هری پاتر و یادگاران مرگ (1)

انتشارات تنديس منتشر کرد: در خيابان باريک و روشن از نور مهتاب، دو مرد در فاصله‌ي چند متري يکديگر، ناگهان پديدار شدند. لحظه‌اي کاملاً بي حرکت مانده، با چوبدستي‌هايشان سينه‌ي هم را نشانه گرفتند، سپس همين که يکديگر را شناختند، چوبدستي‌ها را زير شنل‌هايشان پنهان کرده، فرز و چابک، در يک جهت به راه افتادند. مرد بلند قامت‌تر پرسيد: ـ چه خبر؟ سيوروس اسنيپ جواب داد: ـ بهترين خبرها. حاشيه‌ي سمت چپ خيابان را بوته‌هاي کوتاه تمشک وحشي فرا گرفته بود و در سمت راست آن پرچين بلند و آراسته‌اي امتداد داشت. پايين شنل‌هاي بلند دو مرد، هنگام قدم برداشتن، دور قوزک پايشان مي‌پيچيد. فروشگاه اينترنتي 30بوک