

انوار سهیلی
کتابي اخلاقي و ادبي در قرن دهم هجري به زبان فارسي. نويسنده آن کمال الدين حسين بيهقي، معروف به واعظ کاشفي، نويسنده و عالم سبزواري. وي به خواهش امير نظام الدين شيخ احمد سهيلي جغتائي مي خواست که تحرير و ترجمه اي به نثر ساده از کليله و دمنه کند و آنرا از اشعار و مثال هاي عربي پاک نمايد، ولي در کارش موفق نشد و گرفتار اطناب و عبارت پردازي گشت و از اول «کليله و دمنه بهرام شاهي» تا «باب الاسد» و «الثور» را حذف و در عوض مقدمه اي از خود بر آن نوشته و حکايت هاي زيادي از کتابهاي گلستان و مثنوي و کتب ديگر را به آن اضافه کرد و به نام "امير احمد شيخ سهيلي جغتائي" از امراي معروف سلطان حسين بايقرا، تأليف و به همين مناسبت به «انوار سهيلي» مشهور شد. مندرجات کتاب، اخلاقي، تربيتي و حکمي است و در قالب داستان هاي آموزنده و دلپذير بيان شده است. شهرت اين کتاب در بين فارسي زبانان از آن زمان تاکنون بيشتر در هند بود و ساليان درازي براي کساني که مي خواستند زبان فارسي ياد بگيرند، بعنوان کتاب درسي رسمي و به گزارش "ادوارد براون" براي امتحان زبان فارسي رؤساي اداره جات هند، کتاب مهمي بود اما در ايران، اين اثر نتوانست با «کليله و دمنه بهرامشاهي» رقابت کند از همين رو، شهرت زيادي پيدا نکرد. کتاب، به ترکي ترجمه شده و ظاهرا فرنگيان بيشتر از همين ترجمه با اين کتاب آشنا شدند. "ادوارد دايستويک" آن را به انگليسي ترجمه و بعدها به زبان «اردو و پشتو» نيز ترجمه شد. سال 1821م براي اولين بار و مرتبه ديگر سال 1827 منتخبي از آن در لندن چاپ شد. سال 1851 م تمام کتاب در هارتفرد و سال 1341 هـ ق، در برلين به چاپ رسيد. در بمبئي، کلکته، لکهنو و ايران (تهران) هم بطور مکرر به چاپ رسيده است و نسخه هاي خطي متعددي در کتابخانه هاي ايران، کراچي، انگليس محفوظ است.
معرفی کتاب انوار سهیلی اثر کاشفی بیهقی
انوار سهیلی بازنویسی ساده و گزین از کلیله و دمنه به قلم حسین واعظ کاشفی بیهقی است که مملو از ابیات و مصراعهای مناسب و آراسته است. این نسخه به سفارش امیر نظامالدین شیخ احمد سهیلی نوشته شد و از همین رو عنوان سهیلی را بر خود دارد. هدف از این بازنویسی، سادهسازی متن کلیله و دمنه و پارسیسازی آن بود.
تاریخچهای از کلیله و دمنه
در دورۀ غزنویان در قرن ششم هجری نصرالله منشی دگربار متن را از عربی به فارسی ترجمه کرد. این نسخه به کلیله و دمنۀ بهرامشاهی معروف است. نصرالله منشی به متن اصلی وفادار نبوده و چیزهایی بر آن افزوده است. همزمان با او عبدالله بخاری نیز دست به ترجمۀ فارسی این اثر زد که نثر او سادهتر و وفادارانهتر است. سیصد سال پس از این در قرن نهم هجری ملاحسین کاشفی به بازنویسی کلیله و دمنۀ بهرامشاهی پرداخت و نام اثر خود را انوار سهیلی گذاشت.
انوار سهیلی، بازنویسی ساده از متن کلیله و دمنه
طی سالیان انوار سهیلی از متون ادبی ارزشمند پارسی بوده است. نشر صدای معاصر در سال 1398 این اثر را به تصحیح دکتر محمد روشن برای علاقهمندان به نثر کهن پارسی به چاپ رساند.
نگارش ترجمۀ فارسی کلیله و دمنه به دست ابوالمعالی نصرالله منشی تاریخ مشخصی ندارد و ظاهراً این شاهکار بلندپایۀ فارسی بین سالهای 536 تا 539 هجری قمری به فارسی ترجمه شده است. بعد از آن که نصرالله منشی متن عربی ابن مقفع را به فارسی ترجمه کرد، کسی دیگر دست به ترجمۀ فارسی این متن نبرد تا اینکه کاشفی بیهقی به بازنویسی این نثر فارسی پرداخت.
کاشفی بیهقی متن فارسی کلیله و دمنه را به سفارش امیر نظامالدین شیخ احمد سهیلی و تشویق بهرامشاه، از نوادگان سلطان محمود غزنوی در چهارده فصل بازنویسی و بهروزآوری کرد و آن را به امیرنظامالدین شیخ احمد سهیلی تقدیم نمود.
حسین واعظ کاشفی دگرگونیهایی در متن اصلی پدید آورد. نخست آنکه نام آن را به انوار سهیلی تغییر داد. تغییر دیگر حذف مقدمههایی بود که در نسخههای ابن مقفع و نصرالله منشی آمده بود. کاشفی به جای این مقدمهها خودش متنی طولانی بر کتاب نوشت و در آن از حکایات اخلاقی و تمثیلات فراوان استفاده کرد.
انوار سهیلی یکی از مهمترین کتابهای دورۀ تیموری و مشهورترین ترجمه و بازنویسی کلیله و دمنه به فارسی محسوب میشود. این کتاب طرفداران بسیاری میان فارسیزبانان هند داشت و یکی از مشهورترین کتابهای نثر فارسی در آن دوران به شمار میرود.
برای آموزش زبان فارسی به اتباع هند و انگلستان نیز از انوار سهیلی استفاده میکردند.
کاشفی برای نخستین بار نام هوشنگ و وصایای او را وارد کلیله و دمنه کرد و همین باعث شد که برخی از محققان نسخۀ پهلوی این کتاب را با جاویدان خرد یکی بدانند. نقاشیهای نسخۀ دستنویس انوار سهیلی در کتابخانۀ مدرسه مطالعات مشرقزمین و آمریکا قرار دارد و شاهکاری از اوایل دورۀ مغول است. 27 نقاشی انوار سهیلی زیبایی فوقالعادهای دارند و تلفیق سبک ایرانی با نقشمایههای هندی توجۀ بسیاری از پژوهشگران و هنر اسلامی را به این آثار جلب کرد.
در مقدمۀ کتاب انوار سهیلی چنین آورده شده است:
«پس از ترجمۀ متن تازی کلیله و دمنه به خامۀ شیوای ابن مقفع، از سوی ابوالمعالی نصرالله منشی به فارسی هیچکس دست به ترجمۀ کلیله و دمنه نبرد و چه بسا دست بردن نتوانست. در سدۀ نهم هجری مولانا حسین بن علی بیهقی سبزواری به اشارۀ نظامالدوله والدین امیر شیخ احمد معروف به سهیلی که وزیر و امیر سلطان کمالالدین حسین بن منصور بایقرا ابن عمر شیخ گورکانی بود به قول خود به تهذیب متن فارسی کلیله و دمنه ورداخت و دگرگونیهای بنسبت فراوان در آن پدید آورد. به گفتار سیلوستر دو ساسی «دو تغییر از همه مهمتر است: نخستین تغییر عظیم عوض کردن نام کتاب است، هیچیک از مترجمان فارسی و عربی پیش از حسین واعظ، نام کتاب را تغییر نداده بودند و این کتاب از روز ترجمه شدن به پهلوی، یا در حقیقت تألیف آن بدین زبان تا روزگار ملاحسین کاشفی به کلیله و دمنه موسوم بوده است. تغییر دیگر حذف مقدمههای گوناگونی است که در ترجمههای ابن مقفع و نسخۀ فارسی ابوالمعالی نصرالله دیده میشود.»
چهارده باب کتاب انوار سهیلی
2. در سزا یافن بدکاران و شئامت عاقبت ایشان
3. در منافع موافقت دوستان و فوائد معاضدت ایشان
4. در بیان ملاحظه کردن احوال دشمنان و ایمن نبودن از مکر ایشان
5. در مضرات غفلت ورزیدن و از دست دادن مطلوب
6. در آفت تعجیل و ضرر شتابزدگی در کارها
7. در حزم و تدبیر و از بلای اعدا به حیله خلاص یافتن
8. در احتراز کردن از ارباب حقد و اعتماد ننمودن بر تملق ایشان
9. در فضیلت عفو که ملوک و اهل اقتدار را بهترین صفتی است
10. در بیان جزای اعمال به طریق مکافات
11. در مضرات افزودن طلبیدن و از کار خود بازماندن
12. در فضیلت حلم و وقار و سکون و ثبات مر پادشاهان را
13. در اجتناب نمودن ملوک از قول اهل غدر و خیانت
14. در عدم التفات به انقلاب زمان و بنا نهادن کار بر قضا و قدر
خواندن کتاب انوار سهیلی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
دربارۀ نویسندۀ کتاب انوار سهیلی
سپس به هرات و به دیدن نورالدین عبدالرحمن بن احمد جامی، شاعر و عارف نامی رفت و چنان تحت تأثیر او قرار گرفت که وارد طریقت نقشبندی شد و با خواهر جامی ازدواج کرد. کمی بعد دوباره به سبزوار بازگشت و سلطان ابوسعید حاکم خراسان او را قاضیالقضات ولایت بیهق کرد. کاشفی به شدت مورد تایید و حمایت سلطان حسین و دیگر درباریان بود. آثار برجامانده از کاشفی بیهقی نشان دهندۀ دانش گسترده و بینهایت اوست و از لحاظ آثار و دانش او را با جلالالدین سبوطی، دانشمند مصری همدورهاش یکی میدانند. از دیگر آثار او میتوان به «فتوتنامۀ سلطانی»، «اخلاق محسنی»، «لب لباب مثنوی» و «مخزن الانشاء» اشاره کرد.
دربارۀ مصحح کتاب انوار سهیلی

از سال 1350 در کنار آقایان دکتر زریابخویی، شفیعی کدکنی و علی رواقی پژوهشگر نخستین بنیاد شاهنامۀ فردوسی شد. دکتر روشن همچین عضو کنگرۀ جهانی هزارمین سال تدوین شاهنامۀ فردوسی بود که در سال 1369 از طرف یونسکو در تهران برگزار شد. دکتر محمد روشن سردبیر سال 13 مجلۀ «راهنمای کتاب» بود و در ستون نقد و بررسی کتابها و مجلههای دانشگاهی در مجلۀ سخن نیز مینوشت. از تصحیحات او میتوان به «تصحیح بخشی از تفسیری کهن» و «تصحیح ترجمۀ تاریخ طبری (تاریخ بلعمی)» اشاره کرد.
واکنشها به کتاب انوار سهیلی
جواد عباسی، مصحح جواهر التفسیر دربارۀ کتاب انوار سهیلی گفته است: «لوههایی از سبک هندی نیز در نثر کاشفی، از جمله انوار سهیلی، پیداست. به اعتقاد عباسی، سبکهای ادبی را باید در مکان و زمان خود بررسی کرد، نه با معیارهای زیباشناختی مناطق و اعصاری دیگر. او برخی از معیارهای زیباشناختی را ثابت و برخی دیگر را نسبی میداند و بر این باور است که نباید با معیارهای نسبی، آثار ادبی همۀ اعصار را ارزیابی کرد. عباسی برای ارج نهادن به ارزش ادبی انوار سهیلی همین را بس میداند که این کتاب از زمان تألیف تا تقریباً چهار قرن پس از آن از بهترین آثار منثور فارسی در هند بوده است و حتی هنوز هم در زمرۀ آثار برجستۀ فارسی در آن سرزمین قرار دارد. به گفتۀ عباسی یکی از دلایل مؤثر در عقب ماندن انوار سهیلی نسبت به کلیله و دمنۀ بهرامشاهی نزد ایرانیان، رواج شایعۀ نامیمون بودن آن بود بهگونهای که کمتر کسی از میان ایرانیان حاضر بود کتاب را تهیه کند یا در خانه نگه دارد.»
به گفتۀ عباس امانت «تا پیش از قرن بیستم میلادی انوار سهیلی احتمالاً پس از گلستان سعدی در جایگاه دوم پرخوانندهترین آثار منثور به زبان فارسی بود.»
انوار سهیلی دومین اثر ادبی فارسی بعد از گلستان سعدی بود که به فرانسوی ترجمه و در پاریس منتشر شد.
شاید بپسندید














از این مترجم













