جلاد

منشا ادبيات داستاني سوئد را بايد در روايت هاي شفاهي به نام «ساگا» جست که گرچه نشان مکتوبي از خود به جا نگذاشته اند نقل سينه به سينه شان که ادامه يافته بر ادبيات داستاني کشور تاثير نهاده است و به گفته لئون تورن مورخ ادبي، «نوستالژي» آن به جا مانده؛ به نحوي که سلما لاگرلوف داستان پرداز شهير و برنده نوبل در ادبيات، «ساگاي گوستا برلينگ» را که شهرت جهاني يافته مي نويسد. ادبيات سوئد در سير تاريخي خود از مرحله هاي مختلف گذر کرده: قرون وسطا از گرايش به عرفان، سپس خلق آثاري به زبان عاميانه، تبليغهاي سياسي، پيدايش ادبياتي واقعي به زبان سودي نشان دارد. «اومانيسم» براي نخستين بار روي مي نمايد. در قرن هفدهم که جنگهاي سي ساله عظمت کشور را سبب مي شوند ادبيات «ناسيوناليست» و شعر ناشي از موقعيت ها و ترانه عاميانه رواج مي يابد. در قرن هجدهم، قرن آزادي، عرفان گرايي عميق، کنجکاوي روشنفکرانه، کشف پرشور علمي، رودرروي «اپيکوريسم» بي خيالي قرار مي گيرد. تاثير ادبيات کشورهاي ديگر، به خصوص فرانسه و آلمان آشکار مي شود. رمانتيسم، روشنفکران را به ليبراليسم مي کشاند و آنگاه آميخته اي از رمانتيسم، ليبراليسم و رئاليسم پديد مي آيد. دوران جديد از پيشرفت اقتصادي و تحولهاي اجتماعي، پيدايش نوعي پرولتاريا و متعاقب آن ادبيات کارگري همراه است. طغيان بر محافظه کاري، دفاع از حقوق اکثريتي ستم ديده، تجليل از فردگرايي که نمونه بارز آن در استريندبرگ و رئاليسم سوئدي يافت مي شود، روي مي نمايد. در عصر حاضر که سوئد از شکوفايي و پيشرفت يافت مي شود، روي مي نمايد. در عصر حاضر که سوئد از شکوفايي و پيشرفت همه جانبه اقتصادي و اجتماعي برخوردار است و در دو بليه جنگهاي جهاني ناظري بي طرف مانده، وجدان صاحب قلمان احساس راحتي نمي کند و آنان را که خود از رفاه همه جانبه برخوردارند بر مي انگيزد که به دردهاي جهاني بپردازند و ياسي را که از خودشان نيست ابراز دارند...