قلعه متحرک هاول

(42)

2,500,000ریال

2,250,000 ریال

دفعات مشاهده کتاب
4390

علاقه مندان به این کتاب
45

می‌خواهند کتاب را بخوانند
8

کسانی که پیشنهاد می کنند
14

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
2

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب قلعه متحرک هاول

انتشارات تندیس منتشر کرد:
در این پازل جادویی هیچ چیز و هیچ کس آنچه به نظر می‌آید نیست. سرنوشت‌ها به هم گره خورده و هویت انسان‌ها با هم عوض می‌شوند. جادوگر طلسمی به دنبال هاول فرستاده است. آیا سرنخ شکستن این طلسم درون ابیات یک شعر است؟ قرارداد اسرارآمیز بین هاول و شیطانک آتش، کلسیفر چیست؟ در این داستان جذاب در هر صفحه با شگفتی تازه‌ای روبرو خواهید شد! وقتی سرانجام آخرین نبرد بین جادوگر و هاول پایان می‌پذیرد تمام قطعات پازل به شکل جادویی بر سر جای خود قرار می‌گیرند.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نقد و بررسی تخصصی نقد و بررسی تخصصی

معرفی کتاب قلعۀ متحرک اثر دایانا واین جونز

امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

کتاب قلعۀ متحرک از سایت گودریدز امتیاز 4.3 از 5 را دریافت کرده است.

امتیاز در آمازون: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆

کتاب قلعۀ متحرک از سایت آمازون امتیاز 4.7 از 5 را دریافت کرده است.

جوایزی که رمان قلعۀ متحرک از آن خود کرده است:

• برندۀ جایزۀ سالانۀ بوستون گلوب-هورن 
• برندۀ جایزۀ فینیکس در سال 2006
• کتاب برتر انجمن کتابخانه‌های آمریکا
 

معرفی رمان قلعۀ متحرک:

قلعۀ متحرک رمانی فانتزی اثر دایانا واین جونز نویسندۀ بریتانیایی است که اولین بار در سال 1986 منتشر شد و اولین جلد از سه‌گانۀ هاول محسوب می‌شود. قهرمان اصلی قلعۀ متحرک سوفی است که جادوگر وِیست به اشتباه او را به یک پیرزن تبدیل می‌کند. حالا او برای شکستن طلسم باید وارد قلعۀ متحرک شده و با جادوگر هاول روبه‌رو شود.

چرا باید رمان قلعۀ متحرک را بخوانیم؟

کتاب قلعۀ متحرک پس از انتشار یکی از بهترین کتاب‌های فانتزی سال شد. حتی اگر انیمیشن قلعۀ متحرک هاول را دیده‌اید باز هم خواندن کتاب آن خالی از لطف نخواهد بود. خواندن کتاب قلعۀ متحرک را به همۀ طرفداران کتاب‌های فانتزی توصیه می‌کنیم.

جملات درخشانی از کتاب قلعۀ متحرک:

«در سرزمین اینگاری که چیزهایی مثل چکمه‌های هفت فرسخی و شنل‌هایی برای نامرئی شدن وجود دارد بزرگترین فرزند خانواده بودن یک بدشانسی واقعی است. همه می‌دانند که تو اول شکست می‌خوری، و اگر هر سه با هم به دنبال خوشبختی بروید اوضاع بدتر است. سوفی هتر بزرگتر از دو خواهر دیگرش بود. پدر و مادر او یک مغازۀ کلاه فروشی زنانه در شهر پررونق چیپینگ داشتند. هنگامی که سوفی دوساله و لتی خواهرش یک ساله بود مادرشان را از دست دادند و پدرشان با جوانترین فروشندۀ مغازه که دختری زیبا به نام فنی بود ازدواج کرد. پس از مدت کوتاهی خواهر دیگرشان مارتا به دنیا آمد. این مسئله ظاهراً به معنای بدبختی سوفی و لتی بود ولی واقعیت آن بود که هر سه خواهر خیلی زیبا بودند و با هم خوب کنار می‌آمدند، البته همه می‌گفتند لتی از همه زیباتر است اما فنی با هر سه دختر یک جور رفتار می‌کرد و به هیچ وجه مارتا را لوس نمی‌کرد. آقای هتر که به هر سه دختر خود افتخار می‌کرد همگی آنها را به بهترین مدرسۀ شهر فرستاد. سوفی از همه کوشاتر بود. او خیلی درس می‌خواند و خیلی زود فهمید که برای داشتن آینده‌ای خوب و جالب شانس زیادی ندارد.»

«بنابراین، وقتی چند ماه بعد، قلعۀ سیاه بلندی که ابرهایی از دود سیاه از چهار برج بلند و باریکش به هوا برمی‌خواست ناگهان بر فراز تپه‌های بالای مارکت چیپینگ ظاهر شد همه کاملاً مطمئن بودند که جادوگر از ویست بیرون آمده و مانند پنجاه سال پیش قصد دارد مردم را بترساند. مردم واقعاً ترسیده بودند. هیچکس تنها بیرون نمی‌رفت بخصوص در شب. چیزی که باعث ترس بیشتر می‌شد این بود که قلعه در یک جا باقی نمی‌ماند. گاهی اوقات لکه‌ی بلندی در شکارگاههای شمال غربی بود، گاهی وقت‌ها بر فراز سنگ‌ها در طرف شرق، و بعضی وقت‌ها به پایین تپه می‌آمد تا در میان بوته‌ها درست بعد از آخرین مزرعه در طرف شمال جای بگیرد. گاهی می‌شد حرکت قلعه را به چشم دید که دودی خاکستری از برج‌هایش بیرون می‌آمد. برای مدتی همه فکر می‌کردند قلعه پس از مدت کوتاهی پایین خواهد آمد و شهردار می‌خواست کسی را برای کمک نزد پادشاه بفرستد. اما قلعه همچنان به گردش در بالای تپه‌ها ادامه می‌داد، و بالاخره معلوم شد که قلعه به جادوگر ویست تعلق ندارد و متعلق به جادوگر دیگری به نام هاول است. هاول هم جادوگر بدی بود. او نمی‌خواست تپه‌های اطراف شهر را ترک کند، پس از مدتی مردم فهمیدند که او خود را با جمع کردن دختران جوان و دزدیدن ارواح آن‌ها سرگرم می‌کند. بعضی مردم می‌گفتند او قلب آنها را می‌خورد. او جادوگر بی‌رحم و ظالمی بود و هیچ دختر تنهایی از او در امان نبود.»

«لتی هنگام بستن چمدان‌هایش کمک هیچ‌کس را نپذیرفت. وقتی سرانجام گاری مخصوص حمل و نقل از نظرها محو شد، لتی تمام وسایلش را در یک رو بالشی چپاند و به پادوی همسایه شش پنس داد تا اسباب او را با چرخ دستی‌اش تا شیرینی‌پزی سزاری در میدان بازار ببرد. لتی قدم‌زنان در عقب چرخ‌دستی می‌رفت و خیلی بیشتر از آنچه سوفی تصور می‌کرد خوشحال به نظر می‌رسید. به نظر می‌آمد او خوشحال است که بالاخره از شر کلاه‌فروشی خلاص شده است. پادو با یادداشتی بد خط از لتی باز آمد که می‌گفت اسباب و وسایلش را در خوابگاه دختران گذاشته و حسابی از سزاری خوشش آمده. یک هفته بعد گاری با نامه‌ای از مارتا آمد که می‌گفت به سلامت رسیده و این که خانم فرفکس زن فوق‌العاده‌ایست و در همه چیز از عسل استفاده می‌کند. او زنبوردار هم هست. این تمام آن چیزی بود که سوفی تا مدتها از خواهرانش شنید، چرا که او کار خود را درست در روزی که مارتا و لتی رفتند آغاز کرد. البته سوفی همان موقع هم کلاه‌دوزی را به خوبی بلد بود. از وقتی بچه‌ی کوچکی بیش نبود در کارگاهی که در حیاط خانه قرار داشت می‌دوید و بازی می‌کرد. در آنجا کلاهها را خیس می‌کردند و سپس روی قالبها شکل می‌دادند. گلها، میوه‌ها و دیگر تزئینات را از موم و ابریشم درست می‌کردند. او مردمی را که آنجا کار می‌کردند می‌شناخت.»

تحلیلی بر رمان قلعۀ متحرک‌:

بیشتر وقایع رمان قلعۀ متحرک در یک سرزمین خیالی به نام اینگاری رخ می‌دهد. بخش اعظم جنوب شرقی اینگاری را بیابانی اشغال کرده که به آن «ویست» می‌گویند. قلعۀ متحرک، یک ساختمان بلند و سیاه رنگ با چهار برجک سیاه و بلند است که ظاهراً از بلوک‌های زغال‌سنگ ساخته شده و با جادو کنار هم نگه داشته شده‌ است. سوفی هتر شخصیت اصلی داستان قلعۀ متحرک است که موهای قرمز و چهره‌ای نسبتاً زیبا دارد ولی خودش ‌چنین تصوری ندارد اما رفته‌رفته در داستان اعتمادبه‌نفس خود را باز می‌یابد. سوفی اوایل داستان به‌شدت به سرنوشت اعتقاد دارد و دقیقاً شخصیتی متضاد با جادوگر قلعۀ متحرک هاول دارد که معتقد است سرنوشتش تحت هر شرایطی دست خودش است و اصلاً حرف مردم برایش اهمیتی ندارد. زمانی که سوفی با یک طلسم تبدیل به یک پیرزن می‌شود مغازۀ کلاه‌فروشی که مقدر شده به عنوان خواهر بزرگ‌تر تا ابد در آن کار کند را ترک می‌کند و به عنوان نظافتچی به قلعۀ متحرک می‌رود تا شاید بتواند نفرینی جادوگر را، خنثی کند. با پیشروی داستان، سوفی عاشق هاول می‌شود. با این‌که سوفی در ابتدای داستان اعتمادبه‌نفس چندانی ندارد اما درگیر شدن در این ماجرا باعث قوی‌تر شدن او می‌شود. سوفی وظیفه‌شناس، مهربان و باملاحظه است اما گاهی نیز کنترلش را از دست می‌دهد. او قدرت جادویی خاصی دارد اما در ابتدای داستان به هیچ‌عنوان از توانایی‌های خود خبر ندارد. نویسنده در قلعۀ متحرک به مضامینی همچون سرنوشت، جوانی و شجاعت نیز پرداخته است.

خلاصۀ داستان قلعۀ متحرک

سوفی هتر 18 ساله بزرگ‌ترین خواهر از سه خواهر است که در مارکت چیپینگ، شهری در پادشاهی جادویی اینگاری زندگی می‌کنند. همۀ مردم این شهر به افسانه‌ها باور دارند، از جمله این افسانه که بزرگ‌ترین دختر از سه دختر اگر خانه را به دنبال سرنوشتش ترک کند هیچ‌گاه در زندگی موفق نخواهد شد. سوفی به عنوان دختر بزرگ‌تر، آینده‌ای کسل‌کننده دارد و قرار است مغازۀ کلاه‌فروشی خانواده را اداره کند. تا این‌که یک روز لتی ناخواسته خشم جادوگر ویست را به خود جلب می‌کند و یک روز جادوگر ویست با اشتباه گرفتن سوفی با لتی،‌ با یک طلسم وحشتناک او را تبدیل به یک پیرزن می‌کند. تنها شانس سوفی برای شکستن طلسم، در قلعۀ متحرک نهفته است: قلعۀ جادوگر هاول. برای از بین بُردن این افسون سوفی باید قلب جادوگر سنگدل قلعۀ متحرک هاول را به دست بیاورد، با یک شیطان آتشین معامله کند و با جادوگر ویست مقابله کند. در این میان او متوجۀ رازهای جادوگر و قلعۀ متحرک هاول می‌شود.

حواشی حول محور کتاب

انیمیشنی به نام قلعۀ متحرک هاول در سال 2004 با اقتباس از همین کتاب ساخته شد که بسیار مورد تحسین منتقدان قرار گرفت و نامزد دریافت جایزۀ اسکار بهترین انیمیشن بلند شد.

اگر از خواندن کتاب قلعۀ متحرک لذت بردید، از مطالعۀ کتاب‌های زیر نیز لذت خواهید برد:

• خانۀ هزار تو  اثر دیگری از دایانا واین جونز نویسندۀ داستان‌های فانتزی بریتانیایی است. این رمان داستان دختری به نام شارمین است که در تمام عمرش کاری به جز کتاب‌خواندن نداشته و ساده‌ترین کارها را نیز نمی‌تواند انجام دهد. او به پیشنهاد عمه‌اش به خانۀ عمویش می‌رود تا هنگام سفر عمویش، مراقب خانه‌اش باشد اما عموی شارمین یک فرد عادی نیست، او جادوگر است و خانه‌اش نیز با خانه‌های معمولی فرق دارد ولی شارمین هیچ اطلاعی از این موضوع ندارد.

• همسایه‌ی من توتورو اثر هایائو میازاکی نویسنده و نانگاکای ژاپنی است. این کتاب داستان پسری یازده ساله به نام ساتسوکی است که به همراه پدر و خواهر کوچکش به خانۀ جدیدشان در منطقه‌ای روستایی می‌روند تا به مادر بیمارشان نزدیک‌تر باشند. اما پس از مدتی در جنگل قدیمی پشتِ خانه شبحی به نام توتورو پیدا می‌شود. زمانی که خواهر کوچک‌تر ساتسوکی گم می‌شود، او سعی می‌کند با کمک این شبح خواهرش را پیدا کند. 

دربارۀ دایانا واین جونز‌: نویسندۀ بریتانیایی

قلعه متحرک

دایانا واین جونز در سال 1934 به دنیا آمد و در سال 2011 درگذشت. او رمان‌نویس، شاعر، منتقد ادبی و داستان‌نویس بریتانیایی بود که عمدتاً رمان‌های تخیلی و فانتزی برای کودکان و نوجوانان می‌نوشت. گرچه بیشتر آثارش در ژانر فانتزی قرار دارند اما برخی از آثار او مضامین علمی-تخیلی و عناصر رئالیسم را نیز در خود جای داده‌اند. جونز در آثارش اغلب به موضوعاتی مانند سفر در زمان و جهان‌های موازی یا چندگانه می‌پرداخت. او نوشتن را در اواسط دهۀ 1960 به گفتۀ خودش برای حفظ سلامت روانی‌اش شروع کرد چون سه فرزند داشت و کوچک‌ترین فرزندش دو ساله بود و مجبور بودند در خانه‌ای کوچک متعلق به کالج آکسفورد زندگی کنند. او علاوه بر مشکلات فرزندانش با مشکلات دیگری هم درگیر بود؛ همسرش بیمار بود و با خانوادۀ همسرش نیز مشکلات زیادی داشت. اولین کتابش رمانی برای نوجوانان بود که در سال 1970 منتشر شد. جونز را الهام‌بخش بسیاری از نویسندگان داستان‌های تخیلی از جمله فیلیپ پولمن، پنه‌لوپه لایولی، جی‌.‌کی رولینگ و نیل گیمن می‌دانند و گیمن او را بهترین نویسنده برای کودکان نسل خود توصیف کرد. او دو بار فینالیست جایزۀ هوگو شد، چهارده بار جایزۀ لوکوس را دریافت کرد و دو بار برندۀ جایزۀ اسطوره‌ای شد. او در سال 2007 جایزۀ جهانی کتاب‌های فانتزی را نیز دریافت کرد.

نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی

نظرات کاربران (5)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

  • تصویر کاربر

    • معصومه کوهی
    • پاسخ به نظر

    خیلی خوب بود😍 خیلی از قسمتای گنگ کارتون با خوندن کتابش شفاف میشه. خیلی خیلی از کارتونش قشنگتره

  • تصویر کاربر

    • موژان بهزادنیا
    • پاسخ به نظر

    وای این کتاب ،فیلمش هم عالیه حتما پیشنهاد میدم

  • تصویر کاربر

    • نگین خرمتبریزی
    • پاسخ به نظر

    من وقتی بعداز مدت ها کتاب قلعه متحرک خوندم متوجه شدم جریان چیه کتابش خیلی واضح تر و شفاف تر بود تا انیمه اش ولی پیشنهاد میکنم بعد از خوندن کتاب انیمه اش رو هم ببینید

  • 1
  • 2

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی