باغ رویاها

انتشارات اوحدي منتشر کرد: , "در اين داستان كه در آبادي‌اي در اطراف شيراز اتفاق مي‌افتد، پسر بقال ده و دختر خان به يك‌ديگر دل مي‌بندند. اما خان تصميم دارد دختر را به مردي دهد كه قبلا ازدواج كرده و صاحب فرزند است. اما دختر به اين وصلت راضي نيست. به همين دليل شبانه همراه خدمتكار خانه و پسر بقال از ده فرار كرده و راهي اصفهان مي‌شود. آن‌ها از آن‌جا به تهران رفته و در منزل يكي از اقوام خدمتكار ساكن مي‌شوند. از طرفي خان به محض اطلاع يافتن از فرار دختر، شايع مي‌كند كه گرگ او را دريده است و براي او مجلس ختمي مي‌گيرد. از سوي ديگر دختر به تحصيلاتش ادامه داده پزشك مي‌شود. دختر و پسر، هر دو در تهران به كار مشغول مي‌شوند و به سرعت مورد توجه قرار مي‌گيرند. پس از چندي پسر تصميم مي‌گيرد به ديدن اقوامش برود اما در ميانه‌ي راه تصادف مي‌كند و كشته مي‌شود..." فروشگاه اينترنتي 30بوک