

«کلاغ کامپيوتر» رويکرد نويسنده به ژانري از قصهنويسي است که در ادبيات امروز ما مهجور مانده است: داستان علمي- تخيلي گونهاي از ادبيات است که فناوري، علوم امروزي يا مربوط به آينده را دستمايه هنرمند قرار ميدهد. ماجراي «کلاغ کامپيوتر» از اين قرار است که منصور، قهرمان اصلي قصه، برنامه جديدي در کامپيوتر خود کشف ميکند که در آن فرمانها و پيامهايي از طريق کلاغها به او داده ميشود. در واقع ماموريتهايي براي او تعريف ميشود که برپايه چهار اصل نيکي، ايمان، درستکاري و راستگويي بنا شده است. بر اين اساس او و دوستانش ماموريت مييابند که با رسوا کردن بديها و دامن زدن به خوبيها به انسانها خدمت کنند. اين همان نقطهاي است که در داستان فرهاد حسنزاده، علم و تکنولوژي در خدمت انسانيت و معنويت و ايجاد خوبي و زيبايي در زندگي انسان قرار ميگيرد. ضمن اينکه «کلاغ کامپيوتر» به نوعي نقد رفتارهاي اجتماعي در زندگي شهري نيز هست. اگرچه اين انتقاد را در قالب ماموريتهايي هيجان انگيز براي بچهها روايت ميکند؛ ماموريتهايي نظير پيدا کردن کسي که هر شب زبالههايش را در محوطه باز ميريزد و محيط زيست را آلوده ميکند و... «کلاغ کامپيوتر» داستان پرکششي است که مقهور پيچيدگيهاي علمي و يا نقد رسمي کاستيهاي اجتماعي نميشود، چرا که فرهاد حسنزاده قبل از هر چيز قصهگوست و دنياي مخاطبش را ميشناسد.
شاید بپسندید














از این نویسنده













