

دکتر علي الوردي جامعه شناس نام آور عراقي با نگاهي جامعه شناختي مقدمه ابن خلدون رابررسي کرده ودر کتاب ((منطق ابن خلدون))کوشيده منطق جديد مخصوص ابن خلدونرا که در مقابل منطق ارسطويي قرار مي گيرد تبيين کند.اين منطق ،فلسفه را از برج عاج پايين مي کشد وبه انسان کمک مي کند تا بتواند زندگي واقعي را درک کند.سخن الوري در اين کتاب آن است که تا قبل از ابن خلدون ،براساس شيوه ي ارسطوييي،تاکيد بر ((صورت))پديده ها بود ونه ((ماده)) ي آن،وهمين امر موجب در غلتيدن آدميان به عالم انتزاع و دور شدن از جزئيات زندگي شده بود.ابن خلدون اولين کسي بود که جامعه ي انساني را به شيو ه اي واقعي مطالعه کرد.او حوادث تاريخي را مستقل از پديده هاي اجتماعي بررسي نکرد.((ماده))نزد او((محتواي اجتماعي)) پديده ها ورخدادها بود که در واقعيت وجود دارد.بنابراين ابن خلدون به امور به اعتبار ((محتواي مادي))آن مي نگريست که به شبکه ي حيات متصل و مرتبط است.الوردي محور نظريه ي ابن خلدون را نه عصبيت يا دولت،بلکه بدويت وتمدن وتزاحم آنها ميداند که نوعي چرخه ي اجتماعي پديد مي آورد که باعث تغيير مستمر جامعه ي انساني مي شود.کشف وفهم موضوع دوقطبي ايستايي وپويايي در مظاهر اجتماعي از دستاوردهاي نظريه ي ابن خلدون است.بدين جهت در نگاه ،ابن خلدون همه ي پديده ها مي توانند واجد جنبه هاي خوب وبدباشند وچنين نيست که اگر چيزي خوب يا بد باشد تا اد بر آن حال باقي بماند. الوردي در اين کتاب تلاش کرده مروري برجنبه هاي مختلف حيات غلمي وعملي ابن خلدون داشته باشد ومنطق فکري اورا استخراج کند.منطق ابن خلدون منطق نوين در توجه به محتوا ومضمون پديده ها و رخدادهاي اجتماعي وحوادث و حوادتاريخي است و مي توان بااستفاده از آن نگاهي فراگير و ديدگاهي کلان نگر در نقد و بررسي جزئيات واقعي امور اجتماعي به دست آورد.
شاید بپسندید














از این نویسنده













