قمارباز

(147)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
15520

علاقه مندان به این کتاب
234

می‌خواهند کتاب را بخوانند
21

کسانی که پیشنهاد می کنند
27

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
3

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب قمارباز

انتشارات چشمه منتشر کرد:
قمارباز داستان تعدادی آدم است که جمع شده‌اند در شهری به نام ورتمبرگ و منتظرند خبر مرگ مادربزرگ از سن پترزبورگ برسد؛ یک ژنرال بازنشسته شاخ شکسته که عاشق مادموازل بلانش فرانسوی شده است که قرار است وقتی بله را بگوید که مطمئن شود ژنرال وارث ثروت مادربزرگ می‌شود، یک فرانسوی قالتاق (دگریو) که به ژنرال و پولینا پول قرض داده است و دو تا آدم عاشق؛ یکی راوی که معلم سرخانه است و دیگری یک انگلیسی به نام استلی که در واقع کارش این است که گره‌های داستان را باز کند و بخش‌های مختلف آن را به هم وصل کند.
ما همان طور که گروه منتظر اعلام خبر مرگ مادربزرگ است، منتظر این خبریم. اما داستایوفسکی همه را غافلگیر می‌کند. به جای خبرش خود مادربزرگ می‌آید و وصف ورود صاعقه وار و واکنش گروه به این ورود از صحنه‌های بی‌نظیر در دنیای داستان است. اما این تازه اولش است. مادربزرگ شروع می‌کند به قمار کردن و بعد از چند بار برد، یک دفعه دار و ندارش را به باد می‌دهد و راهی سن پترزبورگ می‌شود. مادموازل بلانش ژنرال را ول می‌کند و همه چیز به هم می‌ریزد.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

معرفی کتاب قمارباز اثر فئودور داستایوفسکی


قمارباز، در مقایسه با اکثر آثار فئودور داستایوفسکی رمانی کوتاه است. داستان قمارباز دربارۀ معلمی جوان است که به استخدام یک ژنرال سابق در می‌آید. این کتاب شاهدی بر اعتیاد خود داستایوفسکی به قمار است و از جهاتی فراتر از یک کتاب است چون داستایوفسکی این رمان را در سال 1866 به سختی و به سرعت فقط در 26 روز نوشت تا بتواند بدهی‌های قمارش را بپردازد.

رمان قمارباز اثر فئودور داستایوفسکی با ترجمۀ سروش حبیبی یکی دیگر از آثار جذاب نویسندۀ پرآوازۀ روسی است. داستایوفسکی در قمارباز به موضوعی پرداخت که خودش بسیار با آن آشنا بود. داستایوفسکی برای اولین بار در سال 1863 گرفتار قمار شد. از آن زمان تا سال 1871 یعنی زمانی که اشتیاقش به قمار فروکش کرد، او مرتباً در هامبورگ و مکان‌های دیگر قماربازی می‌کرد که اغلب ابتدا پول بسیار کمی می‌بُرد و در پایان بازی سخت می‌باخت و پول‌هایش را از دست می‌داد. او ابتدا اولین بار علاقه‌اش به قمار را در سال 1863 در نامه‌ای به خواهر همسر اولش اعتراف کرد. یک هفته بعد از ارسال نامه آن‌قدر در قمار غرق شد و باخت که مجبور شد از خانواده‌اش و برادرش طلب پول کند.

سپس آن‌قدر بی‌پول و بدهکار شد که قراردادی خطرناک با ناشری به نام استلوفسکی امضا کرد و توافق کرد که اگر تا تاریخ ۱ نوامبر سال 1866 رمانی تحویل ندهد، استلوفسکی می‌تواند به مدت 9 سال بدون پرداخت دستمزدی به داستایوفسکی تمام آثارش را منتشر کند. او بخش‌هایی از داستان را نوشت و سپس با کمک همسر آینده‌اش، آنا گریگورنای جوان آن را رونویسی کرد و توانست کتاب قمارباز را به موقع تمام کند و تحویل دهد. در قمارباز داستایوفسکی هنرمندانه زندگی معلم جوانی را نشان داده که به‌خاطر عشق در دام قمار می‌افتد. این شخصیت شاید یک اشارۀ نمادین به خود داستایوفسکی باشد که سعی دارد آسیب‌هایی که قمار به خودش وارد کرده است را در این کتاب نشان دهد. 

مسئلۀ برجستۀ دیگر در قمارباز احساسات این معلم جوان است. این معلم جوان که الکسی نام دارد، درواقع از جامعه و رفتار مردم ناامید می‌شود چون حس می‌کند پتانسیل بی‌حد و حصری دارد اما دیگران او را درک نمی‌کنند و آن‌طور که باید به او احترام نمی‌گذارند. بنابراین الکسی در واقع از جامعه و اطرافیانش سرخورده و ناامید است. اما داستایوفسکی یک پازل با بیش از یک راه‌حل را در قمارباز به تصویر کشیده است. الکسی می‌تواند قربانی جامعه نشود و به جایش یک انسان مسئولیت‌پذیر باشد. اما الکسی تسلیم وسوسۀ شرورانۀ قمار و پول بادآورده می‌شود. در واقع الکسی می‌خواهد با پول امید و فرصت بخرد اما متوجه نیست که صرفاً یک نوع امید کاذب و موقت به‌دست می‌آورد و معتاد می‌شود. 

خلاصۀ داستان قمارباز

کتاب قمارباز از دیدگاه راوی اول شخص نوشته شده است. الکسی ایوانوویچ، معلمی 25 ساله است که برای یک خانوادۀ روسی کار می‌کند. او به همراه ژنرال سالخورده زاگوریانسکی، دختر خوانده‌اش پولینا و دو کودک کوچک در هتلی مجلل در یک استراحتگاه آلمانی زندگی می‌کند. ژنرال به یک شخص فرانسوی بدهکار است و اموالش را در روسیه به رهن داده است و این‌گونه توانسته بخش کمی از بدهی‌اش را بپردازد. او سپس متوجه می‌شود که عمۀ ثروتمندش سخت بیمار است. با این پول او می‌تواند بدهی‌هایش را بپردازد و با مادمازل کامینگس ازدواج کند. الکسی نیز عاشق پولینا، خواهرزادۀ ژنرال شده است اما همه با الکسی مثل یک خدمتکار رفتار می‌کنند و همین رفتار به شدت به غرور او لطمه می‌زند.

پولینا از او می‌خواهد که به کازینوی شهر برود و برای او شرط‌بندی کند. الکسی ابتدا دودل است و بعد قبول می‌کند و در انتها در قمار برنده می‌شود. او تمام پول‌ها را به پولینا برمی‌گرداند اما پولینا به او نمی‌گوید که چه احتیاجی به این پول‌ها دارد. او تنها به رویش می‌خندد و بسیار بی‌تفاوت و سرد با او رفتار می‌کند. الکسی بعداً از وضعیت مالی ژنرال و پولینا از طریق یکی از آشناهای قدیمی‌اش به نام آقای استلی مطلع می‌شود. آقای استلی یک انگلیسی خجالتی است که ظاهراً او نیز به پولینا علاقه دارد، او اشراف‌زاده و برعکس الکسی بسیار هم ثروتمند است. الکسی به این نتیجه می‌رسد که فقط با پول می‌تواند احترام و در کنارش دل پائولینا را به دست آورد و به این نتیجه می‌رسد که پول همه چیز است و تنها راه پول در آوردن را در قمار می‌بیند. 

بریده‌هایی از کتاب قمارباز

«من اول‌بار در پروس با این انگلیسی، که همه‌چیزش غیر از همه است، آشنا شده بودم. در قطار بودیم و من می‌رفتم که خود را به گروه‌مان برسانم و در یک کوپه روبه‌روی هم نشسته بودیم. بار دوم وقتی به فرانسه وارد می‌شدیم او را دیدم، یعنی دوبار ظرفِ دو هفته، و سرانجام در سوئیس و حالا بی‌آن‌که انتظارش را داشته باشیم در رولتن‌بورگ او را بازمی‌یافتم. من به عمرم مردی به حجب‌وحیای او ندیده بودم. به قدری کم‌رو بود که آدم خیال می‌کرد بی‌شعور است. او خود البته به این معنی آگاه بود، زیرا در حقیقت آدم بسیار زیرکی است، و از این گذشته بسیار مهربان و خُلق آرامی دارد. من در اولین برخوردمان در پروس او را به حرف کشیده بودم. می‌گفت تابستانِ همان سال به نوردکاپ سفر کرده است و خیلی دلش می‌خواهد به بازار مکاره‌ی نیژنی نوگارود برود. نمی‌دانم چه‌طور با ژنرال آشنا شده بود. گمان می‌کنم سخت عاشق پولیناست.»

خواندن کتاب قمارباز را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

اگر اهل خواندن رمان‌های کلاسیک هستید یا به ادبیات روس و آثار نویسندگان آن علاقه‌مند هستید حتماً رمان قمار باز را بخوانید.

دربارۀ نویسندۀ کتاب قمارباز

کتاب قمارباز

فئودور داستایوفسکی در سال 1821 به دنیا آمد و در سال 1881 از دنیا رفت. او رمان‌نویس، نویسندۀ داستان کوتاه، مقاله‌نویس و روزنامه‌نگار روسی بود. در آثار ادبی‌اش بیشتر به بررسی شرایط انسانی در فضاهای پریشان سیاسی، اجتماعی و معنوی روسیه در قرن نوزدهم می‌پردازد و با موضوعات مختلف فلسفی و مذهبی درگیر می‌شود. از مشهورترین رمان‌هایش می‌توان به جنایت و مکافات (1866)، ابله (1869) و برادران کارامازوف (1880) اشاره کرد. کتابی از او یعنی یادداشت‌های زیرزمینی یک اثر تاثیرگذار بر   آثار ادبی اگزیستانسیالیستی  است . بسیاری از منتقدان ادبی او را یکی از بزرگ‌ترین رمان‌نویس‌های جهان ادبیات می‌دانند چون بسیاری از آثارش شاهکارهای بسیار تأثیرگذاری بوده‌اند.

داستایوفسکی در مسکو متولد شد و از همان کودکی از طریق داستان‌ها، افسانه‌ها و کتاب‌های نویسندگان روسی و خارجی با ادبیات آشنا شد. مادرش در سال 1873 در حالی که فئودور 15 ساله بود درگذشت و تقریباً در همان زمان بود که مدرسه را ترک کرد و وارد مؤسسۀ مهندسی نظامی نیکولایف شد. پس از فارغ‌التحصیلی به عنوان مهندس مشغول به کار شد و برای مدت کوتاهی زندگی خوبی داشت و برای کسب درآمد بیشتر کتاب ترجمه می‌کرد. در اواسه دهۀ 1840 اولین رمانش با نام «بیچارگان» را نوشت و همین باعث شد بتواند وارد محافل ادبی سن‌پترزبورگ شود. در سال 1849 او عضو یک گروه ادبی به نام حلقۀ پتراشفسکی شد که دربارۀ کتاب‌های ممنوعۀ انتقادی از روسیۀ تزاری بحث می‌کردند و سپس دستگیر شد. 

داستایوفسکی به اعدام محکوم شد اما در آخرین لحظات و دقیقاً جلوی جوخۀ اعدام حکمش تخفیف یافت و به‌جایش چهار سال در اردوگاهی در سیبری زندانی شد و به دنبال آن شش سال را نیز به خدمت اجباری سربازی در تبعید گذراند. پس از آزادی به عنوان روزنامه‌نگار شروع به فعالیت کرد و چندین روزنامه با نوشته‌های خودش منتشر کرد. سپس به اروپای غربی سفر کرد و به قمار اعتیاد پیدا کرد و دچار مشکلات مالی شد. برای مدتی مجبور شد برای پول گدایی کند اما در نهایت به یکی از پرخواننده‌ترین و معروف‌ترین نویسندگان روسی تبدیل شد. 

داستایوفسکی در طول عمرش دوازده رمان و 16 داستان کوتاه و آثار متعدد دیگری نوشت. نوشته‌هایش در داخل و خارج از زادگاهش مشهور شد و همچنین بر بسیاری از نویسندگان از جمله الکساندر سولژنیتسین، آنتوان چخوف، فردریش نیچه، زیگموند فروید، ژان پل سارتر و همچنین مکتب اگزیستانسیالیسم تأثیر گذاشت. کتاب‌های داستایوفسکی به بیش از 170 زبان زندۀ دنیا ترجمه شده‌اند و بر اساس کتاب‌هایش فیلم‌های بسیاری ساخته شده است. در نهایت داستایوفسکی در سال 1881 دچار خونریزی ریوی شد و درگذشت. به گفتۀ یکی از خبرنگاران آن زمان، بیش از صدهزار نفر در مراسم ختم او حضور داشتند. 

دربارۀ مترجم کتاب قمارباز

سروش حبیبی، مترجم معاصر و نام‌آشنای ایرانی در سال 1312 در شهر تهران به دنیا آمد. او بسیاری از کتاب‌های زبان‌های فرانسوی، روسی، آلمانی، و انگلیسی را به فارسی ترجمه کرده است. او در دبیرستان فیروز بهرام تحصیل‌کرده و از سال 1329 در مدرسه عالی پست و تلگراف تحصیل کرد. بعد از آن هم به خدمت وزارت پست و تلگراف در آمد. در سال 1339 به آلمان رفت و ضمن تحصیل در رشته الکترونیک، به یادگیری زبان آلمانی و در کنار آن زبان فرانسه پرداخت و این امر باعث شد او یکی از بهترین مترجمان چند زبانۀ ایرانی شود. 

بعد از برگشت به ایران در وزارت پست و تلگراف رئیس دروس دانشکده مخابرات شد و تا 20 سال بعد به این حرفه ادامه داد. پس از بازنشستگی‌اش از وزارت پست، تلگراف و تلفن ترجمۀ آثار ادبی را شروع کرد. در سال 1351 سروش حبیبی در دانشگاه صنعتی آریامهر به عنوان سرویراستار مشغول به کار شد و کار در زمینۀ ادبیات را با ویراستاری چند کتاب دانشگاهی شروع کرد. او ترجمه را هم‌زمان با همکاری با مجله سخن آغاز کرد. او در سال 1356 به آمریکا رفت و از سال 1358 در فرانسه اقامت گزید. طبق گفتۀ خودش نویسندگانی مثل فردوسی، سعدی، حافظ، مشیری و شاملو تأثیر بسیاری بر رویش گذاشته‌اند.

سروش حبیبی تا به امروز بیش از چهل اثر از بهترین نویسندگان جهان مثل رومن گاری، فئودور داستایوفسکی و هرمان هسه را ترجمه کرده است. از دیگر آثار ترجمه شده‌اش می‌توان به «دایی وانیا» اثر آنتون چخوف، «خداحافظ گاری کوپر» اثر رومن گاری، «جنگ و صلح» اثر لئو تولستوی، «سیدارتها» اثر هرمان هسه، «کیفر آتش (برج بابل)» اثر الیاس کانتی و «ابلوموف» اثر ایوان گنچاروف اشاره کرد. 

کتاب قمارباز

امتیازات

کتاب قمارباز از سایت گودریدز امتیاز 3.9 از 5 و از سایت آمازون امتیاز 4.4 از 5 را به دست آورده است.

تحلیل سی بوک از کتاب قمارباز

قمارباز یکی از رمان‌های کمی کوتاه‌تر داستایوفسکی دربارۀ ماهیت قمار و اعتیاد به آن است. داستایوفسکی در این رمان اخلاق، روان‌شناسی و مبارزه‌ای را که فرد معتاد ممکن است با آن مواجه شود مورد بحث قرار داده است. فضای کازینوهای مختلف برای قماربازان معنای خاصی دارد. در واقع داستایوفسکی در قمارباز نشان می‌دهد که چطور حتی شخصی که قمارباز نیست محو طلاهای روی میز و شکوه و عظمت کازینوها می‌شود. چنین تصاویری است که قماربازها را به خود جلب می‌کند و به دام می‌اندازد و به آن‌ها رویای یک زندگی راحت و پر زرق و برق را می‌فروشد.

مدت زمانی که طول می‌کشد کتاب قمارباز را بخوانید

اگر سرعت مطالعه‌تان 300 کلمه در دقیقه باشد حدوداً 5 ساعت و 22 دقیقه طول می‌کشد تا کتاب قمارباز را به طور کامل مطالعه نمایید.

اگر از کتاب قمارباز خوشتان آمده، این کتاب‌ها را از دست ندهید.

- برادران کارامازوف رمانی دیگر از فئودور داستایوفسکی که در آن داستان خانوادۀ کارامازوف و رابطۀ مشکل‌دارشان با پدرشان را به تصویر کشیده است. 

- رمان یک روز از زندگی ایوان دنیسویچ اثر الکساندر سولژنیتسین که داستان اردوگاه‌های کار اجباری در دهۀ 50 میلادی شوروی سابق است.

کتاب قلعه مالویل اثر نویسندۀ فرانسوی روبر مرل است. این کتاب در سال 1972 منتشر شد و وقایع این رمان در اواخر قرن بیستم در روستاهای فرانسه رخ می‌دهد. قهرمان داستان امانوئل کنت، مدیر سابق یک مدرسه است که اکنون کشاورز شده و در قلعۀ مالویل زندگی می‌کند و به طور تصادفی هنگام جنگ هسته‌ای با دوستانش در انبار قلعه گرفتار می‌شود.

شبهای روشن رمان کوتاه و معروف فئودور داستایوفسکی است. جریان این رمان طی 4 شب و در سن‌ پترزبورگ می‌گذرد و حاوی مضامین عمیق اگزیستانسیالیسم است. این رمان جزو اولین نوشته‌های داستایوفسکی است و در نتیجه مانند بیچارگان کمتر از دیگر آثار او شامل ویژگی‌های اصلی آثار داستایوفسکی است.

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (17)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • فاطمه علیزاده
    • پاسخ به نظر

    سلام ممکنه ی چندتا اثر پرطرفدار از داستایوفسکی بهم معرفی کنین🌱

    • تصویر کاربر

      • محمدمهدی روهنده
      • پاسخ به نظر

      جنایات و مکافات ، شب های روشن ، یادداشت های زیر زمینی

  • تصویر کاربر

    • رشید ساعدپناه
    • پاسخ به نظر

    من این اثر و خیلی دوست داشتم و قطعا پیشنهادش میکنم شماا هم بخونید

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6

بریده ای از کتاب (1)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • سید مجتبی پژمان
    • 0

    داستایوسکی در سپتامبر 1863 سر راهش به پاریس در ویسبادن توقف می کند و به کازینو می رود و در بازی بختیار می شود.در نامه ای به خواهر زنش می نویسد راز بازی را واقعا کشف کردم. بسیار ساده است. باید گاهی از بازی دست کشید و خونسردی خود را حفظ کرد. در این صورت ممکن نیست ببازی. اما یک هفته بعد در نامه ای از بادن بادن به همین خواهر زن می نویسد که هرچه پول داشته در رولت باخته است.

عیدی