تخفیف های شگفت انگیز
مجله 30بوک
نظر خود را برای ما ثبت کنید
جن خانه¬ی ما ترشی خیلی دوست داشت. همیشه بطری¬های ترشی آلبالو در خانه‌ی ما گم می‌شد. جن خانه‌ی ما از گوشواره‌های آویز فیروزه‌ای من هم خوشش می‌آمد. گاهی یكی از آن‌ها را برمی‌داشت و من تمام خانه را زیر و رو می‌كردم تا پیدایش كنم. جن خانه‌ی ما همیشه بود. گاهی در حمام آواز می‌خواند و سنگ‌پا را می‌انداخت توی سطل آشغال... چون از سنگ‌پا خوشش نمی‌آمد. گاهی می‌رفت توی صندوق قدیمی كه یادگار خانم‌جان بود، بچه به دنیا می‌آورد و بعد باید ملافه‌های سفید را می‌شستیم. گاهی مریض می‌شد و ناله می‌كرد... جن خانه‌ی ما...
نشر قطره
