(مارفا)که میدید کسل میشوم دوبار وادارم کرد به خارج از کشور سفر کنم.ولی چه فایده! قبلاً به این کشورها رفته بودم و به شدت از آنها بدم میآمد.مثلاً دریا و طلوع خورشید را در خلیج ناپل میبینید و به شدت غمگین میشوید،از همه بدتر این که احساس غربت میکنید.نه! آدم در کشور خودش راحتتر است.اینجا دستکم میتواند دیگران را عامل همهی ناراحتیهایش بشمارد و خودش را تبرئه کند.
داستان کتاب درباره فردی به نام راسکلنیکف هست که به خاطر وضع مالی بسیار بدی که داره مرتکب قتل میشه. داستایفسکی مانند یک روانشناس به خوبی احساسات و افکار شخصیتها را بازگو میکنه و همین امر موجب جذابیت رمان میشه.
کتاب قشنگ با ترجمه عالی و روونی بود