شکرستان

شکرستان (گوش سفید دم سیاه و دیگران)

(0)

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
94

علاقه مندان به این کتاب
0

می‌خواهند کتاب را بخوانند
0

کسانی که پیشنهاد می کنند
0

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب شکرستان

خان قلی صدتا گوسفند چاق و چله داشت. هر روز صبح، خودش دم در طویله می ایستاد و قربان صدقه گوسفندهایش می رفت و آنها را بدرقه می کرد. بعد هم سفارش می کرد که سر علف های تازه با هم دعوا نکنند. گوسفندها هم در جواب بع بع می کردند. در آخر گله را به مظفر، چوپانش می سپرد. او هم گوسفندها را هی می کرد و راهی صحرا می شد.

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی