%10


پیامبر و دیوانه (رقعی)(گالینگور)
3٫0
(44)
4 نظر
نویسنده:
مترجم:
ناموجود
دفعات مشاهده کتاب
4526
علاقهمندان به این کتاب
33
میخواهند کتاب را بخوانند.
3
کتاب را پیشنهاد میکنند
6
کتاب را پیشنهاد نمیکنند
0
نظر خود را برای ما ثبت کن:
توضیحات کتاب
انتشارات کارنامه منتشر کرد:
«خليل جبران از جريانات فکري مغرب زمين در دوره جواني خود برکنار نبوده است؛ پيامبر او درباره همه مسائل حاد جامعه (مانند کار، دادوستد، قانون، آزادي، شادي و اندوه، خوبي و بدي، ديانت...) سخن ميگويد. همه اين سخنان بر اين پايه استوارند که سرشت انسان ذاتا خوب است، و دشواريهاي زندگي او از اينجا ناشي ميشوند که او هنوز تعارضهاي اساسي زندگي را به جا نياورده و ماهيت کار و نظام زندگي را چنان که بايد ديگرگون نکرده است.»
فروشگاه اينترنتي 30بوک
نوع کالا
کتاب
دسته بندی
موضوع اصلی
موضوع فرعی
نویسنده
مترجم
نشر
شابک
9789644310218
زبان کتاب
فارسی
قطع کتاب
گالینگور
جلد کتاب
رقعی
تعداد صفحه
203 صفحه
نوبت چاپ
93
وزن
460 گرم
سال انتشار
1403
معرفی کتاب پیامبر و دیوانه اثر جبران خلیل جبران
امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆
کتاب پیامبر و دیوانه از سایت گودریدز امتیاز 3.5 از 5 را دریافت کرده است.
امتیاز در آمازون: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆
کتاب پیامبر و دیوانه از سایت آمازون امتیاز 4.8 از 5 را دریافت کرده است.
معرفی کتاب پیامبر و دیوانه:
کتاب پیامبر و دیوانه، دو کتاب جدا از جبران خلیل جبران نویسندۀ لبنانی-آمریکایی است که ترجمههایشان در یک مجلد چاپ شده است. کتاب دیوانه اولین بار در سال 1918 و پیامبر اولین بار در سال 1923 منتشر شد. پس از انتشار بیش از بیست میلیون نسخه از کتاب پیامبر در بیست کشور دنیا به فروش رفت. جبران در کتاب دیوانه مضامینی مانند حقیقت، عشق، بخشش، اندوه، لذت، مرگ و آزادی را مطرح کرده است و نوشتههای بعدیاش را نیز به همین مضامین اختصاص داده است.
چرا باید کتاب پیامبر و دیوانه را بخوانیم؟
کتابِ پیامبر تاکنون بارها به فارسی ترجمه شده است و ترجمۀ پیشرو کوشش دیگری است که در آن مترجم بنای کار را بر سادگی و پیراستگی زبان گذاشته است. وجهِ امتیاز پیامبر طنین خفیفیست که از زبان کتاب مقدس و قرآن کریم از آن به گوش میرسد. دیوانه از این حیث اثر سادهتر و سبکتری دارد.
جملات درخشانی از کتاب پیامبر و دیوانه:
«آنگاه زنی گفت با ما از شادی و اندوه سخن بگو. و او پاسخ داد: شادیِ شما همان اندوهِ بینقابِ شماست. چاهی که خندههای شما از آن برمیآید، چه بسیار که با اشکهای شما پُر میشود. و آیا جز این چه میتواند بود؟ هر چه اندوهْ درونِ شما را بیشتر بکاود، جای شادی در وجودِ شما بیشتر میشود. مگر کاسهای که شرابِ شما را دربردارد همان نیست که در کورۀ کوزهگر سوخته است؟ مگر آن نِی که روح شما را تسکین میدهد، همان چوبی نیست که درونش را با کارد خراشیدهاند؟ هر گاه شادی میکنید، به ژرفای دلِ خود بنگرید تا ببینید که سرچشمۀ شادی به جز سرچشمۀ اندوه نیست. و نیز هرگاه اندوهناکید باز در دلِ خود بنگرید تا ببینید که به راستی گریۀ شما از برای آن چیزیست که مایۀ شادیِ شما بوده است.»
«پس بگذارید که روحْ خرد را به قلۀ شور برساند تا نغمهسرایی کند؛ و بگذارید که روحْ شور را با خرد راهبری کند تا مگر شور رستاخیزهای هر روزهاش را از سر بگذارند و مانندِ ققنوس از میانِ خاکسترِ خویش برخیزد. من میخواهم که شما با داوری و هوسِ خود چنان رفتار کنید که با دو مهمانِ گرامی در خانۀ خود میکنید. بیگمان یک مهمان را بالاتر از آن دیگر نمینشانید؛ زیرا هر کس به یکی بیش از دیگری عنایت کند، مهر و وفای هر دو مهمان را از دست میدهد. در میان تپهها، وقتیکه در سایۀ خنکِ سپیدارها مینشینید و از آرام و سکونِ کشتزارها و چمنزارهای دوردست سر مست میشوید ـــ آنگاه بگذارید دلِ شما در خاموشیِ خود بگوید که «خداوند در خرد میآرامد.» و هنگامیکه طوفان میآید و بادِ زورآور درختان...»
«و اگر امروز روزِ برآمدنِ نیازهای شما و مهم من نباشد، پس بگذارید قراری باشد از برای روزی دیگر. نیازهای انسان دیگرگون میشوند، اما نه مهر او و نه خواهشِ او از برای اینکه مهرش نیازهایش را برآورد. پس بدانید که من از سکوتِ بزرگ باز میگردم. آن مِهی که بامدادان با باد میرود و شبنم را در کشتزاران برجا میگذارد بالا خواهد رفت و ابر خواهد شد و به صورتِ باران فرو خواهد ریخت. من هم به آن مِه بیشباهت نبودهام. در آرامِ شب میان کوچههای شما راه رفتهام و روحِ من به خانههای شما سرکشیده است، دلهای شما با دلِ من تپیدهاند، و نَفَسِ شما بر چهرۀ من دمیده است، و من همۀ شما را شناختهام. آری، من شادیها و رنجهای شما را دریافتهام، و در خوابْ رؤیاهای شما همان رؤیاهای من بودهاند. بسا وقتها که من در میانِ شما دریاچهای بودهام در میانِ کوهساران.»
«پس بگذارید که روحْ خرد را به قلۀ شور برساند تا نغمهسرایی کند؛ و بگذارید که روحْ شور را با خرد راهبری کند تا مگر شور رستاخیزهای هر روزهاش را از سر بگذارند و مانندِ ققنوس از میانِ خاکسترِ خویش برخیزد. من میخواهم که شما با داوری و هوسِ خود چنان رفتار کنید که با دو مهمانِ گرامی در خانۀ خود میکنید. بیگمان یک مهمان را بالاتر از آن دیگر نمینشانید؛ زیرا هر کس به یکی بیش از دیگری عنایت کند، مهر و وفای هر دو مهمان را از دست میدهد. در میان تپهها، وقتیکه در سایۀ خنکِ سپیدارها مینشینید و از آرام و سکونِ کشتزارها و چمنزارهای دوردست سر مست میشوید ـــ آنگاه بگذارید دلِ شما در خاموشیِ خود بگوید که «خداوند در خرد میآرامد.» و هنگامیکه طوفان میآید و بادِ زورآور درختان...»
«و اگر امروز روزِ برآمدنِ نیازهای شما و مهم من نباشد، پس بگذارید قراری باشد از برای روزی دیگر. نیازهای انسان دیگرگون میشوند، اما نه مهر او و نه خواهشِ او از برای اینکه مهرش نیازهایش را برآورد. پس بدانید که من از سکوتِ بزرگ باز میگردم. آن مِهی که بامدادان با باد میرود و شبنم را در کشتزاران برجا میگذارد بالا خواهد رفت و ابر خواهد شد و به صورتِ باران فرو خواهد ریخت. من هم به آن مِه بیشباهت نبودهام. در آرامِ شب میان کوچههای شما راه رفتهام و روحِ من به خانههای شما سرکشیده است، دلهای شما با دلِ من تپیدهاند، و نَفَسِ شما بر چهرۀ من دمیده است، و من همۀ شما را شناختهام. آری، من شادیها و رنجهای شما را دریافتهام، و در خوابْ رؤیاهای شما همان رؤیاهای من بودهاند. بسا وقتها که من در میانِ شما دریاچهای بودهام در میانِ کوهساران.»
تحلیلی بر کتاب پیامبر و دیوانه:
جبران خلیل جبران نویسندۀ جوان گمنامی بود که پیش از به شهرت رسیدن، مقالههایش در یک روزنامۀ عربی در لبنان چاپ میشد. او بعدها در آمریکا به سبب نوشتن چند اثر شعرگونه و عرفانآمیز به زبان انگلیسی به شهرت فراوان رسید. مهمترینِ این آثار کتاب کوچکیست به نام پیامبر که در سال 1923 منتشر شد و از آن زمان تاکنون همیشه در میان خوانندگانِ انگلیسی زبان دستبهدست گشته است و به بیشتر زبانهای دنیا بارها ترجمه شده است.
مروری بر کتاب پیامبر
استعداد ادبی وطراحی جبران در نظرِ روشنفکران و هنرمندان شهر باستن تازه و غریب مینمود و برای همین این شاعر جوان شوریدهرنگ انگشتنما شد و زن شاعر و نویسندهای به نام جوزیفین پیبادی، سخت دلبستۀ او شد و منظومۀ کوتاهی در توصیف زندگی جبران در بِشِرّی نوشت. عنوان این منظومه «پیامبر» بود. از آن پس جوزیفین همیشه از جبران به نام «پیامبرِ من» یاد میکرد. این منظومه و آن رابطه بیگمان الهامبخش کتاب خیالانگیز و حکمتآمیزِ پیامبر بوده است که جبران چند سال از عمر خود را صرف نوشتن آن کرد. با انتشار پیامبر در سال 1923 جبران به شهرت جهانی رسید و سرانجام از شرم و آزار فقرِ همیشگی نجات یافت. همچنین پیامبر بیگمان از روی گردۀ «چنین گفت زرتشتِ» نیچه نوشته شده است اما جبران با آنکه خود را مسیحی نمیداند، به مسیح دلبسته است و برخلافِ نیچه او را به صورت انسان ضعیف و آموزگار اخلاقیِ بردگی به نظر نمیآوَرد. از طرف دیگر، پیداست که جبران خلیل جبران از جریاناتِ فکری مغرب زمین در دورۀ جوانی خود برکنار نبوده است؛ پیامبرِ او دربارۀ همۀ مسائل حاد جامعه (مانند کار، دادوستد، قانون، آزادی، شادی و اندوه) سخن میگوید. همۀ این سخنان بر این پایه استوارند که سرشت انسان داتاً خوب است، و دشواریهای زندگی او از اینجا ناشی میشوند که او هنوز تعارضهای اساسی زندگی را به جا نیاورده و ماهیت کار و نظام زندگی را چنانکه باید دیگرگون نکرده است.
مروری بر کتاب دیوانه
جبران خلیل جبران در دورۀ چهارسالۀ جنگ جهانی اول که متفقین بنا بر مصحلتهای خاص خود به آزادیخواهان عرب در برابرِ ترکان عثمانی یاری میدادند، در جبهۀ آزادیخواهان فعال بود و در نشریههای عربیِ مهاجران عرب در آمریکا مقاله، شعر و داستان منتشر میکرد. منتقدان و ناظران ادبی آنها را با کلمات «شاعرانه»، «عارفانه»، «رمانتیک»، «خیالآمیز»، «خیالانگیز» و مانند اینها توصیف میکردند. پارهای از این نوشتهها به آثار ماندگار جبران پیوستند، مانند تمثیلها و قطعههای شعرگونهای که سپس خود جبران آنها را با یاری مری هسکل به زبانِ انگلیسی درآورد و به صورت نخستین کتاب انگلیسیاش «دیوانه» منتشر کرد. در این هنگام قلم انگلیسی او هنوز لرزان بود، ولی سابقۀ آشنایی و خوگرفتگی او با ترجمۀ عربی کتابِ مقدس و سپس ترجمۀ انگلیسی همین کتاب، لحن کهن و دلپذیری به نثر انگلیسی او میدهد، که با کمی صیقلکاری به درخششی که امروز در کتاب میبینیم میرسد. در این دوره جبران به آثار نیچه علاقۀ خاصی پیدا میکند و نشانههای این علاقه را در نوشتههای بعدی او، بهویژه در پیامبر میبینیم.
حواشی حول محور کتاب
کتاب پیامبر در زبان فارسی به غیر از ترجمۀ حاضر، دوازده ترجمۀ دیگر نیز دارد.
بخشی از فهرست مطالب کتاب پیامبر
• آمدن کشتی
• دربارۀ مهر
• دربارۀ زناشویی
• دربارۀ فرزندان
• دربارۀ دَهش
• دربارۀ خوردن و نوشیدن
• دربارۀ کار
• دربارۀ شادی و اندوه
• دربارۀ خانه
• دربارۀ پوشاک
• دربارۀ داد و ستد
• دربارۀ جرم و جزا
• دربارۀ قانون
• دربارۀ آزادی
• دربارۀ خرد و شور
• دربارۀ مهر
• دربارۀ زناشویی
• دربارۀ فرزندان
• دربارۀ دَهش
• دربارۀ خوردن و نوشیدن
• دربارۀ کار
• دربارۀ شادی و اندوه
• دربارۀ خانه
• دربارۀ پوشاک
• دربارۀ داد و ستد
• دربارۀ جرم و جزا
• دربارۀ قانون
• دربارۀ آزادی
• دربارۀ خرد و شور
اگر از خواندن کتاب پیامبر و دیوانه لذت بردید، از مطالعۀ کتابهای زیر نیز لذت خواهید برد:
• زیبایی زندگی با ترجمۀ استاد احمد آرام، حاوی جملات برگزیدۀ نویسندۀ لبنانی-آمریکایی جبران خلیل جبران است که با نقاشیهای زیبایی مصور شده بود. این کتاب در سال 1971 منتشر شد و استاد احمد آرام همان سال آن را به فارسی ترجمه کرده است.
• چنین گفت زرتشت کتابی برای همه و هیچکس، اثری فلسفی و شاعرانه از فریدریش نیچه فیلسوف برجستۀ آلمانی است که بین سالهای 1883 و 1885 منتشر شد. در این اثر عمدۀ نیچه است که نظریات مهم «اَبَرانسان» و «بازگشت جاودانی» کاملترین صورت و مثبتترین معنی خود را پیدا میکند. نیچه چنین گفت زرتشت را یکی از مهمترین آثار خود میدانست.
• چنین گفت زرتشت کتابی برای همه و هیچکس، اثری فلسفی و شاعرانه از فریدریش نیچه فیلسوف برجستۀ آلمانی است که بین سالهای 1883 و 1885 منتشر شد. در این اثر عمدۀ نیچه است که نظریات مهم «اَبَرانسان» و «بازگشت جاودانی» کاملترین صورت و مثبتترین معنی خود را پیدا میکند. نیچه چنین گفت زرتشت را یکی از مهمترین آثار خود میدانست.
دربارۀ جبران خلیل جبران: نویسندۀ لبنانی-آمریکایی

جبران خلیل جبران که بعدها در آمریکا با نام کوتاهشدۀ «خلیل جبران» معروف شد، در سال 1883 در دهکدۀ کوهستانی سرسبزی به نام بِشِرّی در شمال لبنان در یک خانوادۀ مسیحی مارونی به دنیا آمد. مارونیها پیروان فرقهای از مذهب کاتولیک هستند که در قرن پنجم میلادی، پس از رخدادن انشعاب در کلیسای بیزنظیوم (روم شرقی)، به دستِ راهبی به نام مارون قدیس پیریزی شد و در خاورمیانه گسترش یافت. امروز بیشترِ مسیحیان عرب از این فرقهاند. مادرش دخترِ بیسواد یک کشیش بود و پدرش که او هم خلیل جبران نام داشت مرد مسئولیتناشناسی از آب درآمد و خانوادهاش را فقیر و بیسرپرست گذاشت. تحصیلات جبران هم در کودکی ناگزیر فقیرانه بود و کمابیش به خواندن ترجمۀ عربی کتاب مقدس و فراگرفتن مبادیِ مسیحیت به زبان سُریانی نزد کشیش دهکده منحصر میشد. جبران تحصیلات جدیتر ولی نهچندان مفصل خود را بعدها در آمریکا و نیز در سفر چهارسالهای به لبنان انجام داد. با بههم ریختن ساختار اقتصادی خاورمیانه مادر خلیل جبران با خانوادۀ بیسرپرستش به خیل مهاجران آمریکا پیوست و در تابستانِ سال 1895 به نیویورک رسید و سپس در محلۀ عربنشین و فقیر جنوب شهر باستن ساکن شد. او با دستفروشی و دورهگردی و سپس با دکانداری نان خانوادهاش را در میآورد. از خانوادۀ او جبران تنها بچهای بود که توانست به مدرسه برود و سواد بیاموزد. دو خواهر جبران بیسواد و اسیر سنتهای جامعۀ عربی باقی ماندند. این بیگمان یکی از موجباتی بود که بعدها جبران را به جبهۀ دفاع از آزادیِ زنان، چه در لبنان و چه در آمریکا کشاند.
تحصیلات جبران خلیل جبران
در سال 1898 خلیل جبران، با آنکه هنوز تحصیلات انگلیسیاش به جایی نرسیده بود، برای آموختن زبان و ادبیات عربی و فرانسوی به لبنان برگشت و تا سال 1902 در آنجا ماند. در این سالها استعدادهای او در زمینۀ نویسندگی و طراحی رفتهرفته آشکار شد و شخصیت خاص او شکل گرفت. او در آخرین سال اقامتش در لبنان با همکاری دوستی به نام یوسف الحویک مجلهای به نام المناره دایر کرد؛ در این نشریه بود که نخستین نوشتهها عربی و طرحهای سیاهقلم او منتشر شد. جبران در سال 1912 در نیویورک ساکن شد و با معرفینامههای مری هسکل به محافل هنری نیویورک راه یافت. در این دوره بود که او چند تکچهره (پرتره) از شاعران و هنرمندان و دانشمندانِ معروف آنزمان مانند دبلیوبی یِتس شاعر ایرلندی، آگوست رودَن پیکرساز فرانسوی، سارا برنارد بازیگر فرانسوی و کارل گوستاو یونگ روانپزشک سوئیسی کشید. به این ترتیب خود او هم به صف چهرههای مشهورِ روشنفکران نیویورک در آمد. مفصلترین کتاب انگلیسی جبران عیسی، پسرِ انسان است که در آن نویسنده کوشیده است دریافت خود را از زندگی و تعالیم مسیح بیان کند ولی این کتاب امروز کمتر خوانده میشود و بیشتر ارزش تاریخی دارد. نکتهای که از خواندن مقالههای جبران خلیل جبران و سایر مقالههای سیاسیاش برمیآید این است که لحن کلامِ او سیاسی و روزنامهای (ژورنالیستی) نیست؛ کلامِ او کلام شاعر و عارفیست که وارد سیاست شده است و گویی از روی ناچاری مقالۀ سیاسی مینویسد. جبران با اینکه از دوازده سالگی همراه با خانوادهاش به آمریکا مهاجرت کرد و به تابعیت آمریکا درآمد، همیشه خود را لبنانی میدانست و با مردم لبنان همدردی داشت. پس از درگذشت جبران در چهل و هشت سالگی، در سال 1931 مردم جسد او را به کشورش بازگرداندند و پس از تشییع جنازۀ دو روزهای او را در دهکدۀ زادگاهاش به خاک سپردند. امروز نام و آثار جبران خلیل جبران در ردیفِ افتخارات مردم لبنان است.
نظرت رو باهامون به اشتراک بذار.

خشایار
07 مهر 1401
واقعاً قیمت عجیب و نامطلوب است

کاربر سایت
17 اسفند 1400
جبران خلیل جبران اگه این ترجمه کتابشو ب فارسی میخوند خودش ذوقزده میشد

زهرا کربلایی
15 اسفند 1400
کتاب خیلی عالی هست بخش پیامبر رو خیلی دوست داشتم

امیر حسین اکبری
25 مهر 1400
با تشکر از 30 بوک برای موجود کردن این اثر از ناشر گله مندم برای قیمت کاملا عجیب برای 200 صفحه کتاب
جمله مورد علاقهات از این کتاب رو باهامون به اشتراک بذار.
شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم













