نشر ني منتشر کرد:
مجموعهي حاضر جستارها و نوشتارهايي را دربردارد که در ده سال گذشته، پس از انتشار جلد نخست حق و مصلحت، بهتدريج شکل گرفته و عمدتاً منتشر شدهاند. مباحث اين مجموعه پيرامون سه محور قانون، حق و ارزش ميگردند. قانون ستون فقرات نظام حقوقي است. از اين رو، فهم چيستي نظام حقوقي وابسته به درک ماهيت قانون است. چنين فهمي به شکل منفرد و جزئي ميسر نيست. به ديگر سخن، بهنظر ميرسد درک دقيقتر قانون از رهگذر فهم آن در نسبت متقابل با مفاهيم و نظامهاي هنجاري مجاور بهدست آيد. همچنين، مفاهيم و نظامهاي هنجاري در ربط و نسبت با واقعيات موجود در «جهان ممکن» مشترک با خود قرار دارند. مجموعهي عناصر ياد شده زمينهي بروز نظريهي «واقعگرايي انتقادي حقوقي» را فراهم ميآورد، نظريهاي که در پي تبيين مفهوم و مبناي قانون در نقطهاي ميان عدالت و واقعيت است. مفهوم حق، در معناي مدرن، مفهومي نو در جغرافياي فکر و نظام هنجاري است. درک اين مفهوم البته در گرو شناخت عناصر گوناگون فلسفهي حق است. اين عناصر ناگزير در نسبتي همگرا با يکديگر قرار دارند. فلسفهي يادشده بهنوبهي خود جزئي از نظريهي عدالت است. حقوق و حق، از نگاهي ديگر، از مصاديق ارزش هستند. از اين رو، لازم است پابهپاي بحث از قانون و حق به مقسم آنها، ارزش، نيز پرداخته شود. فلسفهها و نظريههاي متقن و استوار در حوزههاي هنجاري، از جمله در دو گسترهي پيشگفته، در گرو اتخاذ موضع نسبت در خصوص «ارزش» است.
محمد راسخ دانشيار فلسفهي حقوق و حقوق عمومي در دانشگاه شهيد بهشتي است.
فروشگاه اينترنتي کتاب 30بوک
شاید بپسندید














از این نویسنده













