

آگاتا کریستی (دختر سوم)(کارآگاه)
انتشارات کارآگاه منتشر کرد: هركول پوآرو خسته و بيحوصله است. تازه شاهكارش را كه تحليلي از آثار نويسندگان معروف داستانهاي پليسي است تمام كرده و از اينكه موضوعي نيست كه "سلولهاي خاكستري"اش را مشغول كند، ناراحت است. افكارش مشغول اين چيزهاست كه نوكرش جورج اعلام ميكند كه زن جواني آمده و تقاضاي ملاقات او را دارد. پوآرو اول تقاضاي زن را رد ميكند، ولي وقتي جورج ميگويد زن قصد دارد درباره قتلي كه احتمالا انجام داده با او مشورت كند، علاقمند ميشود. دختر به اتاق پوآرو راهنمايي ميشود و پوآرو از ريخت و قيافه دختر و طرز لباس پوشيدنش و موهاي نامرتب و گيجي و منگي عجيبي كه در طرز حرف زدنش وجود دارد خوشش نميآيد. پوآرو پس از پرس و جوهاي مختلف متوجه ميشود كه در زندگي دختر روزهايي هست كه توضيحي درباره آنها ندارد و در طي همين روزهاست كه او فكر ميكند ممكن است كسي را به قتل رسانده باشد. سوال اين است كه او چه كسي را به قتل رسانده و چرا اين كار را كرده. داستان حاوي اشاراتي به زندگي جواناني است كه لباسهاي ناجور ميپوشند و مواد مخدر استعمال ميكنند. تضاد بين پوآرو و اين جوانان كاملا آشكار است و پيداست كه كريستي نه از نوع زندگي و سلوك پوآرو خوشش ميآيد و نه به طرز زندگي و رفتار اين جوانان علاقهاي نشان ميدهد. كريستي بوضوح از ضدفرهنگ حاكم بر فضاي آن سالها و ظاهر ژوليده اين جوانان ناراضي بود. فروشگاه اينترنتي 30بوک
شاید بپسندید














از این نویسنده













