%25


دفعات مشاهده کتاب
8375
علاقهمندان به این کتاب
112
میخواهند کتاب را بخوانند.
14
کتاب را پیشنهاد میکنند
37
کتاب را پیشنهاد نمیکنند
0
نظر خود را برای ما ثبت کن:
توضیحات کتاب
انتشارات روزبهان منتشر کرد:
مدتها از خویش میپرسیدم این کتاب کوچک درباره مردی بسیار بزرگ را حق است به چه کس چه کسان پیشکش کنم تا باز، در حد مقدورات خویش، ادای دینی کرده باشم به تنی یا تنی چند از انها که دینی بر گردن من دارند، و نمیرسیدم به پاسخی که یکسره خشنودم کند. حال که بسته میشود این نامه، و همچون پایان نامه یی ست بر زندگی مخلص، عاشق دامن از دست دادهی فرهنگ پیوسته پویای ایرانی، باور دارم که بر عهدهی وجدان من است که «مردی در تبعید ابدی» را هدیه کنم به جملگی پرچمداران «جشنواره فرهنگی ملاصدرا» و اگر این اثر در برابر آنچه ایشان برای ملا کردهاند و میکنند کوچک است. باید اقرار کنم که در زندگی من، چیزی بزرگتر از این، برای پیشکش کردن به چنان بزرگان وجود ندارد.
فروشگاه اينترنتي 30بوک
نوع کالا
کتاب
دسته بندی
موضوع اصلی
موضوع فرعی
نویسنده
نشر
شابک
9789640024270
زبان کتاب
فارسی
قطع کتاب
شومیز
جلد کتاب
رقعی
تعداد صفحه
280 صفحه
نوبت چاپ
33
وزن
245 گرم
سال انتشار
1403
معرفی کتاب مردی در تبعید ابدی اثر نادر ابراهیمی
امتیاز در گودریدز: ☆ ☆ ☆ ☆ ☆
کتاب مردی در تبعید ابدی از سایت گودریدز امتیاز 4.2 از 5 را دریافت کرده است.
معرفی رمان مردی در تبعید ابدی:
مردی در تبعید ابدی اثر نویسندۀ سرشناس و توانا نادر ابراهیمی است. این کتاب اولین بار در سال 1375 منتشر شد. نادر ابراهیمی داستان این رمان را با کمک کتب، رسالهها و مقالههای متعدد بر اساس زندگی ملاصدرای شیرازی، بزرگترین فیلسوف ایران، نوشته است. او در این رمان هم زندگی ملاصدرا را شرح داده است و هم نگاهی به سیر تکوینی اندیشههای فلسفی و عرفانی او داشته است.
چرا باید رمان مردی در تبعید ابدی را بخوانیم؟
اگر به رمانهای تاریخی علاقهمند هستید و دوست دارید با زندگی، افکار و عقاید ملاصدرا و برخی شخصیتهای بزرگ تاریخ ایران آشنا شوید به شما پیشنهاد میکنیم کتاب مردی در تبعید ابدی را بخوانید.
جملات درخشانی از کتاب مردی در تبعید ابدی:
«آقا! خستهییم و بیمار. تَنِ دختر نورسیدهام در تب میسوزد. شکایت نمیکنم. و تا این لحظه، میدانید که گِله نیز نکردهام. با شما بودن، چون شما صبور بودن را میطلبد؛ اما به خاطرتان میآورم که ماههاست آوارهییم آقا! از هیچسو به هیچ سکونتگاهی راهی نیست؛ که اگر باشد هم مسدودش کردهاند. مگر شما، آقا، چه گفتهیید و چه کردهیید که دشمنانِتان به چنین عذابی مهمانتان کردهاند؟
- بانو! زمانی که با زمانهی خویش نساختی، و با مسندنشینان و آمربَران ایشان کنار نیامدی، و آنچه را که جاهلان میگویند، جاهلانه باز نگفتی، لاجرم به تبعید ابدی روح گرفتار خواهی شد ـ حتّی اگر در کُنجِ منزلی در شهری ساکن باشی؛ و اگر بر نپذیرفتن پای فشردی، آوارهات خواهند کرد، یا به زندانت خواهند انداخت و به دارت خواهند کشید. شرمگینم بانو، که این جنگ را من آغاز کردهام، و سهمی عظیم از عذابش به تو میرسد و به این طفلکان معصوم.»
«محمّد، قدری بیپروا بود، یا بی دغدغه؛ و این رسمِ آن روزگار نبود. ابراهیم دوست نداشت که سر پاسخهای گهگاهیِ پسر، بالا باشد. به همین دلیل، از گفتوگوی با او اکراه داشت، یا بیم -گرچه محمّد آموخته بود که در نهایتِ ادب سخن بگوید؛ و در ادبِ بیاضطراب، برای مخالفانِ کمتاب، زهری هست. محمّد، هنوز با چشمانِ بسته سخن میگفت. میدانست اگر دیده بگشاید، آفتاب، بیرحمانه از پنجره بر چشمانِ خستهی او هجوم خواهد آورد؛ امّا چارهیی نبود؛ لای چشمها را آهسته باز کرد و آهسته گفت: عاقبتْ این نور مرا کور خواهد کرد. پدر، در را تمام گشود - با چاشنی خشونت.»
«- محمّد! از همهی این حرفها که بگذریم، چیزی را قطعاً باید که به خاطر بسپری؛ هدِف دانش، دانش نیست، حضور است و اقدام، پیوستن به خلق و خدمت به مخلوق، نه بُریدن از جهانِ ملموس و محسوس و فرو رفتن در خویش. سودمندیهای حضور را فرو نهادن جُرم است محمّد، و تو، از پیِ هر خواندنی، با چشمِ باز یا بسته، به رویاهای دور میروی؛ فقط به رویاهای دور، از تو برای خاک و خلقِ خدا جز لاشهیی نمیماند. کاش میتوانستی خودت را در آن حال ببینی؛ کاش میتوانستی. باری به هنگامِ فرو رفتنت در وَهم، آینهیی قدّی در برابرت نهادم، به گمان اینکه لحظهیی خویشتن را در خواهی یافت و به خود باز خواهی گشت – در آن سفرهای وَهمی که میکنی- و تو، ندانسته، بر آن آینه پایْ زدی و آن را شکستی...»
- بانو! زمانی که با زمانهی خویش نساختی، و با مسندنشینان و آمربَران ایشان کنار نیامدی، و آنچه را که جاهلان میگویند، جاهلانه باز نگفتی، لاجرم به تبعید ابدی روح گرفتار خواهی شد ـ حتّی اگر در کُنجِ منزلی در شهری ساکن باشی؛ و اگر بر نپذیرفتن پای فشردی، آوارهات خواهند کرد، یا به زندانت خواهند انداخت و به دارت خواهند کشید. شرمگینم بانو، که این جنگ را من آغاز کردهام، و سهمی عظیم از عذابش به تو میرسد و به این طفلکان معصوم.»
«محمّد، قدری بیپروا بود، یا بی دغدغه؛ و این رسمِ آن روزگار نبود. ابراهیم دوست نداشت که سر پاسخهای گهگاهیِ پسر، بالا باشد. به همین دلیل، از گفتوگوی با او اکراه داشت، یا بیم -گرچه محمّد آموخته بود که در نهایتِ ادب سخن بگوید؛ و در ادبِ بیاضطراب، برای مخالفانِ کمتاب، زهری هست. محمّد، هنوز با چشمانِ بسته سخن میگفت. میدانست اگر دیده بگشاید، آفتاب، بیرحمانه از پنجره بر چشمانِ خستهی او هجوم خواهد آورد؛ امّا چارهیی نبود؛ لای چشمها را آهسته باز کرد و آهسته گفت: عاقبتْ این نور مرا کور خواهد کرد. پدر، در را تمام گشود - با چاشنی خشونت.»
«- محمّد! از همهی این حرفها که بگذریم، چیزی را قطعاً باید که به خاطر بسپری؛ هدِف دانش، دانش نیست، حضور است و اقدام، پیوستن به خلق و خدمت به مخلوق، نه بُریدن از جهانِ ملموس و محسوس و فرو رفتن در خویش. سودمندیهای حضور را فرو نهادن جُرم است محمّد، و تو، از پیِ هر خواندنی، با چشمِ باز یا بسته، به رویاهای دور میروی؛ فقط به رویاهای دور، از تو برای خاک و خلقِ خدا جز لاشهیی نمیماند. کاش میتوانستی خودت را در آن حال ببینی؛ کاش میتوانستی. باری به هنگامِ فرو رفتنت در وَهم، آینهیی قدّی در برابرت نهادم، به گمان اینکه لحظهیی خویشتن را در خواهی یافت و به خود باز خواهی گشت – در آن سفرهای وَهمی که میکنی- و تو، ندانسته، بر آن آینه پایْ زدی و آن را شکستی...»
تحلیلی بر کتاب مردی در تبعید ابدی:
نادر ابراهیمی در رمان مردی در تبعید ابدی به دو موضوع پرداخته است؛ اول زندگی شخصی ملاصدرا و سپس چگونگی ظهور تفکرات فلسفی خاصِ او. زمان در کتاب مردی در تبعید ابدی سیال است و نویسنده سعی کرده در این رمان به تمام ابعاد شخصیتی ملاصدرا بپردازد. این کتاب با تبعید ملاصدرا توسط شاهعباس شروع میشود و در ابتدا مکالمۀ ملاصدرا با همسرش را میخوانید که از خستگی و بیماری دختر تازه متولدشدهاش شکایت دارد. کل این رمان از شانزده فصل جداگانه و بهم پیوسته تشکیل شده و سرفصلهایی با عنوان مشترک «راه» روایتی از زمان حال رمان است. در کنار ملاصدرا، نویسنده اطلاعاتی از زندگی سه فیلسوف دیگر معاصرِ ملاصدرا یعنی میرداماد، میرفندرسکی و شیخ بهاءالدین عاملی (قاضیالقضات) نیز به خواننده میدهد.
فهرست مطالب کتاب مردی در تبعید ابدی
• سپاسنامه
• راه
• غَرقِ شیرین
• چند ورق از تاریخِ غم
• راه
• دریا او را طلبیده بود
• دریا، مرا طلبیده است، پدر!
• راه
• آزمونِ شنا بر خُشکی بیمُخاطره
• عشق دریا، به جانبِ غرق
• راه
• همسفری برای سفر به اعماق
• بر اوجَ امواج، در آستانهی غرق
• از راه به منزلگاه
• مُقدمات غرق
• غرقِ تمام
• مردی در تبعید ابدی
• راه
• غَرقِ شیرین
• چند ورق از تاریخِ غم
• راه
• دریا او را طلبیده بود
• دریا، مرا طلبیده است، پدر!
• راه
• آزمونِ شنا بر خُشکی بیمُخاطره
• عشق دریا، به جانبِ غرق
• راه
• همسفری برای سفر به اعماق
• بر اوجَ امواج، در آستانهی غرق
• از راه به منزلگاه
• مُقدمات غرق
• غرقِ تمام
• مردی در تبعید ابدی
اگر از خواندن کتاب مردی در تبعید ابدی لذت بردید، از مطالعۀ کتابهای زیر نیز لذت خواهید برد:
• ابن مشغله داستان زندگی سخت و پرفراز نشیب نادر ابراهیمی به زبانِ خودش است. او این کتاب را حول محور اشتغالش نوشت و کتاب را از دوران کودکیاش شروع میکند و حتی از بیکاریهای طولانیمدت خود نیز نوشته است.
• مقالۀ راز وجود ادوارد فیتزجرالد به قلم خورخه لوئیس بورخس، نویسندۀ بزرگ آرژانتینی، به دوستی خیام، نظامالملک و حسن صباح و رابطۀ رازآمیز خیام و فیتزجرالد - مترجم اشعارش - پرداخته است. این مقاله در کتاب باغ گذرگاههای هزار پیچ چاپ شده است.
• مقالۀ راز وجود ادوارد فیتزجرالد به قلم خورخه لوئیس بورخس، نویسندۀ بزرگ آرژانتینی، به دوستی خیام، نظامالملک و حسن صباح و رابطۀ رازآمیز خیام و فیتزجرالد - مترجم اشعارش - پرداخته است. این مقاله در کتاب باغ گذرگاههای هزار پیچ چاپ شده است.
دربارۀ نادر ابراهیمی: نویسندۀ ایرانی

نادر ابراهیمی نویسندۀ فقید ایرانی بود که در نوشتن رمان و داستان کوتاه مهارت بسیاری داشت. وی در زمینههای فیلمسازی، ترانهسرایی، ترجمه و روزنامهنگاری نیز فعالیت میکرد. نادر ابراهیمی در سال 1315 و در تهران به دنیا آمد و در سال 1387 و در 72 سالگی چشم از جهان فروبست. تحصیلات مقدماتیاش را در تهران گذراند و بعد از گرفتن دیپلم ادبی به دانشکدۀ حقوق رفت اما بعد از دو سال این دانشگاه را رها کرد و مدرک کارشناسیاش را در رشتۀ زبان و ادبیات انگلیسی گرفت. وی از سال 1340 تا سال 1387 در زمینۀ هنری فعالیت داشت و با خانم فرزانه منصوری ازدواج کرد. نادر ابراهیمی در طول زندگیاش به مشاغل گوناگونی پرداخت و مدرس دانشگاه بود. خودش در کتابهای «ابن مشغله» و «ابوالمشاغل» همراه با شرح وقایع مختلف زندگیاش، به فعالیتهای گوناگونش نیز اشاره کرده است. نوشتن را از سن 15 سالگی شروع کرد و هیچگاه آن را رها نکرد.
فعالیت و آثار نادر ابراهیمی:
نخستین کتابش با نام «خانهای برای شب» در سال 1342 به چاپ رسید و مردم از داستان «دشنام» این کتاب استقبال فراوانی کردند. تا سال 1380 صدها مقالۀ تحقیقی و نقد و بیش از صد کتاب از وی چاپ و منتشر شده بود. وی چندین فیلم و مستند ساخت و نویسندگی و کارگردانی دو مجموعۀ تلویزیونی را هم برعهده داشت. نادر ابراهیمی طی عمرش روزهای سیاهی را از سر گذارند که همسرش بارها و بارها در مصاحبههایش به آنها اشاره داشته است. از دیگر فعالیتهایش میتوان به ادبیات کودک اشاره کرد. او با همکاری همسرش «موسسۀ همگام با کودکان و نوجوانان» را تأسیس کرد. نادر ابراهیمی جایزۀ نخست براتیسلاوا، تعلیم و تربیت یونسکو و جایزۀ کتاب برگزیدۀ سال ایران را برای فعالیتهایش در زمینۀ ادبیات کودکان دریافت کرد. داستان بلند و هفت جلدیاش با نام «آتش بدون دود» که به تازگی در سه جلد منتشر شده است به زیباییهای ترکمنصحرا و مبارزههای انقلابی معاصر پرداخته است. این داستان با کارگردانی خود نادر ابراهیمی تبدیل به مجموعۀ تلویزیونی شد و در تلویزیون ملی ایران بر روی آنتن رفت. وی همچنین برای این داستان بلند، نویسندۀ برگزیدۀ ادبیات داستانی ۲۰ سال بعد از انقلاب شد.
دیگر آثار نادر ابراهیمی:
دیگر آثار نادر ابراهیمی:
· سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما میآمد
نظرت رو باهامون به اشتراک بذار.

امیررضا محمدی
09 تیر 1401
خیلی بد

محمدحسین فرخی
20 خرداد 1401
یکی از زیباترین کتابهایی که خواندم. قلم فوق العاده زیبای مرحوم نادر ابراهیمی، سختی زندگی یک فیلسوف رو تا حد یک عارف عاشق، ساده و جذاب میکنه...این کتاب به همراه کتاب «قلندر و قلعه» به قلم سید یحیی یثربی که زندگی شهاب الدین سهروردی رو به تصویر کشیده، از زیباترین و جذابترین کتابهایی بودن که مطالعه کردم.

زهرا طباطبایی
03 اسفند 1400
اولین کتابی که به قلم جناب ابراهیم خان نادری خوندم این کتاب بود. اگر کمی به فلاسفه هم علاقمند هستید ،یکی از زیباترین قلم ادبی فلسفی در خصوص جناب ملاصدرا قطعا همین کتاب.
جملات و ترکیب کلمات به خاص و زیباترین شکل ممکن بیان شده است

30 آبان 1400
ابن کتاب واقعا عالیه، نثر ادبی و گیرایی داره، یکی از بهترین آثار استاد ابراهیمیه و حتما پیشنهاد میکنم این داستان ادبی فوقالعاده رو مطالعه کنید

مهتاب آرامش
29 آبان 1400
نثر خوب و روان نادر ابراهیمی،شیوه بیان عالی،قابل درک بودن مسائل فلسفه ملاصدرا برای همه ازین کتاب یه اثر خوب ساخته و من که خیلی فلسفه نمیدونم ولی فلسفه اسلامی دوست دارم خیلی لذت بردم...

فاطمه فروتن
24 آبان 1400
این کتاب فوق العادست. تا الان بارها خریدم وهدیه داده ام. متن شعر گونه آقای نادر ابراهیمی در این کتاب کاملا دیده می شود.

میثم امیدیان
28 اردیبهشت 1400
یکی از بهترین کتابهای نویسندگان فارسی زبان هست

رضوان
08 بهمن 1399
عاااااالی برای کسانی که به متون کلاسیک و ادبی علاقه مندند
جمله مورد علاقهات از این کتاب رو باهامون به اشتراک بذار.

سید مجتبی پژمان
14 اسفند 1401
0
عشق به خدا را می توان در مکتب عاشقان به خدا یافت و با آن سیراب شد، اما عشق به دیگری، ضرورتی ست که از حادثه بر می خیزد نه از اراده به اتنخاب و همین، کار را مشکل می کند.

سید مجتبی پژمان
18 شهریور 1401
0
شیطان زورمند است نه قدرتمند
قدرت از آن خداست، زور از آن شیطان
شاید بپسندید














از این نویسنده














213٬750 تومان
285٬000
%25