سوتیکده سعادت

انتشارات چشمه منتشر کرد:
گیرم پدر تو داشت بنگاه ز دانش دل پیر برنا بود (ادبیات را که دارید؟!) عرض کنم خدمت تان، پاپاجان من مدیریت یک آژانس حمل بار، به اضافه ریاست فدراسیون اصناف رانندگان ترانزیت و هفت هشت ده تا هندوانه ی دیگر را با یک دستش حمل می کند. اینجوری نگاهش نکنید که ذلیل زن جماعت از هر نوع و دسته و تیره و نژادش است، برای خودش کیاوبیایی دارد. غیر از کانتینرها و هیجده چرخ ها و کامیون هایش، سه چهارتایی وولوو اف.هاش. دوازده دارد، ده پانزده تا هم ماموت یخچالی و اگر راستش را بخواهید، وقتی آب می خورد، سیبک گلویش بالا و پایین می رود و من بدجوری عاشق آن اپلش هستم. یک نیروهای ماورای آدمیزادی هم دارد، که به مهره ی مار می گوید «برو واشر!» منظورم از آن نیروهاست که می گویند هرکس داشته باشد، می تواند آنجلینا و جنیفر و زتا و نیکول و بقیه بروبچز را یک جا در هوا پودر کند. مارک مهره مارش هم Dual Bios است. -از متن کتاب-
فروشگاه اینترنتی کتاب 30 بوک

• جزئیات کالا
• اطلاعات بیشتر

• • نوع کالا
  • دسته بندی
  • موضوع اصلی
  • موضوع فرعی
  • نویسنده
  • نشر
  • شابک

  • کتاب
  • کتاب عمومی
  • ادبیات
  • رمان ایرانی
  • آذر دخت بهرامی
  • نشر چشمه
  • 9786002293732
• • زبان کتاب
  • قطع کتاب
  • جلد کتاب
  • تعداد صفحه
  • وزن
  • نوبت چاپ
  • سال انتشار

  • فارسی
  • رقعی
  • شومیز
  • 321 صفحه
  • 362 گرم
  • 1
  • 1393