30بوک
کتاب عمومی
سیاست
مکاتب سیاسی
خشونت و اندیشه هایی درباره سیاست و انقلاب
خشونت و اندیشه هایی درباره سیاست و انقلاب

خشونت و اندیشه هایی درباره سیاست و انقلاب

(47)
نویسنده:

موجود نیست

دفعات مشاهده کتاب
4940

علاقه مندان به این کتاب
83

می‌خواهند کتاب را بخوانند
1

کسانی که پیشنهاد می کنند
5

کسانی که پیشنهاد نمی کنند
0

نظر خود را برای ما ثبت کنید

توضیحات کتاب خشونت و اندیشه هایی درباره سیاست و انقلاب

انتشارات خوارزمی منتشر کرد:
کتاب «خشونت» با عنوان فرعی «اندیشه هایی دربارۀ سیاست و انقلاب» نام اثری کوتاه از هانا آرنت است که در سال 1970 منتشر شد. هانا آرنت نویسنده، بازماندۀ هولوکاست و یکی از بزرگ ترین و تأثیرگذارترین فیلسوفان و نظریه پردازان «فلسفۀ سیاسی» بود. تفکرات و آثار او تأثیر شگفتی بر نظریه های سیاسی قرن 20 ام و 21 ام میلادی در سراسر جهان داشته است. از مهم ترین موضوعاتی که آرنت در آثارش به آن ها پرداخته است می توان به مقوله های قدرت، مسئلۀ شر، نژادپرستی، نقدِ فمنیسم، دموکراسی، توتالیتاریسم (تمامیت خواهی) و دیکتاتوری اشاره کرد. او آثار متعددی در زمینۀ تاریخ روشنفکران نوشت و در طریق آن ها، به موضوعات آزادی و اخلاق در جامعه مدرن پرداخت و همچنین، پرده از جنبه های بسیار منفی توتالیستاریسم (تمامیت خواهی) برداشت. هانا آرنت خود را از تمامی مکتب های فکری و فلسفۀ موجود تا زمان خویش جدا نمود. آرنت را بیش از هر چیزی بابت جنجالی ترین اثر او «آیشمن در اورشلیم» می شناسند که بحث های فراوانی در مورد «مسئلۀ شر» بر انگیخت. کتاب خشونت نیز یکی از مشهورترین و بحث برانگیزترین جستارهای هانا آرنت است که به طور تخصصی به مسئلۀ خشونت در دنیای مدرن پرداخت است.

در کتاب خشونت، موضوع بحث تحقیق در چیستی و چرایی و نتایج خشونت است اما، قصد نویسنده از واکاویِ مسئلۀ خشونت، محکوم کردن آن نیست. در جانِ کلام این نوشته، نویسنده قصد انتقال دید واقع گرایانه به مخاطبین اش نسبت به مسئلۀ خشونت داشته است. او مدعی است که علارغم عواقب 100 درصد مخرب خشونت و خشونتگری، با توجه به اهمیت غرایز طبیعی در انسان و وجود هیجانات و تنش های مختلف در زندگی انسان مدرن، این به دور از واقع نگری است که خشونت را به طور کامل رد کنیم و خواهان طرد آن از قلمروی رفتار بشر باشیم. از طرفی دیگر، آرنت بیان می کند که در مواردی در زندگی، خشونت (با تعریفِ عملی بدون بحث و گفتار و بدون اندیشیدن به نتایح آن) تنها راه بازگرداندن ترازوی عدالت به حالت تعادلی اش است.

هانا آرنت یک یهودی بازمانده جنایاتِ هلوکاستِ نازی ها در جنگ جهانی دوم بود که توانست از آلمان بگریزد و به آمریکا پناه ببرد. او تا آخر عمر در امریکا ماند و به نویسندگی و فلسفه پردازی پرداخت. حاصل تلاش های او در زمینۀ فلسفۀ سیاسی و اجتماعی آثار بزرگ همچون سه گانۀ «توتالیستاریسم» شد. هر ساله بابت بزرگداشت این فیلسوف سیاسی شهیر، جایزه ای تحت عنوان «جایزۀ هانا آرنت» به متفکران سیاسی برتر داده می شود. از جمله دیگر آثار ترجمه شده از هانا آرنت به فارسی می توان به کتاب های «عشق و آگوستین قدیس» با ترجمۀ مریم خدادادی، «میان گذشته و آینده» با ترجمۀ سعید مقدم، «اندیشیدن و ملاحضات اخلاقی» با ترجمۀ عباس باقری، «وضع بشر» و «حیات ذهن» با ترجمۀ مسعود علیا اشاره کرد.

ترجمۀ کتاب خشونت را یکی از سرشناس ترین مترجمان آثار غیرداستانی و داستانی در ایران، عزت الله فولادوند انجام داده است. از جمله آثار ترجمه شدۀ عزت الله فولادوند می توان به کتاب های «جامعۀ باز و دشمنان آن» اثر کارل پوپر، «گریز از آزادی» اثر اریک فروم، «قدرت و اندیشه» اثر آیزایا برلین و «آمریکایی آرام» اثر گراهام گرین اشاره کرد.
در بخش هایی از کتاب خشونت می خوانیم:

یکی از روشن ترین تمایزات میان قدرت و خشونت این است که قدرت همیشه نیازمند تعداد است، حال آنکه خشونت لااقل تا حدی میتواند بدون آن به کار خود ادامه دهد، چون متکی به اسباب و ادوات است. صورت افراطی قدرت این است که همه در مقابل یکی قرار بگیرند و شکل افراطی خشونت آنست که یکی در برابر همه بایستد. حالت اخیر هرگز بدون کمک آلات و ادوات صورت امکان نمی پذیرد.



ممکن نیست کسی به تاریخ و سیاست بیندیشد و از نقشی عظیم که خشونت همیشه در کار بشر ایفا کرده است بی خبر بماند. در نگاه نخست قدری عجیب است که چنین بندرت کسی خشونت را برای سنجشی خاص برگزیده باشد. (در آخرین ویرایش دایره المعارف علوم اجتماعی برای خشونت حتی تا این حد ارزش و اهمیت قائل نشده اند که ماده ای جداگانه به آن اختصاص دهند.) این نشان می دهد که تا چه اندازه خشونت و کیفیت تصادفی آن از مفروضات بشمار رفته و بنابراین به غفلت سپرده شده است.



به همان میزان که خشونت در روابط بین المللی وسیله ای نامطمئن تر و مشکوک تر شده، در امور داخلی و به ویژه در زمینۀ انقلاب بیشتر شهوت و حسن قبول یافته است. شدت لحن مارکسیستی جنبش چپ نو و رشد پیوستۀ این اعتقاد بکلی غیرمارکسی و اعلام شده به وسیلۀ مائوتسه تونگ که «قدرت از لولۀ تفنگ می روید» با هم مقارن شده اند. البته مارکس از نقش خشونت در تاریخ آگاه بود ولی در نظر وی این نقش اهمیت ثانوی داشت؛ به عقیدۀ او آنچه سبب سرنگونی اجتماع قدیم شد خشونت نبود، تضادهای ذاتی آن اجتماع بود. درگیری های خشونت آمیز پیش از ظهور اجتماعی جدید حادث می گردند، ولی علت به وجود آمدن آن نیستند، و این امر را مارکس به درد زایمان مانند می کند که قبل از زایمان می آید هرچند البته علت آن نیست. به همین قیاس او دولت را وسیله ای برای اعمال خشونت در دست طبقۀ حاکم می داند با اینکه معتقد نیست که قدرت واقعی این طبقه از خشونت متقوم می شود یا بدان وابسته است، بلکه آن را برحسب نقشی که طبقۀ حاکم در اجتماع دارد یا به بیان دقیقتر برحسب نقش آن طبقه در فرایند تولید تعریف می کند.
فروشگاه اینترنتی 30بوک

نظرات کاربران (0)

نظر شما در مورد این کتاب

امتیاز شما به این کالا:

نظرات دیگر کاربران

بریده ای از کتاب (0)

بریده ای از این کتاب

بریده های دیگر کاربران

عیدی