هنر شفاف اندیشیدن (رقعی)(شومیز)

هنر شفاف اندیشیدن از سایت گودریدز امتیاز 3.8 از 5 را دریافت کرده است.

هنر شفاف اندیشیدن از سایت آمازون امتیاز 4.5 از 5 را دریافت کرده است.

هنر شفاف اندیشیدن کتابی خودیاری از رولف دوبلی نویسنده و کارآفرین سوئیسی است که اولین بار در سال 2013 منتشر شد. دوبلی در این کتاب 99 فصل کوتاه را گنجانده است. او در  این اثر از رایج‌ترین خطاهای فکری، از سوگیری‌های شناختی گرفته تا حسادت و تحریف‌های اجتماعی را با زبانی ساده و گیرا توضیح می‌دهد. این کتاب پس از انتشار به مدت 80 هفته در فهرست ده کتاب پرفروش‌ آلمانی روزنامۀ اشپیگل قرار داشت و خیلی زود به زبان‌های بسیاری ترجمه شد. در خارج از آلمان و سوئیس، این کتاب در فهرست ده کتاب برتر و پرفروش بریتانیا، کره‌جنوبی، هند، ایرلند، سنگاپور و ایران قرار گرفت.

«بررسی دقیق استدلال‌های نادرستی که منجر به اشتباهات مکرر افراد، مشاغل و دولت‌ها می‌شود... در این کتاب جذاب دوبلی دستورالعملی برای خوشبختی ارائه نمی‌دهد بلکه رساله‌ای کاملاً سنجیده در مورد اجتناب از «ناراحتی‌های خودساخته» ارائه می‌دهد.» - بوک لیست

«کتاب هنر شفاف اندیشیدن یک آتش‌بازی تمام‌عیار در مورد نحوهٔ عملکرد ذهن ما است. اگر می‌خواهید از خطاهای شناختی جلوگیری کنید، این کتاب را بخوانید.» - آیریس بونت، پروفسور و رئيس دانشگاه و مدرسهٔ کندی هاروارد، مدیر آزمایشگاه علوم هاروارد

«دوبلی رایج‌ترین شکست‌های ما در تصمیم‌گیری را با شیوایی جذابی بررسی کرده است و نحوهٔ مقابله با آن‌ها را با حسی خوب و آموزنده توضیح می‌دهد.» - رابرت سیالدینی، نویسندهٔ کتاب نفوذ

«کتاب هنر شفاف اندیشیدن نثری بسیار ساده دارد. کاری که دوبلی انجام داده این است که دقیقاً به پیش‌فرض‌ها، سوگیری‌ها و توهماتی اشاره می‌کند که فرآیندهای تفکر و تصمیم‌گیری ما را هم در روابط تجاری و هم در روابط شخصی شکل می‌دهند که نادیده‌گرفتن‌شان می‌تواند برای ما به‌عنوان یک شخص و به‌عنوان یک عضوی از جامعه گران تمام شود.» - فایننشال تایمز

رولف دوبلی متفکر و کارآفرین موفقی است و در کتاب هنر شفاف اندیشیدن نگاهی خیره‌کننده به روانشناسی و استدلال‌های انسان داشته است. این کتاب یک خواندنی ضروری برای هر کسی است که می‌خواهد با «خطاهای شناختی» آشنا شود و از آن‌ها اجتناب کند و در همهٔ جنبه‌‌های زندگی خود انتخاب‌های بهتری داشته باشد.

«در مسیر یک کنسرت، سر یک چهارراه با گروهی از آدم‌ها مواجه می‌‌شوی که همه به آسمان خیره شده‌اند. بدون این‌که فکر کنی، تو هم به بالا زل می‌زنی. چرا؟ تأیید اجتماعی. وسط کنسرت، زمانی که تک‌نواز اوج هنرنمایی‌اش را به نمایش می‌گذارد، یک نفر شروع به کف زدن می‌کند و ناگهان همهٔ حضار با او همراه می‌شوند. تو هم همین‌طور. چرا؟ تأیید اجتماعی. بعد از کنسرت به رخت‌کن می‌روی تا کتت را برداری. می‌بینی مردم چگونه سکه‌ای به عنوان انعام در بشقاب می‌گذارند، هر چند هزینهٔ خدمات در پول بلیت لحاظ شده. چه‌کار می‌‌کنی؟ احتمالاً تو هم انعام می‌دهی. تأیید اجتماعی، که گاهی سخت‌گیرانه از آن به عنوان غریزهٔ جمع‌گرایی یاد می‌شود، تأکید دارد افراد وقتی مثل بقیه عمل می‌کنند که احساس می‌کنند رفتارشان درست است. به عبارت دیگر، هر چه تعداد بیشتری از مردم عقیدهٔ خاصی را دنبال کنند، ما آن عقیده را بهتر (درست‌تر) می‌پنداریم. هر چه تعداد افرادی که رفتار خاصی را بروز می‌دهند بیشتر باشد، این رفتار از سوی دیگران مناسب‌تر ارزیابی می‌شود. البته که این امر مضحک است. تأیید اجتماعی عامل اصلی ایجاد حباب و نگرانی در بازار بورس است. آن را در مد، تکنیک‌های مدیریتی، سرگرمی‌ها، مذهب و رژیم‌های غذایی می‌توان دید. تأیید اجتماعی می‌تواند، مانند زمانی که اعضای فرقه‌های مذهبی دست به خودکشی دسته‌جمعی می‌زنند، تمامی فرهنگ‌ها را زمین‌گیر کند.»

«هر روز کمی قبل از ساعت نُه مردی با کلاه قرمز در میدان می‌ایستاد و کلاهش را با شدت تکان می‌داد. بعد از پنج دقیقه هم ناپدید می‌شد. یک روز مأمور پلیس سراغ او رفت و پرسید «چه کار می‌کنی؟» «دارم زرافه‌ها را از این‌جا دور نگه می‌دارم.» «اما این‌جا که زرافه‌ای نیست.» «خب، پس من کارم را خوب انجام داده‌ام.» یکی از دوستانم که به خاطر شکستگی پایش بستری شده بود از من خواست برایش یک بلیت بخت‌آزمایی انتخاب کنم. به مغازه رفتم، برگه‌ای را پُر کردم و اسم دوستم را رویش نوشتم و هزینه را پرداختم. وقتی کپی بلیت را به او دادم، از گرفتنش امتناع کرد و گفت «چرا آن را پُر کردی؟ من می‌خواستم پُرش کنم. هیچ‌وقت نمی‌توانم با عددهای تو برنده شوم!» سؤال کردم «واقعاً فکر می‌‌کنی اگر خودت اعداد را انتخاب کنی، در قرعه‌کشی اثر می‌گذارد؟» و او نگاه سردی تحویلم داد. در کازینوها وقتی مردم به دنبال اعداد بالاترند، تاس را تا می‌توانند محکم می‌اندازند ولی اگر یک عدد کوچک بخواهند، خیلی با احتیاط این کار را انجام می‌دهند.. طرف‌داران فوتبال هم فکر می‌کنند می‌‌توانند با حرکات دست و صورت در مقابل تلویزیون نتیجهٔ یک مسابقه را تغییر بدهند که طبیعتاً این کار به همان اندازه بی‌معناست. متأسفانه آن‌ها در داشتن این توهم با کسانی که به دنبال اثرگذاری بر جهان با ارسال افکار «صحیح» (ارتعاشات، انرژی مثبت، کارما) هستند مشترک‌اند.»

«آبراهام لینکلن کی به دنیا آمد؟ اگر سال تولد او را در ذهن نداشته باشی و باتری گوشی همراهت نیز تمام شده باشد، چگونه با این سؤال پاسخ می‌دهی؟ شاید بدانی در طول جنگ‌های داخلی دههٔ 1860 رییس‌جمهور بوده و همین‌طور اولین رییس‌جمهور امریکاست که ترور شده. با نگاه به مجسمهٔ یادبود لینکلن در واشنگتن، یک جوان باانرژی نمی‌بینی، بلکه بیشتر یک پیر کارکشتهٔ شصت‌ساله به‌نظر می‌رسد. این مجسمه احتمالاً او را در اوج قدرت سیاسی نمایش داده است، مثلاً‌در شصت‌سالگی. فرض کن او در اواسط دههٔ 1860 به قتل رسیده، یعنی حدس ما این است که او در سال 1805 به دنیا آمده (جواب صحیح سال 1809 است). پس ما چه‌طور این مسئله را حل کردیم؟ به کمک مرجع (دههٔ 1860 میلادی) به یک حدس نسبتاً دقیق رسیدیم. هر وقت چیزی را حدس می‌زنیم ـ مثل طول رودخانه‌ٔ می‌سی‌سی‌پی، تراکم جمعیت در روسیه، تعداد نیروگاه‌های هسته‌ای در فرانسه‌ ـ از مرجع کمک می‌گیریم. ما با چیزی که نسبت به آن اطمینان داریم شروع می‌کنیم و در ادامه به قلمرو ناشناخته‌ها می‌رویم. جز این، چه‌طور می‌توانستیم این کار را انجام بدهیم؟ یک عدد تصادفی را همین‌طور انتخاب کنیم؟ این‌که غیرمنطقی است. متأسفانه ما از مرجع‌ها وقتی نیازی هم به آن‌ها نیست، استفاده می‌کنیم.»

آیا تابه‌حال روی مساله‌ای سرمایه‌گذاری کرده‌اید یا وقت گذاشته‌اید که بعداً با نگاهی به گذشته متوجه شده باشید اصلاً ارزشش را نداشته است؟ یا شده به انجام کاری که می‌دانستید برای شما بد است ادامه دهید؟ این‌ها نمونه‌هایی از سوءگیری‌های شناختی یا خطاهای شناختی است، خطاهای ساده‌ای که همهٔ ما در تفکر روزمره و زندگی مرتکب آن‌ها می‌شویم. اما اگر این خطاها را بشناسیم و بدانیم این خطاها چیستند و چگونه آن‌ها را تشخیص دهیم، می‌توانیم از آن‌ها اجتناب کنیم و تصمیمات بهتری بگیریم.

حالا فرض کنید در این جهان پهناور هیچ انسانی دچار خطا و اشتباه نشود؛ آیا به نظرتان آن‌وقت جهان بهتری داشتیم؟ جنگ‌افروزی‌ها به آخر می‌رسید و جرم‌وجنایت از صحنهٔ روزگار محو می‌شد؟ با این‌که پاسخ به این سؤالات و پیش‌بینی‌های جهانی که هرگز تجربه‌اش نکرده‌ایم کاری محال است اما می‌توان این را با قاطعیت گفت که هر چه بیشتر خطاهای خود را بشناسیم رویکرد بهتری به زندگی خواهیم داشت. رولف دوبلی در کتاب هنر شفاف اندیشیدن سعی کرده است بر اساس مطالعات، تحقیقات و تجربیات شخصی‌اش عمدهٔ این خطاها را شناسایی، بازخوانی و معرفی کند. دوبلی در این کتاب ساده، واضح و شگفت‌انگیز طرز فکر شما را تغییر می‌دهد و تصمیم‌گیری شما را متحول می‌کند. همچنین می‌توانید از توصیه‌های این کتاب در زندگی روزمره‌تان بهره ببرید.

مقدمه
۱. چرا باید به قبرستان‌ها سری بزنی؟
۲. آیا دانشگاه هاروارد شما را باهوش‌تر جلوه می‌دهد؟
۳. چرا ابرها را به شکل‌های مختلف می‌بینی؟
۴. اگر پنجاه میلیون نفر چیز احمقانه‌ای بگویند، آن چیز کماکان احمقانه است
۵. چرا باید گذشته را فراموش کنی؟
۶. نوشیدنی مجانی را قبول نکن
۷. مراقب «موارد استثنا» باش
۸. جگر گوشه‌های خودت را بکش
۹. تسلیم مرجعیت نشو
۱۰. دوستان سوپرمدل خود را در خانه رها کن
۱۱. چرا یک نقشهٔ غلط را به نبود نقشه ترجیح می‌دهیم؟
۱۲. چرا «نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود» باید گوش‌های شما را تیز کند؟
۱۳. حتا داستان‌‌های واقعی هم افسانه‌اند
۱۴. چرا باید دفترچهٔ خاطرات داشت؟
۱۵. چرا مرتب دانش و توانایی‌هایت را دست‌بالا می‌گیری؟

• کتاب هنر خوب زندگی کردن اثر دیگری از رولف دوبلی نویسندهٔ سوئیسی است. دوبلی در این کتاب شما را با 58 میان‌بر ذهنی آشنا می‌کنید تا به کمک آن‌ها بتوانید تصمیمات بهتر و هوشمندانه‌تری بگیرید. شناخت این ابزارها شاید نتواند حتماً زندگی خوبی برایتان رقم بزند اما مسیر رسیدن شما به آرزوهایتان را هموار خواهد کرد. 

• کتاب پی‌گیر اخبار نباشید اثر دیگری از رولف دوبلی نویسندهٔ سوئيسی است. رولف دوبلی در سال 2013 در اتاقی مملو از روزنامه‌نگاران ایستاد و اعلام کرد که اخبار را دنبال نمی‌کند و جنجال آفرید. او اکنون در این کتاب از فلسفهٔ خود می‌گوید و می‌گوید چرا یک دهه است که اخبار را نخوانده است.

• کتاب قدرت سکوت اثر سوزان کین نویسنده و مدرس آمریکایی است. او در این کتاب به شما نشان می‌دهد که چطور افراد درون‌گرا دنیا را تکان دادند و تحولاتی اساسی در جامعه به‌وجود آوردند. او توضیح می‌دهد که چطور جامعه قدرت این افراد را دست‌کم گرفته است و چطور این موضوع به ضرر جوامع تمام شده است.

• کتاب کار عمیق اثر کارل نیوپورت استاد علوم کامپیوتر دانشگاه جورج تاون است. او در این کتاب که ترکیبی از انتقاد فرهنگی و توصیه‌های عملی است، به شما یاد می‌دهد که چطور می‌توانید حواس‌پرتی‌ها را کم کنید و به کار عمیق بپردازید. او در این کتاب به تفاوت دو مفهوم کار عمیق و کار سطحی پرداخته و توضیح می‌دهد که کار عمیق چقدر بر روی زندگی‌تان تأثیر می‌گذارد.