

هنر خوب و قشنگه اما خیلی درد دارد
کارل فالنتين،دلقک هوشيار و منتقد مردمي بود.او با زيرکي|،آينه اي به دست مي گرفت تا حماقت خود وانسان هاي پيرامونش را نشان دهد.اوچه در نمايشنامه هايش،چه روي صحنه و چه در زندگي،پيوسته منتقد سخت گير و تيزبين واقعيت،اجتماع،بوروکراسي و هم وطنانش بود و کمدي هايش آميزه اي بودند از بدبيني،تراژدي و مسخرگي،دن کيشوتي بود لاغر مردني،ني قلياني و دراز قد که بيشتر از اين که به انسان شبيه باشد،به اسکلت شبيه بود؛کمديني بي نظير که از بيان بدن بسيار منعطفش،به خوبي استفاده مي کرد.فالنتين خالق موقعيت هاي بظاهر ساده است که به علت پيچيدگي فيگورها وشرايط جديدي که پيش مي آيد،خيلي زود به موقعيت هايي بسيار پيچيده تبديل مي شوند،به گونه اي که گويي شخصيت ها حتي حرف يکديگر را نمي فهمند و امکان هرگونه ارتباطي از بين مي رود و عجيب ترين کمدي ممکن شکل مي گيرد.نوشته هاي فالنتين رنگي از ماليخولياي فلسفي داردکه وقتي با بدبيني عميق و طنز ديوانه وارش مي آميزد،تبديل مي شود به رقصي جهنمي که همواره بين عقل و جنون در نوسان است.
شاید بپسندید














از این نویسنده














از این مترجم













