

همچون فرشتگان
کارآگاه "کویین" از "ریتو" به سمت "سن فلیس" حرکت میکند و در آنجا به طور اتفاقی به برجی میرسد که در آن بیست و هفت نفر ساکناند. از جملهی این افراد، "خواهر مرحمت"، پرستاری پنجاهساله و قدیسانی چون "خواهر ندامت" و فرزندش "کارما" و برادر "لسان الغیب" هستند. کویین با ورود به این برج، با مراحل سلوک و زندگی مشقتبار این افراد آشنا شده و به طور ناخودآگاه در جریان حوادثی مرموز قرار میگیرد. بدینترتیب که برادر لسان الغیب که از زندگی در برج خسته شده به زنی با نام "آلبرتا" دل میبازد. در حین این دلدادگی، برادر لسان الغیب با آلبرتا قرار را بر این میگذارد که خود به کشتن اوگورمن همسر آلبرتا دست زده و آلبرتا نیز با اختلاس از بانک، به پول زیادی دست یافته و با یکدیگر فرار کنند. از طرفی، برادر لسان الغیب به استاد مذهبی خود پس از انجام این توطئه، مقداری رشوه داده تا اعضای این برج را پراکنده کرده و به این ترتیب قضیهی مرگ اوگورمن و شناسایی قاتل را برایشان پیچیده سازد. مضمون اصلی رمان "همچون فرشتگان"، درهمپیچیدگی و فروریزی شخصیت افراد بر اثر فشارهای روانی متحمل شده در گذشته است. نویسنده در اثر حاضر از دیدگاهی فرویدی به روابط غامض خانوادگی مینگرد و با خلق فضاها و موقعیتهای کاذب باورپذیر، این معنا را به خواننده منتقل میکند که در نهایت، پیچیدهترین معما همانا ذهن و روان بشری است.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
شاید بپسندید














از این مترجم













