتری؟ بیا این شیر گرم رو بخور تا حالت بهتر بِشه. چهقدر گفتم وقتی میخوای بری بیرون لباس گرم بپوش. گوش که نمیکنی از بَس قُد و یه دندهای.
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.