شب‌های چهارشنبه

شب‌های چهارشنبه

(2)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
206

علاقه مندان به این کتاب
2

می‌خواهند کتاب را بخوانند
1

کسانی که پیشنهاد می کنند
1

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب شب‌های چهارشنبه

نشر چشمه منتشر کرد:
«شب های چهارشنبه عنوان یکی از هشت داستانی است که نام خود را به اولین مجموعه داستان آذردخت بهرامی بخشیده است. این داستان در سال 1382 جایزه دوم مسابقه اینترنتی "بهرام صادقی" را کسب کرد. داستان هایی از این مجموعه به زبان های ایتالیایی، آلمانی، انگلیسی، سوئدی و فارسی در مجلات، فصلنامه ها و مجموعه داستان های خارخ از کشور منتشر شده اند. شخصیت ها و راویان این داستان ها زندگی و تنهایی های خود را روایت می کنند، حتی وقتی تنها نیستند و جفتی در کنار خود دارند. خواننده همراه آن ها به جستجوی امید و کامکاری در وقایع و روزمره گی ها می رود. شاید تعیین کننده ترین عنصر سازنده ی این داستان ها تقابل دنیای ذهنی شخصیت ها برای انطباق جهان بیرون با آن چه درون آن ها می گذرد.» در قسمتی از داستان می خوانیم: «خصوصیت آن تابلو این است که شما در نگاه اول فکر می‎کنید تمام آن ظرف‎ها کامل‎اند و نیمه ی پنهان آن‎ها در دل دیوار است؛ اما با نگاهی دیگر، می‎فهمید که ظرف‎ها کامل نیستند و فقط لبه ی باریکی از آن‎ها در دل دیوار و پنهان مانده‎ است. جدا از این خصوصیت تابلو، باید بگویم تک تک آن ظرف‎ها، کاسه‎های سفالی و بشقاب‎های سرامیکی و فنجان و نعلبکی‎های چینی و گیلاس‎ها و بستنی‎خوری‎های کریستالی هستند که بنده طرف شوهرم پرت کرده‎ام؛ تازه اگر دقت کنید، تکه‎های خرد و خاکشیر شده ی شمعدان‎های نازنینم هم به ‎چشم می‎خورند.»
فروشگاه اینترنتی 30 بوک

    • نوع کالا
    • دسته بندی
    • موضوع اصلی
    • موضوع فرعی
    • نویسنده
    • نشر
    • شابک
    • زبان کتاب
    • قطع کتاب
    • جلد کتاب
    • تعداد صفحه
    • وزن
    • نوبت چاپ
    • سال انتشار
    • فارسی
    • رقعی
    • شومیز
    • 88 صفحه
    • 100 گرم
    • 4
    • 1389

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (1)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • مونا بیگی
    • 0

    شما حتی نمی‌توانید به او بگویید دوستت دارم؛ چون به هر لحن و هر لهجه‌ و هر زبانی بگویید، به یاد من می‌افتد. شما خیلی زودتر از من برایش کهنه می‌شوید؛ بلکه بدتر از آن، ترحم انگیز خواهید شد...

عیدی