«می دونی فقط به کسی میشه کمک کرد که ازت کمک بخواد»
نظر خود را برای ما ثبت کنید
انتشارات آموت منتشر کرد:
ویل ترینرِ ماجراجو، کسی که همواره به ورزشهای مخاطرهآمیزی چون صخرهنوردی میپرداخت، در اوج جوانی و سلامت و ثروت اتفاقی برایش رخ میدهد و به لحظهای زندگیاش تغییر میکند و او...
من پیش از تو یک رمان عشقی نیست، اما عشق، عنصر اصلی آن است؛ عشقی متفاوت که از چارچوبهای زمینی خارج میشود و به لایهی آرمانی میرسد و پیچیدگی احساسات درونی انسان را برملا میسازد.
آسوشیتدپرس درباره این رمان مینویسد: بعضی کتابها را نمیتوان زمین گذاشت. کتابهایی وجود دارند که آدم به حدی جذب شخصیتهایش میشود که دوست ندارد داستان به پایان برسد، برای همین خواندنش را کش میدهد. کتاب جوجو مویز یکی از این کتابهاست. گاهی میخندید، گاهی لبخند میزنید و گاهی عصبانی میشوید، و بله، گاهی اشک میریزید. پیشنهاد من: کتاب من پیش از تو را باید همراه با یک جعبه دستمالکاغذی فروخت.
نیویورک تایمز نیز نوشته است: نویسندهی کتاب خواننده را در موقعیتی قرار میدهد که اشکریزان بخواند و جلو برود... با دو شخصیت اصلی داستانش قصهای میآفریند که در خاطرهها میماند.
مریم مفتاحی، متولد سال 1343 ساری، فارغالتحصیل رشتهی مترجمی زبان انگلیسی و زبانشناسی از دانشگاه علامه طباطبایی است. برخی از ترجمههای او عبارتند از: دو اثر از کالین مککالو استرالیایی، سه اثر از مارگارت دیکینسن انگلیسی، و گنجینهی خرد چین (چینگهوآ تانگ)، انتقام فیثاغورث ( آرتورو سانگالی) و کوهها طنین انداختند (خالد حسینی).
فروشگاه اینترنتی 30بوک
رمان من پیش از تو اثر جوجو مویز با ترجمه مریم مفتاحی کتابی پرفروش و شناخته شده است. این کتاب عاشقانه با داستان دلخراشش حتماً به گوش شما هم آشناست. داستان دختری از طبقه کارگر که زندگیاش با مردی از طبقه ثروتمند جامعه گره میخورد. اما این بار، در این داستان سیندرلایی، مرد ثروتمند داستان است که نیاز مبرم به دختر فقیر دارد. ولی نه فقط برای عشق، برای همه چیزش. حتی دمدستیترین کارها مثل حمام کردن یا غذا خوردن زیرا او دچار بیماری Quadriplegia شده است. لوئیزا و ویل، کاراکترهای رمان من پیش از تو، شرایط ویژهای دارند اما این منحصربهفرد بودن باعث نمیشود خواننده آنها را درک نکند، بلکه برعکس همه خوانندهها بهراحتی با آن ارتباط برقرار میکنند و آن را با زندگی و احساسات خودشان مقایسه میکنند. قلم و بیان مویز ساده و روان است و بیان جزئیترین موضوعات به خواننده کمک میکند با احساسات شخصیتها و تجربیاتشان ارتباط برقرار کنند. ویل و لوئیزا در ابتدا اصلاً با یکدیگر کنار نمیآیند، بهمرور زمان اما چیزهای زیادی از هم یاد میگیرند و هر دو از نظر اخلاقی و روانی بالغتر میشوند. حتی خواننده هم میتواند درسهای بسیاری از این کتاب بگیرد. مثل آشنایی با ماهیت فلج چهار اندام، امید به زندگی و عشق ورزیدن. من پیش از تو به خواننده بینشی تازه از «معنای زندگی» میبخشد و از خوانندگانش میخواهد از خود بپرسند که میخواهند چگونه زندگی کنند؟ مویز با شور و شوق بی حد و حصری که به خوانندگانش تزریق میکند، خود پاسخ این سؤال را میدهد. او از طریق ماجرای کتابش به خوانندگانش القا میکند که: «جسورانه زندگی کن، همیشه خودت را هل بده و ساکن نباش، فقط زندگی کن ...»
مویز در کتابش به شخصیتهایش روح میبخشد و به خوانندگانش اجازه میدهد تکههای از روح خود را در جایجای متن کتاب پیدا کنند. هرچقدر لوئیزا شاد و سرحال است ویل مردی سخت و غیرقابلنفوذ است. او هرگاه بخواهد نظرش را درباره چیزی بیان کند، تندوتیز و خشن است. اما بهمرور او در برابر لوئیزا کوتاه میآید و قلبش را به روی او میگشاید و ارتباطشان شکل و شمایل تازهای به خود میگیرد. لو دختر شاد ساده و عجیبی است. او در سن 26 سالگی هنوز جورابشلواریهای راهراه زنبوری میپوشد و دلش شاد است. او خواننده را با خود همراه میکند بهطوریکه بهراحتی میتوان شادی و غم او را احساس کرد. این کتاب با اکثر کتابهای عاشقانه نوشته شده تفاوتهای جدی دارد. مویز بدون شرح روابط تنانی و صرفاً با تمرکز بر اراده و احساس و شخصیتهای منحصربهفرد کاراکترهایش ارتباطی عاشقانه و کاملاً انسانی خلق میکند و تعریف عاشقی را تغییر میدهد. من پیش از تو به خوانندگانش یادآوری میکند که زندگی بینقص پر از شادی وجود ندارد این کتاب میکوشد درک جدیدی از زندگی و شخصیت افراد معلول به دیگران بدهد. بعید است کسی پیش از آنکه خودش گرفتار صندلی چرخدار شود بتواند درک کند که فلج بودن چه احساسی دارد. مسائلی که مردم عادی کمتر به آنها توجه میکنند.
عمده داستان از زاویه دید لوئیزا بیان میشود و هرکجا که لازم باشد تا با دیدگاه جدیدی داستان را ببینیم، از زاویه دید یکی دیگر از شخصیتها به داستان میپردازیم تا داستان غنیتر و قدرتمندتر شود و احساسات بیشتری را پوشش دهد. مثلاً یکفصل کوچک از دید ویل است و به زندگی پیش از تصادف او میپردازد. این فصل به خواننده کمک میکند شخصیت پیش از تصادف ویل را بهتر بشناسد و درک کند و اثر فاحش تصادف بر جسم و روح و روان ویل را درک کند. شخصیتهای این رمان اسطورهای و بدون عیب و نقص نیستند و بسیار انسانی توصیف شدهاند. یعنی علاوه بر خوبیهایشان، نقایصی هم دارند که آنها را انسانیتر جلوه میدهد.
شگفتانگیزترین جنبه این رمان آخرین بخش آن و تصمیمی است که همه شخصیتهای کتاب مجبورند با آن روبهرو شوند. مویز با پیروی از اصطلاح: «اگر واقعاً چیزی رو دوستداری باید آزاد بگذاریاش» خواننده را با یک سؤال تنها میگذارد. اگر آن چیزی که باعث شادی و خوشحالی واقعی کسی که دوستش دارید، میشود قلب شما را شکسته و احساساتتان را نابود کند، چه میکنید؟ این سؤال فلسفی در جایجای داستان جریان دارد و از ابتدای کتاب تا انتهای آن شما را درگیر خود میکند. چه باید کرد؟ آیا باید کسی که دوستش میداریم را رها کنیم تا او شاد باشد یا تا زمانی که میخواهیم او را کنار خودمان نگه داریم و خودخواه باشیم؟ ممکن است این سؤالات ساده به نظر برسند اما همین سؤالات بنیادین هستند که معنای زندگی را تعریف میکنند.
من پیش از تو داستان لوئیزا کلارک، دختر 26 ساله عجیب غریب را روایت میکند که شغلش را ازدستداده است و به دنبال شغل جدیدی میگردد. دست سرنوشت او را با ویل ترینور آشنا میکند. ویل بعد از تصادفی فجیع با موتورسیکلت فلج شده است. خیلی وقت است که او دیگر لذتهای زندگی را احساس نمیکند و کاری جز بیدارشدن، مصرف داروهایش و خوابیدن ندارد. وقتی لویزا بهعنوان پرستار وارد زندگی او میشود نور جدیدی به زندگی ویل میتابد و روابطشان به شیوهای زیبا گسترش میابد و عمیق میشود. لویزا درمییابد که زندگی ویل بسیار کسلکننده و یکنواخت است و میکوشد اندکی شور و شوق وارد زندگی افسرده کننده یکنواخت ویل کند و او را از این کرختی و بیهودگی برهاند. من پیش از تو نمایی واقعگرایانه از زندگی اشخاصی که دچار فلج اندام شدهاند و با افسردگی دستوپنجه نرم میکنند ارائه میدهد. ویل هنوز در ناخودآگاه خود اندوهگین و خشمگین است و اختلاف بین موقعیتها و فعالیتهای زندگی پیشین و فعلیاش بسیار زیاد است. او درک نمیکند که چطور لوئیزا با وجود زندگی متوسط و سادهای که دارد هنوز شور و اشتیاق زیستن دارد. لوئیزا نیز تمام تلاشش را میکند که زندگی تازهای برای ویل درست کند. من پیش از تو میکوشد خوانندگانش را تشویق کند تا نگاههای منصفانه و انسانیتر به دیگر انسانها داشته باشند و در کنار نواقص عاطفی یا جسمی افراد، زیبایی درون آنها را هم ببینند. جنبههای روانشناختی این رمان نیز بسیار جالب و درخور توجه است.
این کتاب را همه کسانی که به دنبال داستانی هستند که سرگرمشان کند میتوانند بخواند. این کتاب عاشقانه ساده و دلپذیری دارد که هرکسی از خواندن آن لذت میبرد. این داستان نهتنها حاوی محتوای عاشقانه است بلکه میتوان آن را بهعنوان داستانی آموزنده در نظر گرفت که سختیهای زندگی شغلی در بزرگسالی و ناپایداری زندگی را بیان میکند و یادمان میدهد زندگی را با تمام سختیهایش در آغوش بکشیم تا به کمال برسیم.
پائولین سارا جو مویز که با نام هنری جوجو مویز شناخته میشود نویسنده، فیلمنامهنویس و روزنامهنگار انگلیسی است که خود را به عنوان نویسندهای رمانتیک شناسانده است. مویز متولد 4 اوت 1969 است. او دو بار برنده جایزه انجمن رماننویسان سبک رمانتیک شده است. جوجو موریس با قلمی قدرتمند به موضوع ماهیت انسان میپردازد و اینکه چگونه ارتباط انسانی موجب میشود زندگی را شادتر ببینیم.
جوجو مویز معتقد است سه چیز در رمانهای او پیدا نمیشود. زنانی که در محیط کار با یکدیگر رقابت میکنند، زنانی که مشکلاتشان به طرز جادویی بعد از خریدن یک کیف دستی یا یک جفت کفش نو حل میشود و زنانی که خوشبختی آنها وابسته یک مرد است.
این نویسنده انگلیسی که در دهه 40 زندگیاش به سر میبرد، دختری متولد 1998 دارد و خودش در جایی بیان کرده است که از تأثیرات کتابها و شخصیتهایش بر زنان جوان جامعه، زنان و دخترانی همسن دختر خودش، آگاه است. در پس پوشش ظاهرفریب ادبیات زنانه (chick lit) کتابهای او، رگههای ظریف و متفکرانه از فمینیسم قرار دارد.
پائولین سارا جو مویز، بسیار نارس به دنیا آمده بود و ازآنجاییکه امیدی به زنده ماندنش نبود او را با نام سه دوست صمیمی مادرش میخوانند و تلاشی برای نامگذاری او نکرده بودند. اما بعداً وقتی او سرسختانه به زندگیکردن ادامه داد، والدینش به این نتیجه رسیدند که نام پائولین برای جثه نحیف او زیادی سنگین است. به همین خاطر او را از همان ابتدا با نام مستعار جوجو صدا کردند و این نام تا امروز رویش ماند.
جوجو تکفرزند است. مادرش هنرمند تصویرگر و پدرش در صنعت حملونقل آثار هنری بود. والدین او زمانی که جوجو 12 ساله بود طلاق گرفتند در نتیجه او (به گفته خودش) روابط پیچیده زیادی داشته است. او اما بعداً با همسرش، چالز آرتور آشنا شد و از او سه فرزند به نامهای ساسکیا (1998)، هری (2001) و لاکی (2005) دارد.
جوجو مویز و همسرش پیش از انتشار کتاب من پیش از تو، در آستانه ورشکستگی بودند. اما با انتشار این کتاب در سال 2012 نهتنها این کتاب پرفروش شده و موفقیت مالی زیادی برای او به ارمغان آورد، بلکه با استقبال خوانندگان دو جلد دیگر در ادامه آن نوشته شد. من پس از تو و هنوز من، ادامه کتاب من پیش از تو هستند که در آنها ادامه داستان لوئیزا روایت میشود. جوجو در جایی گفته است: «چون میدانستم لو الگوی دختران جوان زیادی است، واقعاً برایم مهم بود که او خوشبختی خودش را بیابد. خوشبختی فارغ از یک حرفه یا یافتن یک مرد.»
او و خانوادهاش در حال حاضر در یک روستا و بهدور از هیاهوی شهر زندگی میکنند.
مریم مفتاحی مترجم زبان انگلیسی ایران، متولد سال 1343 در شهر ساری است. او لیسانس خود در رشته مترجمی زبان انگلیسی را از دانشگاه علامه طباطبایی در تهران و فوقلیسانسش را هم از دانشگاه تهران مرکز در رشته زبانشناسی گرفت.
او بهعنوان مترجم اکثر کتابهای جوجو مویز شناخته میشود.
عشقی شورانگیز، اجتنابناپذیر و آرمانگرایانه
- رومانتیک تایمز
یک سری از کتابها را اصلاً نمیتوان زمین گذاشت، پیشنهاد میکنیم کتاب من پیش از تو همراه با یک جعبه دستمال کاغذی فروخته شود.
- آسوشیتدپرس
نویسنده این کتاب خواننده را مجبور میکند اشکریزان به خواندن ادامه دهد.
- نیویورکتایمز
من پیش از تو توانسته از سایت Amazon امتیاز 4.7 از 5 و امتیاز 4.26 از 5 از سایت Goodreads به دست آورد.
رمانهای او به چهل و شش زبان ترجمه شدهاند، در دوازده کشور رتبه اول را کسب کردهاند و بیش از سی و هشت میلیون نسخه در سراسر جهان فروختهاند. من پیش از تو در حال حاضر بیش از چهارده میلیون نسخه در سراسر جهان فروخته است و در یک فیلم بزرگ با بازی سم کلافلین و امیلیا کلارک اقتباس شده است.
من پیش از تو داستان ساده و روانی دارد و خواندن آن برای هرکسی ساده است. زبان این کتاب ساده و خودمانی است.
یک خواننده خوشخوان با سرعت مطالعه 250 کلمه در دقیقه چیزی حدود هفت ساعت و پنجاه و سه دقیقه طول میکشد تا کتاب من پیش از تو را تمام کند.
من پیش از تو دومرتبه تبدیل به کتاب صوتی شده است و در سایتهای مختلف در دسترس است.
کتاب من پیش از تو در ایران بارها ترجمه شده است. از جمله انتشاراتی که این کتاب را چاپ کردهاند میتوان به انتشارات «آموت» با ترجمه «مریم فتاحی»، انتشارات «360 درجه» با ترجمه «فاطمه بارانی»، انتشارات «روزگار» با ترجمه «زهرا چفلکی» و ...
تجربه یک عاشقانه زیبا و خالص برای هرکسی لذتبخش است. کتاب من پیش از تو یک عاشقانه مکتوب و زیباست که تجربه خواندن آن به همه توصیه میشود.
نمایش کامل نقد و بررسی تخصصی
«می دونی فقط به کسی میشه کمک کرد که ازت کمک بخواد»
صورتی گرفته میگوید «وقتی گوشیت همراهته همیشه حس میکنم یه شخص سومی هست که داره برای داشتن توجهات باهام رقابت میکنه.»
تلفن تماس: 67379000-021
ایمیل: info@30book.com
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1403 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
کتاب بسیار احساسی خیلی عالی خیلییی
این کتاب شروع اعتیاد من به کتاب شد. کتابی که فوق العاده س. خانم جوجو مویز و مریم فتاحی بهترینن
کتابی بینظیر و عاشقانه