نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات نگاه منتشر کرد:
بعدازظهر روز نهم سپتامبر دقیقاً مانند همه بعد از ظهرهای دیگر بود. هیچ یک از اشخاصی مرتبط با وقایع آن روز، قادر به پیش بینی ضایعه دردناک مربوطه نبودند. (بجز دوشیزه پارکر ساکن خانه شماره 47 ویلبراهام کرسنت که بزغم خود تبحر خاصی در علم پیشگوئی و پیش بینی وقایع نحس را داشته و غالباً پیش بینیهای خود را (البته پس از وقوع اتفاقات) با آب و تاب و متأثر از اثرات منفی و با ترس و وحشت بیان میداشت.
با این وجود دوشیزه پارکر ساکن خانه شماره 47 نیز با فاصله نسبتاً دور نمیتوانست ارتباط چندانی با وقایع رخداده در خانه شماره 19 داشته باشد و احتمال پیش بینی واقعه برای وی زائد و غیرضروری تشخیص داده شد)…
…
در این لحظه، صدای هم خوردن دروازه بیرونی، به طور ناخودآگاه نظرش را جلب نمود. زنی به سوی خانه میآمد. آن قدر دهانش خشک شده بود که به زحمت آب دهان را فرو میداد. شیلا با چشمانی خیره، بیآنکه قادر به تکان خوردن یا فریاد زدن باشد، همین طور ایستاده بود.
در باز شد و خانم میانسال بلند قدی، با کیف خرید داخل شد. گیسوان خاکستری رنگ و کم پشتش در عقب سر جمع شده بود و نگاه چشمان درشت آبی رنگش از شیلا گذشت، بی آۀنکه او را ببیند.
شیلا ناله نامحسوسی کرد. چشمان آبی در جهت او نگاه کردند.
زن با صدایی محکم پرسید:
– کسی اینجاست؟
شیلا به زحمت گفت: من… این…
زن کاناپه را دور زد تا به او نزدیک شود.
ناگهان شیلا فریاد زد: نه… نه… الان لگدش میکنید… او مرده است.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.