

کودک مدفون و غرب واقعی (پالتویی)
ده دوازده سال پيش بود که در جشنواره فيلم توکيو با سام شپرد آشنا شدم. در فيلمي از شلندرف بازي مي کرد و سري کوتاه به جشنواره زده بود. از طريق شلندرف فهميدم که نمايشنامه هم مي نويسد و در واقع نمايشنامه نويس مهم معاصر امريکاست. بعد دخترم، مريم، مجموعه کارهاي او را فرستاد که از ميانشان به اين دو نمايشنامه بيشتر علاقه مند شدم و آنها را به قصد اجرا و کارگرداني روي صحنه ترجمه کردم. آثار شپرد، از لحاظ مضمون و فکر و انديشه، ادامه همان سنت تئاتر جديد امريکاست که با يوجين اونيل، تنسي ويليامز، آرتور ميلر و ادوارد آلبي شکوفا شد و بال و پر گشود و همچنان ادامه دارد. مضامين روياي امريکايي و مشکل از خودبيگانگي، از هم پاشيدن خانواده ها و سرگرداني فرزندان و تنهايي پدرها و مادران، همه، مضاميني است که در تئاتر شپرد هم مستتر و برقرار است، ولي با اين تفاوت که انگار آثار او همه از لحاظ فرم و محتوا از صافي تئاتر ابسورد بکت و يونسکو، تئاتر کرتوفسکي و همه گروه هاي مدرن دهه هاي پنجاه، شصت و هفتاد امريکا گذشته و عناصر و بن مايه هايي از آنها را جذب خود کرده است که همان روح جديد و امروزي شخصيتها و ساختار بديع نمايشنامه هاست. اين جنبه از آثار او در مقدمه («درباره سام شپرد») شرح داده شده است. از نشر هرمس، آقاي ساغرواني و ويراستار محترم تشکر مي کنم و بابت نارساييهاي احتمالي ترجمه از خوانندگان پوزش مي طلبم. داريوش مهرجويي
شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم













