

نگاه تازه شعر (16)(دریا نام دیگر من است)
انتشارات نگاه منتشر کرد:
گودرزي طائمه، علياکبر، شاعري است است با پيشين? سه دهه سرودن و در خويش نشستن بيهيچ گلايهاي از روزگار. او هم به ژرفاي جان شاعر است و هم حنجرهاي دارد که «هر نبشته برخواند آن را به شعر بدل کند.» و اين هرگز گفتهاي از سر اغراق نيست و آنان که کارنام? ادبي و هنري او را ميشناسد، گواهياند بر اين مدّعا. سرودههاي شاعر، روايتياند از رابط? عشق و جهانيان و حرکت بين اشيا و واژگان شريفي که از درون جان او برآمدهاند، از اين روي گودرزي از نخستين سرودههايش در سي سال پيش تا امروز که ديگر هم? رمز و راز هستي را ديده وآزموده و به هر بهانهاي آن را در نوشتههايش ثبت کرده، صادقانه با مخاطبان اشعارش ديالوگ برقرار کرده است و اين بدان معني است که شاعر در دوران سرايش خود تنها به جوهر شعر انديشيده است. اندر ميان خيل کساني که به خويش تهمت شاعري بستهاند و تنها به مدد محفلبازيها و روابطي که ديگر سخن گفتن از آن جان فرسايد ميخواهند دم از شعر زنند، علياکبر گودرزي يک شاعر ذاتي و غريزي است و سرودههايش شأن و شخصيت ويژ? خود را دارد و صاحب شناسنامهاي است که کلام او را از ديگران بازميشناسد
مداد کودکيم کوچک بود
تا نيمهي انار ميآمد و ميشکست
فردا با چشماني تلخ روبرو ميشدم
انار نيمهکاره، اگر ترش هم باشد
دلم نميسوخت انار هم نميخواستم
امروز که رهايي را مينويسم و
مدادم ميشکند دلم ميسوزد
حالا ديگر اين همه انار در باغ و
من که ديگر دانهاي را نميخواهم
دلم در بند است
فروشگاه اينترنتي 30 بود
شاید بپسندید













