نظر خود را برای ما ثبت کنید
هرشب خواب ارلیندا را می دیدم. هر روز به دیدار او می رفتم و از بچه ها برایش می گفتم و از خانه جدیدمان. به او می گفتم که دلم هوایش را کرده. هر هفته صلیب را بیرون می کشیدم و دوباره می کاشتم تا با نشست گل خم نشود و فرو نرود. از خانه جدیدمان همه جا و همه چیز را می دیدم و به ارلیندا می گفتم که همه اش مال خودمان است. تپه گورستان، چهار درخت نخل، دامنه شرقی و سرسبز کوه و گله هایی که می چریدند مال ما بود. زنم، ارلیندا استراحت میکرد. بعضی روزها خودم را از بچه ها پنهان می کردم. افرایین با خواهرهایش رفته بودند بازی کنند. من هم رفته بودم تا از پای تپه، بسته های کمک را که با چتر فرو می ریختند جمع کنم. گریه ام گرفته بود. برای شهر و مردم آن گریه می کردم. همان که دفن کردیم. بچه ها یادشان رفته بود. او را از یاد برده اند.
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.