نشر امیرکبیر
تخفیف های شگفت انگیز
مجله 30بوک
نظر خود را برای ما ثبت کنید
رمان گذر از رنجها یک تریلوژی درباره میهن از دست رفته و بازیافته نویسنده است. این رمان دورنمای باشکوهی است از دوران جنگ و انقلاب و هدف آن ترسیم وقایع تاریخ و اوضاع متشنج روسیه و جنگهای داخلی و عکس العمل روشنفکران در برابر انقلاب سرخ است. نویسنده در خلال وصف محیط سن پترزبورگ و فساد و انحطاطی که آن را فرا گرفته، آرزوی خویش را در عدالت اجتماعی عرضه می دارد و کمال مطلوب میهن پرستان را در تجدید بنای فرهنگی نوین بر ویرانه های فرهنگ قدیم می داند و پرده نقاشی گویایی از روسیه زمان جنگ و مردمش پیش چشم می گذارد. این رمان براساس تجربه های گرانبها و تاریخی مردم روسیه از 1914 تا 1919 بنا شده و تصویرگر فراز و نشیب های جنگ جهانگیر اول، انقلاب اکتبر و جنگهای داخلی است. از سویی نادرترین رمانی است که نه از نگاه پرورش یافتگان سوسیال دموکراسی روسیه، بلکه از دید یک اشراف زاده نوشته شده است که نخست با انقلاب شوروی از در ستیز برخاست اما به تدریج و در پی ظهور ثمرات عینی اجتماعی انقلاب، از هواداران کوشنده آن شد و به انقلاب پیوست. نویسنده از وصف سن پترزبورگ آغاز می کند؛ شهری که در آن، در دل فساد و انحطاط، نطق های غرایی در ستایش ماشینیسم و عدالت اجتماعی طنین افکن است. بر روی ویرانه های همین فرهنگ است که رویای آینده ای که در آن، پیش از هر چیز، باید بسیاری چیزها را نابود کرد بنا می شود. چهره های داستانی بخش نخست کتاب یا می میرند یا معلول و راهزن آنارشیست می شوند. تنها مهندس ایوان ایلیچ، که عاشق داشا است، پس از فرار از زندان آلمانی ها به سن پترزبورگ باز می گردد و سرانجام با زنی که سالهاست چشم به راه اوست ازدواج می کند. در این صحنه آرایی است که شخصیت مردی شاخص می شود که با دفاع از عشق خود با تمامی عصر خویش به پیکار برمی خیزد.
هستی ما و نیز وجود سایر اشیایی را که جزئی از وجود ما نیستند بهیچوجه نمی توان ثابت کرد بلکه به وجود همه اینها باید اعتقاد پیدا کرد. حالا اگر اعتقادی درکار نباشه آیا بایستی نتیجه گرفت که دنیایی هم وجود نداره؟ یعنی من و شما هم وجود نداریم؟ یعنی وجود این هیزم رو هم باید انکار کرد؟ پس نیمرو رو لابد باید بجای آتش روی «هیچ» درست کنیم؟
تا آن زمان هنوز گروهی بیشمار را تصور بر این بود که قوانین درخشان اخلاقی، راهبر زندگی بشر بوده و سرانجام خیر بر شر پیروز خواهد شد.دریغا که این تصورات چیزی نبود مگر بقایای پندارهای قرون وسطایی.اینک حتی برای پا برجاترین افراد ایده آلیست مسلم شده بود که خیر و شر در واقع مفاهیمی صرفاً فلسفی بوده و نبوغ انسانها به خدمت اربابان زشت و بد گمارده شده بود ...
یک روز صبح آدم از خواب پامیشه و میبینه که کبریت گیر نمیاد و بعد در عرض همان هفته قیمت یک قوطی کبریت به یک روبل میرسه... سوزن هم همین جور چند روز پیش به مناسبت تولد زنم دو تا سوزن و یک قرقره نخ بهش هدیه کردم، در حالی که سابقاً گوشواره برلیان برایش میخریدم.... طبقه روشنفکرمون داره از بین میره میپوسه ... محتکرها رو بایستی بدون یک ذره ترحم اعدامشون کرد...