خوشبختانه بیشتر هتلها مرا میشناسند؛ در طی پنج سال، نظم و ترتیبی ایجاد میشود که تغییراتش کمتر از آن است که آدم تصورش را بکند. و علاوهبراین، مدیربرنامهام که به خصوصیات من خوب واقف است ترتیبی میدهد که دردسر و مشکلی در برنامهها پیش نیاید.
نظر خود را برای ما ثبت کنید
نشر چشمه منتشر کرد:
در این چند هفتهی آخر مهمترین تمرینی را که یک دلقک باید انجام دهد یعنی تمرین حرکات صورت را انجام نداده بودم. دلقکی که اساسا با حرکات اعضای صورتش باید تماشگر را جذب کند میبایستی سعی کند دائما عضلات صورتش را تمرین دهد.قبلا همیشه بیش از شروع تمرین مدتی روبروی آینه میایستادم و در حالی که زبانم را از دهنم خارج می کردم خودم را از نزدیک نظاره می کردم تا احساس بیگانگی را از بین ببرم و به خودم نزدیک تر شوم.بعدها دست از این کار برداشتم و بدون اینکه از عمل خاصی کمک بگیرم حدود نیم ساعت در روز به خودم می نگریستم این کار آنقدر ادامه می دادم که حضور خودم را نیز از یاد می بردم. از آنجایی که در من تمایلات خودستایی وجود ندارد بارها در زندگی ام چیزی نمانده بود که کارم به جنون بکشد. بعد از انجام این تمرین ها خیلی راحت وجود خودم را فراموش می کردم آینه را برمی گرداندم و اگر بعدا در طول روز به شکلی تصادفی خودم را در آینه می دیدم وحشت می کردم. آن کسی را که در آینه می دیدم مردی غریبه در حمام و یا دستشویی منزل من بود کسی که نمیدانستم آیا او موجودی جدی است یا مضحک مردی با بینی دراز و صورتی بسان ارواح_و آن وقت بود که از ترس تا آنجا که توان داشتم با سرعت پیش ماری می رفتم تا خودم را در چشمان او نظاره کنم تا از واقعیت وجود خویش مطمئن شوم.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
کتاب عقاید یک دلقک از سایت گودریدز امتیاز 4 از 5 را دریافت کرده است.
کتاب عقاید یک دلقک از سایت آمازون امتیاز 4.5 از 5 را دریافت کرده است.
• برندۀ جایزۀ نوبل ادبیات در سال 1973
• برندهٔ جایزهٔ گئورگ بوخنر در سال 1967
کتاب عقاید یک دلقک اثر هاینریش بُل نویسندهٔ آلمانی است که اولینبار در سال 1963 در آلمان غربی منتشر شد. این کتاب یکی از شناختهشدهترین، جذابترین و مهمترین رمانهای تاریخی جهان است. بل در ابتدا میخواست این کتاب را لحظهها بنامد که خیلی هم بیربط نبود. عقاید یک دلقک داستان هنرمندی شکستخورده بهنامِ هانس اشنیر است که احساس میکند اطرافیانش او را اشتباه شناختهاند و جدیاش نمیگیرند. او میکوشد که معنای زندگیاش و هویتش را پیش خودش و اطرافیانش بازبشناسد. عقاید یک دلقک لحظات خاصی از زندگی هانس اشنیر را توصیف میکند. او در حال زندگی نمیکند بلکه برای لحظاتی که درگذشته تجربه کرده است زندگی میکند. عقاید یک دلقک بهزعم خود بل فقط یک کتاب عاشقانه بود اما بعد انتشار جنبۀ سیاسی و مذهبی هم به خود گرفت و بسیار مطرح شد.
• عقاید یک دلقک در زمان انتشارش نه بهخاطر فرم و ساختار داستانی جدیدش، بلکه بهخاطر پیام ضمنیاش شهره شده بود. منتقدان کاتولیکی، این رمان را اثری ضد کاتولیکی میخواندند و از تأثیر منفی آن بیم داشتند. آنها اظهارنظرها و افکار و عقاید دلقک را که عمدتاً سانسور نشده بیان شده بود با اعتقادات نویسنده یکی میدانستند؛ ادعایی که هاینریش بل بارهاوبارها آن را رد کرده بود. منتقدان کاتولیک میترسیدند که کتاب عقاید یک دلقک به کتابی درسی تبدیل شده و دانشآموزان زیادی آن را بخوانند که البته این فرض امروزه به واقعیت پیوسته است و عقاید یک دلقک در برنامۀ درسی بسیاری از دبیرستانها گنجانده شده است.
• بسیاری از مردم این کتاب را حملهای هجوآمیز به کلیسای کاتولیک میدانستند. اما بل آن را انکار میکند و بیان میکند که این کتاب هم از کاتولیک هم دستهها و گروههای سیاسی پرحرف بن انتقاد میکند. هاینریش بل در سال 1985 دربارۀ اثرش چنین اظهارنظر کرد: «کسانی که بعداً متولد میشوند، بهسختی درک خواهند کرد که چرا چنین کتاب بیآزاری، در زمانۀ خودش میتواند اینچنین غوغایی به پا کند. آنها میتوانند یاد بگیرند که چطور یک رمان در زمان خودش میتواند بهسرعت به یک رمان تاریخی تبدیل شود.»
عقاید یک دلقک بهخاطر سبک مونولوگی و فلسفیاش کتاب سنگینی محسوب میشود. نویسنده در نسخۀ اصلیاش از لغات سنگین و ناآشنای لاتین استفاده کرده است. در ترجمۀ این کتاب، لغات لاتین و آلمانی یکدست شده و به فارسی سلیس و ساده برگردانده شدهاند اما از بار معنایی عمیق آن چیزی کم نشده است لذا خواندن این کتاب توجه و تمرکز زیادی میطلبد. اگر از شرح و تفصیل احساسات و درونیات انسانی لذت نمیبرید و یا اگر به سبک نهیلیسم علاقهای ندارید این کتاب را به شما توصیه نمیکنیم. در غیر این صورت عقاید یک دلقک کتاب باارزش و مهمی است که در سطح ادبیات جهانی کتاب مطرحی بهحساب میآید و کاملاً ارزش خواندن را دارد.
«وقتی وارد بُن شدم، هوا تاریک شده بود. خودم را مجبور کردم نگذارم ورودم همانطور بگذرد که طی پنجسال خانهبهدوشی میگذشت و شکل خودکار به خود گرفته بود: پایینوبالا رفتن از پلههای سکوی ایستگاه راهآهن، به زمین گذاشتن ساک سفری، بیرون آوردن بلیت قطار از جیب پالتو، برداشتن ساک سفری، تحویل بلیت، رفتن به طرف دکهٔ روزنامهفروشی، خرید روزنامههای عصر، خارجشدن از ایستگاه و صدا زدن یک تاکسی. پنج سالِ تمام تقریباً هر روز یا از جایی حرکت کردهام و یا به جایی رسیدهام، صبحها از پلههای ایستگاه راهآهن بالاوپایین میرفتم و بعدازظهرها از آن پایینوبالا میرفتم، با تکانِ دستْ تاکسی صدا میزدم، در جیب کتم دنبال پول برای رانندهٔ تاکسی میگشتم، از دکهها روزنامههای عصر را میخریدم و در گوشهای از ضمیر خودآگاهم از این بیقیدیِ بهدقت تمرینشدهٔ خودکار لذت میبردم. از وقتی که ماری به قصد ازدواج با تسوپفنرِ کاتولیک مرا ترک کرده، این روال مکانیکیتر شده بدون آنکه از بیقیدی آن کاسته شود. معیار محاسبهٔ فاصلهٔ بین راهآهن تا هتل و بالعکس تاکسیمتر است؛ دو مارک، سه مارک، چهار مارک و نیم از راهآهن تا هتل. از وقتی که ماری رفته، گاهی دچار سردرگمی میشوم، تا جایی که بعضی وقتها هتل و ایستگاه راهآهن را با یکدیگر اشتباه میگیرم، با حالتی عصبی در اتاقِ دربارنِ هتل دنبال بلیتم میگردم و یا از مأمور کنترلْ شمارهٔ اتاقم را میپرسم، چیزی که شاید آن را بتوان سرنوشت نامید، شغل و وضعیت مرا به خاطرم میآورد.»
«وقتی مست روی صحنه میروم، به هنگام اجرای حرکاتی که نیازمند دقتاند اشتباه میکنم و مرتکب بدترین خطایی میشوم که یک دلقک میتواند دچار آن شود: به ابتکارات و ایدههای خودم میخندم. تحقیری وحشتناک برای یک دلقک. تا زمانی که هوشیارم، ترس و اضطرابِ قبل از اجرای برنامه تا لحظهٔ قدم گذاشتن به صحنهٔ نمایش شدت مییابد ـ بیشتر مواقع مجبورند مرا به روی صحنه هل بدهند ـ و چیزی که برخی از منتقدان «طنزی فکورانه و انتقادی» مینامیدند که «در پس آن انسان صدای تپشِ قلب خودش را میشنود» چیزی نبود جز سرمای یأسآمیزی که به وسیلهٔ آن خود را تبدیل به یک عروسک خیمهشببازی میکردم، و بدتر از آن، اگر نخ این عروسک پاره میشد، من بایست تنها روی خودم آوار میشدم. ممکن است راهبهایی وجود داشته باشند که در حالت تعمق و تفکر چنین روزگار را سپری کنند. ماری همیشه کتابهای عرفانی زیادی با خود به همراه میکشید و من به خاطر میآورم که لغات «تهی» و «هیچ» در آنها خیلی به چشم میخوردند. از سه هفته پیش اکثراً مست بودم و با اطمینان واهی به روی صحنه میرفتم، و پیامدش خیلی سریعتر از آنچه یک دانشآموز سهلانگار تا زمان دریافت کارنامه برای خودشان خیالبافی میکند ظاهر شد؛ شش ماه مدت کمی برای خیالپردازی نیست. بعد از سه هفته، دیگر اثری از گل در اتاقم نبود، در نیمهٔ ماه دوم حتی اتاقم حمام نداشت و در اوایل ماه سوم فاصلهٔ ایستگاه راهآهن تا هتل به هفت مارک رسیده بود؛ در حالیکه دستمزد من تا یکسوم کاهش پیدا کرده بود.»
«در بُن همیشه همهچیز شکل دیگری داشت؛ آنجا هرگز به روی صحنه نرفتهام. این شهر محل سکونت من است، و آنجا تاکسیای که با اشارهٔ دست صدا میزدم مرا هرگز به یک هتل نمیبُرد، بلکه به آپارتمان من میرسانْد. باید میگفتم ما را، یعنی من و ماری را. در این خانه خبری از دربان که او را با یک کارمند راهآهن اشتباه بگیرم نبوده، و بااینحال، این آپارتمان، که من در آن تنها سه تا چهار هفته از سال را سپری میکنم، برایم بیگانهتر از هر هتل است. جلو ایستگاه راهآهن بُن مجبور شدم جلو خودم را بگیرم تا تاکسی صدا نزنم: این حرکت آنقدر برایم عادی شده بود که تقریباً باعث خجالتم شد. هنوز یک مارک در جیبم داشتم. روی پلههای بیرونِ ایستگاه ایستادم و از وجود کلیدها خاطرجمع شدم؛ کلید درِ ساختمان، کلید درِ آپارتمان، کلید میزتحریر، و توی کشوِ میزتحریرم کلید دوچرخهام بود. مدتهاست به نمایشی بدون کلام که به کلیدها مربوط میشود فکر میکنم؛ به یک دسته کلید یخی فکر میکنم که در حین برنامه آب شود. برای اولینبار در زندگیام بهراستی نیاز به یک تاکسی داشتم، اما پولی برای آن نداشتم. زانویم ورم کرده بود و با همین حال خودم را لنگلنگان بهزحمت از میدان کوچک جلوِ ایستگاه راهآهن به خیابان پُست رساندم؛ تنها دو دقیقه از ایستگاه تا خانهمان راه بود و بااینحال این زمان بهنظرم بیپایان میآمد.»
به جز کودکان، چه کسی ممکن است دلقکها را خندهدار بداند؟ اکثر بزرگسالان، دلقکها را به چشم آدمهایی غمگین، ترسناک، سطحی و بیهوده میبینند که همه چیز را پشت آرایش غلیظشان پنهان کردهاند. این کتاب، داستان دلقکی است که همه چیز را ازدستداده است و داستان رقت و اندوهی است که یک دلقک فرسوده و شکستخورده بر دوش میکشد. مهارت شغلی او تضعیف شده و جادوی کلامش را ازدستداده است و نقدهای ویرانگر منتقدان، آیندۀ شغلیاش را بهکلی تباه کرده است. روایت گفتگوی شخصیت اصلی این کتاب هانس و دیگران، مکرراً با مرور خاطرات گذشتۀ هانس قطع میشود. خاطرات اصلیترین منبع ما برای درک دوران کودکی اوست. قدرت اصلی این رمان در بافتن مفاهیمی مانند عشق، مذهب، طردشدگی و تفاوت و مکانیزم اثر آنها بر زندگی و ایجاد احساسات قوی و بعضاً غیرقابلتحمل است. هانس بیپرده سخن میگوید و هرچه میگوید مستقیماً افکار و احساسات اوست. همین، نماد صداقت عمیق دلقک بیچارۀ داستان است. صحبت از درونیترین افکار و احساسات برای هر شخص فقط زمانی رخ میدهد که با خودش صحبت کند و این جنس از صداقت برای هر انسانی فقط پیش خودش و در ذهن خودش رخ میدهد. هانس به این شیوه با مخاطب انس میگیرد و درون او رسوخ میکند. در عقاید یک دلقک با چند مضمون اصلی که بر پایۀ تعارضات اجتماعی بنا شدهاند روبهرو هستیم.
شخصیت اصلی و راوی رمان عقاید یک دلقک، هانس اشنیر، در آپارتمانش نشسته است و سه ساعت و نیم وقتش را صرف تماس و حرفزدن با اقوام و آشنایانش میکند. در این رمان بل خود را از مقام راوی کنار میکشد و کل داستان عقاید یک دلقک از طریق یک مونولوگ و غزلسرایی غمگین از زبان هانس اشنیر بیان میشود. هانس اشنیر دلقکی است که عشق و همسرش، ماری، او را رها کرده. او یک هنرمند است و پیشازاین مدام در شهرهای مختلف و در آپارتمانها ساکن بوده و حالا که اوضاع کاریاش بههمریخته است، به شهر خودش، شهر بن برگشته و در آپارتمانی که آنجا دارد ساکن شده است. او سه ساعت و نیم تلاش میکند تا با اقوام و دوستان و آشنایانش تلفنی صحبت کند و در خلال این تلفنها به زندگیاش نگاهی میاندازد. او عصبانی و تلخ مزاج است و جامعۀ کاتولیک را متهم به نابودی رابطۀ او و ماری میکند. هانس همۀ مشکلاتش را به گردن اینوآن میاندازد و دنبال بازسازی معنای خودش میگردد.
اخلاقیات در گرو فساد
اولین مضمون بیان میکند که در طول سالیان بعد از جنگ اخلاق و معنویت مسیحی در آلمان و حتی شاید در سطح اروپا فاسد شده است. نمونههای زیادی در سرتاسر کتاب این مسئله را تأیید میکند.
وحدت قربانی جنگ
دومین مضمون اصلی این رمان ازبینرفتن وحدت خانوادگی و اجتماعی سنتی در سطح جامعه است. هانس دلقکی از یک خانوادۀ میلیونر است که خانوادهاش هرگز، حتی در کودکی و یا وقتی که درخواست پول میکند، از او حمایت نکردهاند. برادرش نیز با گرویدن به مذهب کاتولیک حمایت خانواده را از دست داده است. خانوادۀ آنها ترجیح میدهند که داراییشان را برای دو پسرشان حرام نکنند. ماری نیز او را بهخاطر آنکه احساس گناه میکند، بهقصد مرد دیگری ترک کرده است. همۀ اینها مصادیق بارزی از نفاق اجتماعی و خانوادگی است.
حذف هنرمندان در جوامع مستبد
سومین مضمون اصلی بیان میکند که جایی برای هنرمندانی با ایدئولوژیهای متفاوت یا مخالف دولتهای وقتشان وجود ندارد. اما بههرحال آنها هستند و وجود دارند. این رمان، دوگانگی جامعهٔ معاصر آلمان در سرکوب خاطرهٔ گذشتهٔ تاریخی را به چالش میکشد تا روی بازسازی مادی تمرکز کند. هانس در این رمان نمایانگر وجدان اجتماعی جامعه است. بل از طریق گفتگوهای دلقک با اعضای خانوادهاش و دیگرانی که هرکدام نماد بخشهای مختلف جامعه هستند، انتقاد خود از جهان، بهویژه از نهادهای مذهبی و صنعتی را بیان میکند. وضعیت استثنایی هانس دقیقاً همینجا شرح داده میشود. چنین فردی با چنین شغلی، حداقل در آن زمان، اصلاً وجود نداشته و او با جملۀ دومش از هرگونه گرایش مذهبی فاصله میگیرد. بل در عقاید یک دلقک دیدگاهی انتقادی و رادیکالی از کلیسای کاتولیک ارائه میکند و در بسیاری از متونش به نازیها و شرایط اجتماعی پس از جنگ میپردازد.
• این کتاب زمان انتشارش هیاهو و خشم زیادی برانگیخت و با انتقاد شدید منتقدان کاتولیک آلمانی روبهرو شد. اما همین توجه ویژۀ منتقدان کاتولیک بود که موجب معرفی و گسترش بیشتر این اثر شد. این کتاب تا سال 1990 در جمهوری دموکراتیک آلمان ممنوع شده بود زیرا ظاهراً حاوی تبلیغات علیه طبقۀ کارگر بوده است.
• کتاب عقاید یک دلقک بارها بهصورت صوتی و کاغذی بازتولید شده است. بهترین نسخۀ صوتی این کتاب با گویندگی آرمان سلطانزاده در دسترس است.
• فیلمی با همین نام، از روی این کتاب در سال 1976 به کارگردانی وویکش یاسنی ساخته شده است.
• کتاب عقاید یک دلقک اثر فلسفی و عمیقی است و در دوران پساجنگ نوشته شده است. این اثر ساختار و سبک جدیدی را وارد ادبیات آلمان و جهان کرده است و از این جهات بسیار ارزشمند است.
• کتاب مرشد و مارگریتا اثر میخائیل بولگاکف نویسندهٔ روسی است که دوازده سال از عمرش را صرف نوشتن این کتاب کرد و یکی از درخشانترین آثار ادبی روسیه به شمار میرود. این کتاب داستان دیدار شیطان و همراهانش از اتحاد جماهیر شوروی است. شیطان بهعنوان پروفسور وولند ظاهر میشود، اعتقادات شهروندان شوروی را نسبت به مذهب به چالش میکشد و رفتار آنها را در سراسر کتاب محکوم میکند.
• کتاب آدمخواران اثری تکاندهنده و خواندنی از ژان تولی نویسندهٔ معروف فرانسوی است. این کتاب در ژانر رئالیسم سیاه نوشته شده و برگرفته از جنایتی واقعی و هولناک است که در فرانسه رخ داد. در این کتاب شاهد ساعات پایانی عمر یک انسان هستید که به بدترین نحو شکنجه و کشته میشود.
• کتاب خداحافظ گاری کوپر اثر رومن گاری نویسندهٔ مشهور فرانسوی است. این رمان پنجرهای به سوی نسلی جدیدی است. نسلی که از دلِ جنگ و خودخواهی بیرون آمده و با درد متولد شده است و حالا که آمدهاند حرفهایشان هنوز از حنجره در نیامده در نطفه خفه میشود.
هاینریش بُل در 21 دسامبر 1917 در شهر کلن به دنیا آمد. او ششمین فرزند یک استاد نجار بود و ازآنجاییکه کودکیاش را در دوران پس از جنگ جهانی اول سپری کرده بود، تجربۀ تورم شدید و بیکاری و گرسنگی خود و خانوادهاش را از سر گذرانده بود. وی در مدرسهای کاتولیک و بعداً در دبیرستانی دولتی تحصیل کرد و در سال 1937 از دبیرستان فارغالتحصیل شد و بعد از آن بهعنوان یک کتابفروش کارآموز مشغول به کار شد. او بعد از فارغالتحصیلی، عزم کرد که به تحصیل رشتۀ زبان و ادبیات آلمانی مشغول شود اما مجبور شد این کار را رها کند زیرا در سال 1939 (شروع جنگ جهانی دوم) به ارتش نیروهای مسلح فراخوانده شد. هاینریش بل در طول جنگ با دوست دوران کودکیاش، «آنماری چک» ازدواج کرد و پس از پایان جنگ جهانی دوم تحصیلاتش را از سر گرفت و تماموقت به نویسندگی پرداخت. او از سال 1349 کارهایش را منتشر کرد و با جوایز ارزندهای تحسین شد. بل در سال 1976 کلیسا و مذهب کاتولیک را ترک گفت زیرا دیگر به آموزههای کلیسای کاتولیک اعتقادی نداشت. دیدگاههای ضد کاتولیکی او در کتاب عقاید یک دلقک بهشدت منعکس شده است. او در 16 ژانویه 1985 درگذشت و بسیاری از افراد مشهور مثل رئیسجمهور وقت فدرال ریچارد فون ویزساکر در مراسم تشییعجنازۀ او شرکت کردند.
او در سال 1947 اولین اثر خودش را چاپ کرد. شهرت اولیهاش را مدیون داستان «قطار بهموقع رسید» است و داستان «گوسفند سیاه» برای او جایزۀ ادبیاش یعنی جایزۀ گروه 47 را به ارمغان آورد. او بعداً ریاست انجمن قلم آلمان را عهدهدار شد و همچنین دومین آلمانی بود که جایزۀ نوبل ادبیات را برد. بیشتر آثار بل در سبک «ادبیات ویرانی» نوشته شده است. عقاید یک دلقک که در سال 1963 منتشر شده نیز متعلق به این سبک است. این سبک خاص بیشتر در کشورهای که تحتتأثیر مستقیم جنگ جهانی بودهاند، دیده میشود و بهنوعی زیرشاخه ادبیات جنگی محسوب میشود. تفاوت ادبیات ویرانی با ادبیات جنگ آنجاست که تمرکز اصلی در ادبیات جنگ بر روی خود جنگ و است و جنگ به شیوهای مستقیم یا غیرمستقیم بر داستان اثر میگذارد یا حتی در داستان وجود دارد مانند نمایشنامه «ننه دلاور و فرزندان او» اما ادبیات ویرانی صرفاً بر تأثیرات بعدی جنگ بر روی مردم و جامعه تمرکز دارد. بل در بیشتر آثارش از آزادی و تنفرش از فاشیسم حرف میزند. بل از جهانبینی خاص و عمیقی برخوردار بود و مهارت و اندیشهاش فراتر از زمانۀ خودش پیش میرفت. آثار او در زمانهاش از نظر مهارت، شخصیتسازی و داستانپروری توانست بسیار ادبیات آلمان را رشد دهد. گرچه آلمان در سالهای بعد از جنگ دیگر هیتلری نداشت که افراد جامعه را جدا و طبقهبندی کند اما تأثیرات اعمال و افکار او و جنگ موجب شده بود که افراد تا سالها بعد بهصورت خودکار و غیرمستقیم همین ایدئولوژیها را دنبال کنند.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
خوشبختانه بیشتر هتلها مرا میشناسند؛ در طی پنج سال، نظم و ترتیبی ایجاد میشود که تغییراتش کمتر از آن است که آدم تصورش را بکند. و علاوهبراین، مدیربرنامهام که به خصوصیات من خوب واقف است ترتیبی میدهد که دردسر و مشکلی در برنامهها پیش نیاید.
افسران ارتش که من جشن پایان آموزشی آنها را گرم میکردم همچنان که آبجوشان را مینوشیدند درست نمیدانستند که باید به ادامهٔ اجرای برنامهام به نام شورای دفاع بخندند یا نه، و دیروز در بوخوم وقتی چاپلین را تقلید میکردم، در مقابل چشمانِ جوانان زمین خوردم و دیگر نتوانستم از جایم بلند شوم.
حاضر بودم پیراهن تنم را در ازای عرق بدهم، تنها مذاکرات پیچیدهای که مستلزم این معاوضه بود مانع این معامله شد. خواب خوب و عمیقی کردم. خواب دیدم صحنه مانند پارچهای که روی میت میکشند، نرم و کلفت روی من افتاد و مرا پوشاند، مثل موهبتی تاریک.
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
دوبار تا الان این کتاب و شروع کردم و نصفه رها کردم.. اصلا نمیتونم طولانی مدت بخونمش و هیچ کششی نداشت واسم
داستانِ یه دلقک افسرده که درواقع نویسنده مشکلات انسانها رو در قالب زندگی این دلقک بیان کرده و بیشتر هم بهنظرم هدفش انسانهایی بوده که اهل تفکرند و هوش اجتماعی بالایی دارن اما درک نمیشن.
بهنظرم مفهوم درد و رنج خیلی زیبا توی این کتاب به تصویر کشیده شده ولی ممکنه این کتاب بهنظر بعضیها خستهکننده بیاد چون همه چیز از چشم یک دلقک بیان شده و شما مشکلات و ناراحتیهای اونو میخونید.