پدرم همیشه می گفت که ما به این دلیل زندگی می کنیم که آماده بشیم که تا مدت درازی مرده باشیم.
نظر خود را برای ما ثبت کنید
نشر چشمه منتشر کرد:
این رمان را فاکنر در 1930 - یک سال پس از «خشم و هیاهو» - نوشته است. خود مدعی بود که نوشتن آن را در ظرف شش هفته - آن هم با کار شبانه، پای کوره آتش یک نیروگاه محلی - به پایان رسیده است و پس از آن هم دستی در آن نبرده است؛ ولی ساختمان داستان و ظرافت پیوندهای آن چنان است که خواننده گمان میکند باید بیش از اینها وقت و «عرق ریزی روح» صرف پروراندن آن شده باشد. در هر حال، این رمان را بسیاری از منتقدان سادهترین و در عین حال کاملترین رمان فاکنر میدانند. برخی حتی آن را شاهکار او نامیدهاند. آنچه مسلم است، این رمان همیشه مدخل خوبی به دنیای شگفت و پرآشوب داستانهای فاکنر به شمار رفته است؛ اگر چه در مورد همین رمان هم باید گفت که سادگی آن تا حدی فریبنده است و دقایق و ظرایف آن غالبا در نگاه اول آشکار نمیشود. (از یادداشت مترجم)
فروشگاه اینترنتی 30بوک
ویلیام فاکنر در کتاب گور به گور داستان مرگ آدی بوندرن و آخرین سفرش به زادگاهش، جفرسون در میسیسیپی را روایت میکند.
کتاب گور به گور اثر ویلیام فاکنر شاهکار او است. حماسهای فاخر که به گفتهٔ خوانندگان یکی از خارقالعادهترین رمانهای جهان است. این اثر بسیار پیچیده به گفتهٔ نویسنده تنها در شش هفته نوشته شده است. صدای راوی در کتاب گور به گور موقعیت پیچیدهای دارد. ظاهراً به نظر میرسد که راوی این رمان از تکنیک مونولوگ جریان سیال ذهن استفاده کرده است. تکنیکی که در آن افکار و احساسات شخصیتها بدون سانسور و بهصورت در هم و برهم و سازماننیافته ارائه میشود.
اما این هرجومرج تنها بخشی از داستان است. در زر این صداهای ناتورالیستی شخصیتها، صدای روای و صدای دیگری نیز وجود دارد. روایت بین این صداها آنقدر جابهجا میشود که اغلب خواننده بهراحتی تمرکزش را از دست میدهد.
مثلاً در بخشی از کتاب، شخصیت واردمان که به دلیل مرگ مادرش مضطرب شده است، در تلاش برای پردازش واکنشهای خودش نسبت به مرگ مادرش اینگونه خود را ابراز میکند:
هوا تاریکه. صدای چوب رو میشنوم، سکوت رو: من میشناسمشون. ولی هیچ صدای زندهای نیست، صدای او هم نمیآد. انگار تاریکی تمامش رو از بین برده، تبدیلش کرده به یکمشت اجزای ناجور - صدای نفس، صدای پا، بوی گوشت خنک و موی آمونیاک آلود؛ توهمی از محل هماهنگی یک پوستر ابلق و استخوانهای محکم که توش، جدا و مخفی و آشنا، یک هستی غیر از هستی من هست. میبینمش که داره محو میشه - پاهاش، چشمش که می چرخه، لکههای پررنگ پوستش که مثل شعله سرد می مونه - تو تاریکی داره حل و محو میشه؛ همهاش يكيه، ولی نه اینه نه اون؛ هم اینه هم اون، ولی هیچ کدوم نیست. میبینم که قوه شنواییام بهطرف او میرود، او را لمس میکند. شکل سختش را تشخیص میدهد. پشتپا، کفل، شانه، سر؛ بو و صدا. من نمیترسم.
«پختهاند و خوردهاند. پختهاند و خوردهاند.»
اولین جملات این پاراگراف، کوتاه و کودکانه است. سپس بعد از کلمات «انگار تاریکی ...» صدای دیگری وارد میشود. در نتیجه ضمیر «او» جمله قبل از آن بسیار نامفهوم است. آیا این او مربوط به جمله قبل است که به یکی از برادران واردمان اشاره دارد یا مربوط به خود اوست؟ بهعبارتدیگر این جمله دو بار معنایی دارد. هم میتوان گفت وردمان آن را بیان کرده و هم میتوان گفت درباره خود اوست. بهعلاوه فاکنر گاهی از واژگانی استفاده میکند که یک کودک دهساله با آنها آشنا نیست.
برخی از منتقدان این تغییر صدای مکرر در کتاب گور به گور را خطا تلقی میکنند. آنها بیان میکنند که فاکنر هیچ توجهی به دایره واژگان نداشته است و مدام از واژگانی استفاده میکند که ممکن نیست در دایره واژگان کاراکترهایش باشد. اما آنها نیز نمیتوانند فاکنر را به طور کامل متهم کنند زیرا اثر او در نهایت به یک اثر قوی و زیبا تبدیل شده است و مخاطب را وامیدارد بر روی این مونولوگها بیش از حد تمرکز کند تا معنای نهفته پشت هر یک و تغییر ضمیرها و راویها را یکبهیک کشف کند. در این کتاب هیچکس کامل و واضح توضیح نمیدهد که چه اتفاقی در جریان است بلکه حوادث بهگونهای خوابآلود و مرموز جریان پیدا میکنند و ما تصویری نرم از وقایع و افکار و واکنش شخصیتها را در ذهنمان میسازیم.
رمان زمانی که آدی رو به مرگ است شروع میشود. وقتی که او پسرش کَش را تماشا میکند که دارد تابوتش را میسازد. صدای شوم کوبیدن میخ بر روی تابوت در گوشه کنار خانه طنینانداز شده است و پسزمینه ترسناکی برای او ساخته است. او میشوند که خانوادهاش درباره مرگش پچپچ میکنند. گرمای تابستان نیز طاقتفرسا شده است. اما شب پیش از مرگ آدی، طوفانی وحشتناک در میگید و پلها و جادههایی که به سمت جفرسون میروند را از بین میبرد. خانواده که هویتشان هنوز برای ما مبهم است، سرسختانه با جسد آری سوار بر واگن راه میافتند تا به سفری مقدس بروند و بر آزمایشهای الهی غلبه کنند. کتاب گور به گور به دست راویان متعددی بازگو میشود. بیشتر بخشها را اعضای خانواده بوندرن روایت میکنند. گاهی چند نفر از همسایهها و یا ناظرین نیز به توصیف وقایع میپردازند. همه راویان باورپذیر اما غیر قابلاعتمادند؛ لذا در بیان وقایع تفاوتهای زیادی وجود دارد که خواننده را وادار میکند خود تصمیم بگیرد کدام حرف را باور کند و کدام را دروغ انگارد.
کتاب گور به کور را به اهالی تئاتر، کتابخوانها و کسانی که از سبک ابزرد لذت میبرند توصیه میکنیم.
ویلیام فاکنر، به طور کامل ویلیام کاتبرت فاکنر، نام خانوادگی اصلی فالکنر، (زاده ۲۵ سپتامبر ۱۸۹۷، نیو آلبانی، میسیسیپی، ایالات متحده آمریکا - درگذشته ۶ ژوئیه ۱۹۶۲، بیهالیا، میسیسیپی)، رماننویس و داستان کوتاه آمریکایی که در سال 1949 جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد.
فاکنر بهعنوان بزرگترین پسر خانواده، پیشینه خانوادگی قدرتمندی دارد. پدربزرگ او در جنگ داخلی جنگیده بود و راهآهن محلی ساخته بود و یک راهآهن محلی ساخته بود. فاکنر در نیو آلبانی به دنیا آمد اما بعداً همراه خانواده به شهر آکسفورد مهاجرت کرد. او توانست در آکسفورد تحت تربیت خاص و آزاداندیشانهای که طبقه جوانان سفیدپوست جنوبی با خانواده متوسط داشتند قرار گرفت. او اسبی برای سواری داشت و کار با اسلحه و شکار را آموخت. اما بااینهمه او نسبت به درس بیمیل بود. دبیرستان را بدون فارغالتحصیل شدن رها کرد و خودش به مطالعات پراکنده پرداخت. ابتدا خود بهتنهایی و بعداً با راهنمایی فیل استون، دوست خانوادگی، به مطالعه و قانون و ادبیات پرداخت.
فاکنر در ژانویه 1918 با رؤیای خلبان شدن به نیروی هوایی کانادا پیوست اما مسائل سیاسی داخلی مانع آن شد که او دوره خلبانیاش را به پایان برساند و مجبور به بازگشت به خانه شد. فاکنر پس از بازگشت به خانه، در چند دوره دانشگاهی ثبتنام کرد، اشعار و نقاشیهایی را در روزنامههای دانشگاه منتشر کرد و بهعنوان شاعری که دوران جنگ را دیده بود، نقشی خود نمایشگر را ایفا کرد. پس از سه ماه کار در یک کتابفروشی نیویورک در پاییز 1921، به آکسفورد بازگشت و اداره پست دانشگاه را در آنجا با سستی بدنام اداره کرد تا اینکه مجبور به استعفا شد. در سال 1924، کمک مالی فیل استون به او امکان داد تا The Marble Faun را منتشر کند. داستانهای کوتاه اولیهای نیز وجود داشت، اما اولین تلاش مستمر فاکنر برای نوشتن داستان در طول یک بازدید ششماهه از نیواورلئان - که در آن زمان یک مرکز ادبی مهم بود - رخ داد که در ژانویه 1925 آغاز شد و در اوایل ژوئیه با خروج او برای مدت پنج ماه به پایان رسید.
نجف دریابندی فریزند ناخدا خلف دریابندی اهل روستای چاه کوتاه، است. در مدارک رسمی تولد او را در سال 1308 و در شهر آبادان ثبت شده است اما به گفته خودش در سال 1307 به دنیا آمده بود و سال تولدش اشتباه ثبت شده است. او دوران ابتدایی و دبیرستان را در دبیرستانی در آبادان گذراند ولی دبیرستان را نیمهکاره رها کرد و به سمت دنیای کار رفت. حضور انگلیسیها در سطح شهر آبادان و سرمایهگذاری آنها در تأسیسات نفتی آبادان، او را به یادگیری زبان انگلیسی علاقهمند کرد.
سبککار دریابندی و زبان خاص او در ترجمه او را به یکی از محبوبترین مترجمان ایرانی بدل کرده است. دریابندی بیشتر به داستانهای فلسفه و سبک فلسفه علاقهمند بود. زبان ترجمه دریابندی حاوی طنز بود.
کتاب گور به گور توانسته از سایت گودریدز امتیاز 3.72 و از سایت آمازون امتیاز 4.4 از 5 دریافت کند.
خوانایی کتاب و روان بودن
این کتاب زبان ساده و قابل فهمی دارد اما بهخاطر سبک جریان سیال ذهن، پیوستگی روایت آن مدام دچار تزلزل میشود. در نتیجه مطالعه آن نیازمند تمرکز و توجه بیشتری است.
مدت زمانی که طول میکشد بخوانی
یک خواننده خوشخوان با سرعت مطالعه 250 کلمه در دقیقه، چیزی حدود 4 ساعت و 27 دقیقه طول میکشد تا کتاب گور به گور را مطالعه کند.
اگر از خواندن این کتاب لذت بردید، به شما پیشنهاد میکنیم کتاب وجدان زنو را نیز بخوانید.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
پدرم همیشه می گفت که ما به این دلیل زندگی می کنیم که آماده بشیم که تا مدت درازی مرده باشیم.
برای آدم درست کردن دو نفر لازمه، برای مردن یک نفر. دنیا اینجوری به آخر می رسه.
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
اگر به فاکنر علاقه دارید حتما بخونید. داستان مرگ مادر یک خانواده ست و از زبان اعضای خانواده و آشنایان روایت میشه و همگی به نوعی رگه هایی از جنون و حماقت در وجودشون هست.
واقعا کتاب بی معنی و مسخره ای هس
چطور