شعر امروز (23)(عطر کینوها)
انتشارات سپيده باوران منتشر کرد:
دماي هوا
به منفي بيست و چند مي رسد
اينجا
افغانستان است
پايتخت
تا صبح
محکم در آغوشم بگير
تن من صحراي بزرگ آفريقاست
براي تو
براي زمستان بي هيزمت
يادت باشد
نخوابي
خواهش مي کنم
بيدار شو
نبايد بخوابي
بيدار شو
اينجا
در طول سالهاي مهاجرت افغان‌ها در ايران، شاعران و نويسندگان زيادي رشد کرده‌اند که کندوکاو در آثار اين شاعران و نويسندگان، ما را با گوشه‌اي از قسمت جداافتاده و کمتر مطالعه‌شدة تاريخ معاصر ما آشنا کند. فاطمه روشن يکي از همين شاعران است که در سالهاي دور از وطن، تحصيل کرده و رشد کرده و در طول اين سالها، هيچ‌گاه دلش را از عشق زادگاه و وطنش خالي نکرده است. اين عشق و سوز و گداز را به خوبي مي‌توان در اشعارش دنبال کرد.
شناسنامة فاطمه روشن در پشت جلد اين کتاب به قلم خودش اين‌گونه آمده است: «در سِسَنگ، قطعه‌اي از بهشت، در بهاري که خنکايش هنوز نشانه از زمستانهاي سخت دايکندي داشت، در خانواده‌اي اصيل و متدين به دنيا آمدم. پدرکلان فرخ‌جمال نامم کرد. در سه‌سالگي مهاجري کوچک بودم در سرزمين سعدي و فردوسي. يک سال و چند ماهي است که به وطن باز‌گشته‌ام. تنها زيستن در سرزمين مادري‌ام مرا توانمند، قوي و پذيرنده کرده است… خوردن انار و انگور را با پاره‌اي نان مي‌پسندم و انجير را در کنار چاي و موسيقي دوست دارم. مقدس‌ترين کلمة زندگي‌ام خانه است. خانه زيبايي خدشه‌ناپذير مادر است؛ استقامت پدر. خانه شادابي و باور است به عشق.»
عطر کينوها، حاوي 49 شعر در قالب آزاد است. اين کتاب با طرح‌جلد مناسب، صفحه‌آرايي نسبتاً خوب و ويراستاري‌اي کم‌دقت روانة بازار شده است. اين کتاب، پنجمين مجموعه شعر از سلسله کتابهاي نشر شده با موضوع شعر، توسط مؤسسة درّ دري است. دلمشغولي‌هاي فاطمه روشن در اين مجموعه موضوعاتي چون تنهايي، زن بودن، وطن، جنگ، خانواده و مسايل و مشکلات زندگي روزمره در افغانستان و غيره است.
تعداد زيادي از شعرهاي اين کتاب حاصل تنهايي سخت و آزاردهندة او به عنوان يک زن در افغانستان است.
فروشگاه اينترنتي 30بوک
شاید بپسندید
