شما که غریبه نیستید

(86)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
9335

علاقه مندان به این کتاب
111

می‌خواهند کتاب را بخوانند
13

کسانی که پیشنهاد می کنند
26

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب شما که غریبه نیستید

انتشارات معین منتشر کرد:
احتمالا همه ی كتابخونها با هوشنگ مرادی كرمانی و نثر زیبا و دلچسبش آشنا هستند. "شما كه غریبه نیستید" نویسنده خاطرات دوران كودكی پر فراز و نشیب اما جالب و خواندنی خود رو بازگو كرده. این خاطره ها گاهی شیطنتهاییه كه از خنده رودبرت می كنه گاهی هم مظلومیتهای بچه ی تنهایی كه اشك رو تو چشمها جمع میكنه. شما که غریبه نیستید سال 84 به بازار کتاب راه یافت و تو این مدت تا به حال 16 بار چاپ شده که نشان دهنده اقبال بالای علاقه‌مندان به این کتاب بوده.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

درباره این کتاب بیشتر بخوانید

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

معرفی کتاب شما که غریبه نیستید اثر هوشنگ مرادی کرمانی

امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

کتاب شما که غریبه نیستید از سایت گودریدز امتیاز 4.2 از 5 را دریافت کرده است.

جوایزی که رمان شما که غریبه نیستید از آن خود کرده است:

• کتاب برگزیدۀ شورای کتاب کودک در سال 1384 و کاتالوگ کلاغ سفید کتابخانۀ بین‌المللی کودکان در سال 2006
• کتاب برگزیدۀ مهرگان ادب در سال 1384
• کتاب برگزیدۀ کتابخانۀ بین‌المللی مونیخ در سال 2006

معرفی رمان شما که غریبه نیستید:

خالق قصه‌های مجید، هوشنگ مرادی کرمانی نویسندۀ معاصر ایرانی، کتاب شما که غریبه نیستید را اولین بار در سال 1384 منتشر کرد. این کتاب شرح حال و داستان دوران کودکی خودِ نویسنده در زادگاه‌اش سیرچِ کرمان تا زمانی است که در دوران جوانی‌اش به تهران مهاجرت می‌کند.

اینفوگرافی شما که غریبه نیستید

چرا باید رمان شما که غریبه نیستید را بخوانیم؟

این زندگی‌نامه می‌تواند الگویی برای همۀ انسان‌ها باشد تا یاد بگیرند چطور با سختی‌های زندگی کنار بیایند، ضربه‌های روحی و عاطفی را در طول زندگی تحمل کنند و در نهایت به موفقیت برسند.

جملات درخشانی از کتاب شما که غریبه نیستید:

«صبح عید بود و بچه‌های مدرسه می‌آمدند پیش عمو به عید دیدنی. اتاق عمو ته دالان بود، یک درش توی دالان باز می‌شد و در دیگرش به باغ، باغ کوچکی که پشت ساختمان بود. همه جور میوه داشت: انگور، انجیر، هلو، شلیل، سیب و درخت گردوی بزرگ، که گردوهای پوست کاغذی داشت. درخت غروب‌ها پر از کلاغ می‌شد. کلاغ‌ها توی درخت عروسی و عزا می‌گرفتند. دعوا می‌کردند، جمع می‌شدند. آسمان بالای درخت و شاخه‌های گردو سیاه می‌شد، از بس کلاغ بود. جرأت نمی‌کردم نزدیک درخت بشوم. می‌ترسیدم چشم‌هام را با نوکشان در بیاورند.»

«من مسئول دریافت مرغ و خروس‌ها بودم. سبد بزرگ چوبی را دَمر روی زمین می‌خواباندم و مرغ یا خروسی که دانش‌آموز می‌آورد، زیر آن‌جا می‌دادم. بچه‌ها پاهای مرغ و خروس‌ها را می‌بستند که بین راه فرار نکنند. بعضی‌ها هم جوجه می‌آوردند. من کیف می‌کردم که عموی آن چنانی دارم. کنار سبد می‌ایستادم. بچه‌ها که همه‌شان از من بزرگتر بودند، با دست خودشان مرغ و خروس‌ها را می‌فرستادند زیر سبد. از لای چوب‌های سبد مرغ و خروس‌ها را می‌شمردم. تا 5 بیشتر نمی‌توانستم بشمارم.»

«کفتر، کف دست عمه را نگاه کرده بود و گفته بود: «بَه‌بَه چه روزگاری! همه‌ی زن‌های آبادی بهت حسادت می‌کنند. دکّان شوهرت رونق می‌گیرد، باغ همسایه‌تان را می‌خرید. پهلودرد و سردردت کم‌کم خوب می‌شود. بچه‌هات بزرگ می‌شوند، کسی می‌شوند.» عمه خوشحال و ذوق‌زده یک نعلبکی نرمه قند و یک پَر چای به کفتر خانم کولی داده بود که یکهو سر و کلّه‌ی شوهر عمه پیدا شده بود. کفتر به اشاره‌ی عمه پریده بود تو طویله که قایم شود. گاو شاخ زده بود زیرش و انداخته بودش بیرون. مم‌صادق افتاده بود به جان عمه که: «چرا لولی ولگرد و مرغ دزد را توی خانه راه دادی!» کفتر التماس کرده بود که قند و چای را می‌دهد، عمه را نزند. خودش هم چند تا تیپا و مشت خورده بود، قند و چای توی کاغذ پیچیده را گذاشته بود رو شاخه‌ی درخت و در رفته بود. روی گردن و بغل گوش عمه سیاه و کبود شده بود و باد کرده بود.»

تحلیلی بر رمان شما که غریبه نیستید‌:

اینفوگرافی شما که غریبه نیستید

خاطرات هوشنگ مرادی کرمانی شیرین و تأثیرگذار هستند. هوشنگ مرادی کرمانی سختی‌های زیادی را در زندگی تحمل کرده است ولی در فضایی که فقر مادی و فرهنگی در هم آمیخته بود توانسته است با شیطنت، بازی و مطالعه سهم خود را از زندگی بگیرد. گاه نیز در کتاب شما که غریبه نیستید به دنیای خیال پناه می‌برد و خودش معتقد است خواندن و نوشتن بهترین سرگرمی‌اش بوده است.

خلاصه داستان شما که غریبه نیستید

هوشنگ مرادی کرمانی سرگذشت زندگی‌اش را به زبان طنز و با لحنی شیرینی در کتاب شما که غریبه نیستید تعریف می‌کند. او که به دلیل بیماری پدر و فوت مادرش مجبور شده بود مدتی کنار پدربزرگ و مادربزرگش زندگی کند. تمام این سختی‌ها راه و رسم زندگی را به او آموخت و او هیچ‌گاه تسلیم شرایط نشد.

میزان فروش کتاب

کتاب شما که غریبه نیستید اولین بار در سال 1384 منتشر شد و تا پاییز سال 1394 به چاپ بیستم رسید. تابستان سال 1395 چاپ بیست و سوم این کتاب به بازار عرضه شد.

اگر از خواندن کتاب شما که غریبه نیستید لذت بردید، از مطالعۀ کتاب‌های زیر نیز لذت خواهید برد:

قصه‌های مجید اثر هوشنگ مرادی کرمانی که داستان پسری به نام مجید است که با بی‌بی خود زندگی می‌کند. هوشنگ مرادی کرمانی در این کتاب به شیطنت‌ها و بازیگوشی‌های مجید و دردسرهایی که درست می‌کند پرداخته است. 

پلوخورش اثر دیگری از هوشنگ مرادی کرمانی که از چندین داستان کوتاه و شیرین تشکیل شده است. 

شازده حمام اثر محمدحسین پاپلی یزدی که خاطرات دوران کودکی این نویسنده در یزد بین سال‌های 1330 تا 1340 است.

حدیث نفس اثر حسن کامشاد، خود زندگی‌نامۀ این نویسنده است که در این کتاب از افکار درونی، دیدگاه و طرز نگاهش به زندگی صحبت کرده است. 

دربارۀ هوشنگ مرادی کرمانی‌: نویسندۀ معاصر ایرانی

شما که غریبه نیستید

هوشنگ مرادی کرمانی نویسندۀ معاصر ایرانی است که در سال 1323 در سیرچیکی از توابع کرمان به دنیا آمد. او بیشتر به‌خاطر نوشتن داستان‌های کودکان و نوجوانان به شهرت رسید. چندین فیلم و سریال نیز با اقتباس از آثار این نویسنده ساخته شده است. هوشنگ مرادی کرمانی در کودکی مادرش را از دست داد و پدرش به دلیل ابتلا به مشکل عصبی قادر به مراقبت از او نبود برای همین او کنار پدربزرگ و مادربزرگش بزرگ شد. از کودکی به خواندن کتاب علاقه داشت و عمویش که معلمی جوان بود نیز نقش بسزایی در شکل‌گیری این علاقه داشت. در 15 سالگی به کرمان رفت و شیفتۀ سینما شد. دورۀ دبیرستانش را در کرمان گذراند و سپس به تهران رفت و دوره‌ای را در دانشکده هنرهای دراماتیک گذراند و مدرک کارشناسی‌اش را در رشتۀ مترجمی زبان انگلیسی دریافت کرد. از سال 1339 شروع به همکاری با رادیو محلی کرمان کرد و هم‌زمان نویسندگی را شروع کرد و در سال 1347 داستان‌هایش را در مطبوعات مختلف به چاپ ‌رساند. اولین داستان او در مجلۀ خوشه به سردبیری شاملو منتشر شد. در سال 1353 داستان «قصه‌های مجید» را نوشت که این داستان در 5 جلد چاپ و منتشر و در سال 1369 با اقتباس کیومرث پوراحمد تبدیل به یک سریال تلویزیونی محبوب به همین نام شد و از شبکۀ یک سیما پخش گردید. کتاب «قصه‌های مجید» برندۀ جایزۀ مخصوص کتاب برگزیدۀ سال 1364 شد. آثار هوشنگ مرادی کرمانی تا امروز به زبان‌های آلمانی، اسپرانتو، انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی، هلندی، ارمنی و هندی ترجمه شده‌اند.

اینفوگرافی شما که غریبه نیستید

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (8)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • فروزان میرزایی
    • پاسخ به نظر

    جز زیباترین کتاب هایی هستش که خوندم...

  • تصویر کاربر

    • کوثر اربابی
    • پاسخ به نظر

    با این کتاب میشه اشک ریخت، خندید، و زندگی های زیادی رو زندگی کرد. بعد از خوندن این کتاب به قلم آقای هوشنگ مرادی علاقه مند شدم. بسیار روان و دوست داشتنی و صمیمانه است. برای کسانی که قصد دارند کتاب خوان بشن گزینه ی خیلی خیلی مناسبیه.

  • تصویر کاربر

    • الهام قرایی
    • پاسخ به نظر

    پیشنهاد میکنم، من دوست داشتم و یاد گرفتم از این کتاب

  • 1
  • 2
  • 3

بریده ای از کتاب (1)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • غزاله عزتی
    • 7

    چقدر پشت سرم را نگاه کنم و بترسم؟ چقدر با خودم حرف بزنم، برای شنونده های رادیو، تماشاگران سینما و خواننده هام حرف بزنم. تا کی قصه بگویم؟ شما که غریبه نیستید. خسته شدم. نه، خسته نشدم. ادای خسته ها در می‌آورم. هنوز درّه ها و کوه های شمیران صدای پاهایم را می‌شنوند. توی باران، توی برف، زمستان و تابستان. اگر دوباره به دنیا بیایم کوهنورد می‌شوم! چه کیفی دارد کوه.

عیدی