تخفیف های شگفت انگیز
مجله 30بوک
نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات آگه منتشر کرد: كاریون سرخوش بود و مهربان. اگر در این صبح تاریك ماجرای دیگری پیش می‌آمد، و اگر ماجرا یكی از قصه‌های باب میل او می‌بود، وقتی دوستی و یا یكی از فك و فامیل‌ها از او می‌پرسید:«هی چولو، بیرون چه خبر؟» شاید می‌گفت:«خیلی خب كومپا، از شبی بگویم كه مردی داشت سگی را نفله می‌كرد و من به‌اش كمك كردم.» نه، این‌كه ظاهرا خیلی لوس به نظر می رسد.«خیلی خب مرد، یك‌بار به مردی برخوردم كه تازه سرسگی را بریده بود...» كسی چه می‌داند او قصه را چه‌گونه تعریف می‌كرد؟ یا اصلا تعریف می‌كرد؟ فروشگاه اینترنتی 30بوک
نشر آگه
