گل آفتابگردان

انتشارات نگاه منتشر کرد:
«گل آفتابگردان» تصويري از بيگانگي انسان با خود و سرنوشتش ارائه مي دهد. اين رمان زندگي يك انسان مسخ شده و رو به قهقرا را به تصوير كشيده و به موازات چهره يي كه از خانواده فيلان ترسيم مي كند، زوايايي از زندگي، مناسبات اجتماعي و روابط ميان افراد جامعه امريكا را در نيمه هاي قرن 20 به نمايش مي گذارد. در اين رمان با توصيف هاي عيني و جزييات نگاري فراواني از زندگي شهري و روابط انساني در امريكا روبه رو هستيد. ويليام كندي همچون يك فيلمنامه نويس (كما اينكه او يك فيلمنامه نويس نيز هست) نماهاي متعددي از گوشه و كنار شهر، خيابان ها، كافه ها و مغازه ها را در داستان هايش ثبت كرده است.
اين رمان (برنده ي جايزه پوليتزر 1984), گوياي بيگانگي انسان از خويشتن است‌؛ توصيف از زندگي که مسخ مي‌شود و انسان را به ورطه هلاک مي‌کشاند. ‘فرانسيس’ شخصيت اصلي داستان, شخصيتي است که خانواده‌اش را از دست داده و مبتلا به سرطان شده است. او مي‌خواهد با بيماري‌اش مبارزه کند. فرانسيس با افرادي نيز در ارتباط است که هر يک به نوعي مبتلا به يک بيماري هستند. فرانسيس عاشق زني است به نام ‘هلن’ که شخصيتي خاص دارد. در هنگامه‌اي که همه زنان و مردان به دنبال برآوردن کام دل هستند, هلن, خود را از آن دور مي‌کند و از لذايذ آن چناني مي‌پرهيزد. همين ويژگي هلن سبب شده فرانسيس در انديشه او باشد. اين در حالي است که فرانسيس خود صاحب زن و فرزند است.
فروشگاه اينترنتي 30 بوک