نشر نیلوفر
اسوریوس می گوید شهرت از کسانی که در پی آن اند می گریزد و در پی کسانی می رود که به آن اعتنایی ندارند.
تخفیف های شگفت انگیز
مجله 30بوک
نظر خود را برای ما ثبت کنید
نشر نیلوفر منتشر کرد:
«فلسفه آرتور شوپنهاور را همواره به منزله‌ی فلسفه‌ی ممتاز هنر، حتی فلسفه‌ی مرجح هنرمندان تلقی کردهاند؛ نه به این علت که بخش بزرگی از فلسفه او به هنر اختصاص دارد… یا ساختار این فلسفه در کمال روشنی، شفافیت و انسجام و لحن آن نیرومند، آراسته، دقیق و… واجد اضباطی شاداب است. . همه‌ی این‌ها «نمود» یا ظاهر امر است، یعنی بیان ضروری و فطری ماهیت و عمق این نحوه‌ی اندیشیدن… بیان طبع پویا و هنرمندانه‌ای که جز در این قالب ممکن نیست متجلی گردد. »
توماس‌مان
لئو تالستوی در ۱۸۶۹ در نامه‌ای به آفاناسی فل می‌نویسد: «آیا می‌دانید که تابستان امسال تا چه اندازه برایم پرارزش بود؟ این ایام را با شیفتگی به شوپنهاور و لذت‌های روحی فراوانی گذراندم، که پیش از آن هرگز نمی‌شناختم. . ممکن است روزی نظرم در این باره تغییر کند، اما به هر حال اکنون یقین دارم که شوپنهاور نابغه‌ترین انسان هاست. وقتی آثارش را می‌خوانم نمی‌فهمم که چرا تا بحال ناشناس مانده است. شاید توضیح این امر همان باشد که او خود بارها تکرار کرده است، به این معنا که اکثریت آدمیزادگان را ابلهان تشکیل می‌دهند.»
فروشگاه اینترنتی 30بوک
نقد و بررسی تخصصی
کتاب در باب حکمت زندگی اثر آرتور شوپنهاور با ترجمۀ محمد مبشری یک مقالۀ فلسفی در مورد سعادت و خوشبختی انسان است. این پرسش که واقعاً خوشبختی چیست از زمان‌های قدیم بشر را متحیر کرده و به فکر وا داشته است. خوشبختی یکی از اولین مسائلی بود که فیلسوفان اولیۀ یونان از جمله ارسطو به آن پرداختند. آن‌ها به سعادت eudaimonia) آئودایمونیا می‌گفتند، اصطلاحی که خوشبختی، رفاه، شادی و ثروت را با هم در بردارد. همین سعادت و راه رسیدن به آن بود که ذهن آرتور شوپنهاور را به خود مشغول کرد و مقالۀ بلند در باب حکمت زندگی را نوشت.
البته اندیشیدن به کیفیت و ماهیت زندگی انسان چیز جدیدی نیست. اما پس از تأمل بسیار، باز هم بسیاری در پاسخ به این سؤال در ماندند. دقیقاً چگونه باید زندگی کنیم تا به سعادت و خوشبختی برسیم؟
آرتور شوپنهاور از بدبین‌ترین فیسلوفان تاریخ است. او معتقد است که در دنیای ما شر همیشه بر خیر پیروز می‌شود و انسان هیچ‌وقت در طول تاریخ نتوانسته است بر خوی حیوانی خود غلبه کند و همیشه در جنگ و جدال بوده و تا آخر نیز چنین خواهد بود. اما در کتاب در باب حکمت زندگی، به بررسی ماهیت خوشبختی انسان پرداخته و سعی دارد بفهمد که چگونه می‌توان در زندگی به بیشترین لذت و موفقیت رسید. آرتور شوپنهاور در این کتاب تلاش کرده است هم سعادت و خوشبختی را تعریف کند و هم مشخص کند چگونه باید زندگی کرد تا بتوان به خوشبختی رسید و از نظرش همین تنها راه رسیدن به حکمت زندگی است.
آرتور شوپنهاور در کتاب در باب حکمت زندگی به ارتباط انسان با خودش و دیگران و در کنار آن ارتباط انسان با زندگی پرداخته است و مابین حرف‌هایش سخنان ماندگار فیلسوفان دیگر را نیز ذکر کرده است تا منظورش را واضح‌تر برساند. او در فصل‌های ابتدایی کتاب به سه موضوع آنچه هستیم، آنچه داریم و آنچه می‌نماییم پرداخته است تا راه سعادت و رسیدن به آن را به انسان نشان دهد. شوپنهاور معتقد است شخصیت انسان بسیار مهم است. چون شما هر کجا بروید یا هر کاری بکنید این شخصیت همیشه همراه شماست بنابراین این‌که واقعاً چه کسی هستید بسیار اهمیت دارد. در واقع بخش مهمی از شخصیت شما سلامتی نفس است و آرتور شوپنهاور معتقد است اگر سالم باشید به احتمال زیاد از همه چیز لذت می‌برید و اگر ناسالم باشید از هیچ چیز لذت نخواهید برد.
در ادامۀ کتاب و فصل‌های بعدی آرتور شوپنهاور به موضوع ثروت پرداخته است. یک بار دیگر ابتدا فیلسوف‌های یونانی بودند که به این موضوع رسیدند. اپیکور نیازهای انسان را به سه دسته تقسیم کرد. از نظر شوپنهاور اما ابتدا نیازهای طبیعی و سپس نیازهای ضروری انسان مطرح می‌شود که شامل غذا، سرپناه و پوشاک است و بدون وجود این‌ها ما درد می‌کشیم. دوم نیازهای طبیعی اما غیرضروری انسان است یعنی همۀ چیزهایی که حواس ما را ارضا می‌کنند و ارضای این نیازها ممکن است سخت باشد. در نهایت آرتور شوپنهاور از تجملات سخن گفته است که نه طبیعی هستند و نه ضروری و از آن‌جایی که انسان به خودی خود به تجملات نیاز ندارد برآورده کردن آن‌ها سخت‌تر است و موجب ناخشنودی انسان می‌شود.
از نظر آرتور شوپنهاور، سلامت جسم و روان مهم‌ترین عامل برای شادی است. شوپنهاور در کتاب در باب حکمت زندگی بسیاری از آنچه را رواقیون یونان باستان گفته بودند دوباره بررسی کرده است. او تأکید دارد که تنها چیزی که نمی‌توان از آن فرار کرد شخصیت است چون هر جا که بروید، شخصیت شما همواره همراه شماست. او مانند رواقیون، ساختار روان‌شناختی را بر دو ستون بدن و ذهن استوار می‌داند.
شوپنهاور معتقد است که بدن سالم پیش‌نیاز داشتن روحیۀ شاد است. سالم بودن اما تضمینی برای شاد بودن شما نیست اما ناسالم بودن مطمئنا شما را بدبخت می‌کند. برای سلامت جسم، داشتنِ یک رژیم غذایی ساده و طبیعی و تحرک زیاد ضروری است.
• مقدمه مترجم
• پیش‌گفتار
• فصل اول: تقسیم‌بندی موضوع
• فصل دوم: درباره آنچه هستیم
• فصل سوم: درباره آنچه داریم
• فصل چهارم: درباره آنچه می‌نماییم
• فصل پنچم: اندرزها و اصول راهنمای عمل
• فصل ششم: درباره تفاوت‌های آدمی در سنین گوناگون
• فهرست نام‌ها
«همان‌طور که کشوری که نیازی اندک به واردات دارد یا از آن بی‌نیاز است، خوشبخت‌ترین کشورهاست، انسانی که به قدر کافی غنای درونی دارد و برای تفریح به چیزی از بیرون نیاز ندارد یا فقط اندکی نیاز دارد، سعادتمند است، زیرا واردات بهایی گزاف دارند، وابسته می‌کنند، خطراتی به همراه می‌آورند، موجب گرفتاری می‌شوند و جایگزین بدی برای محصولات داخلی‌اند؛ زیرا از دیگران، یا به طور کلی از بیرون از هیچ نظر نمی‌توان انتظار چندانی داشت. آنچه آدمی می‌تواند برای دیگران بکند بسیار محدود است.»
«آنچه سرنوشت انسان‌های فانی را پی می‌افکند، از سه مشخصه اساسی ناشی می‌گردد: ۱. آنچه هستیم: یعنی شخصیت آدمی به معنای تام که از این لفظ سلامت، نیرو، زیبایی، مزاج، خصوصیات اخلاقی، هوش و تحصیلات را می‌فهمیم. ۲. آنچه داریم: یعنی مالکیت و دارایی از هر نوع. ۳. آنچه می‌نماییم: چنان‌که می‌دانیم معنای این لفظ این است که در نظر دیگران چه هستیم، یا به بیان روشن‌تر: دیگران چه تصویری از ما دارند. پس این مشخصه عبارت است از عقیده دیگران درباره ما و به آبرو، مقام و شهرت تقسیم می‌شود.»
اگر به موضوعات فلسفی یا فلسفۀ آرتور شوپنهاور علاقه‌مند هستید و آن‌قدر مشتاق نیستید که کتاب‌های طولانی‌تر او در مورد فلسفه را بخوانید، می‌توانید با کتاب در باب حکمت زندگی شروع کنید.
آرتور شوپنهاور فیلسوف و نویسندۀ آلمانی بود که در سال 1788 به دنیا آمد و در سال 1860 در 72 سالگی از دنیا رفت. او را بیشتر به خاطر اثرش با نام «جهان همچون اراده و تصور» می‌شناسند که در سال 1818 منتشر و در سال 1844 ویراست دوم آن با پنجاه فصل تکمیلی در دو جلد منتشر شد. او در این کتاب تنها یک اندیشه واحد را از چشم‌انداز‌های مختلف مورد بررسی قرار داده است. شوپنهاور با تکیه بر ایدئالیسم استعلایی ایمانوئل کانت یک سیستم متافیزیکی و اخلاقی الحادی ایجاد کرد و ایده‌های ایدئالیسم آلمانی معاصرش را رد کرد. او یکی از اولین متفکران فلسفۀ غرب بود که اصول مهمی از فلسفۀ هندی مثل زهد، انکار نفس و مفهوم مایا را به اشتراک گذاشت و تایید کرد.
با این‌که شوپنهاور در طول عمرش طرفداران چندانی نداشت اما آثارش پس از مرگ بر روی رشته‌های مختلفی از جمله فلسفه، ادبیات و علم تأثیر گذاشتند. نوشته‌هایش در زمینۀ زیبایی‌شناسی، اخلاق و روانشناسی بر بسیاری از متفکران و هنرمندان همچون فردریش نیچه، اروین شرودینگر و آلبرت انیشتین، روانکاوانی همچون زیگموند فروید و کارل یونگ، نویسندگانی همچون لئو تولستوی، هرمان هسه، خورخه لوئیس بورخس و مارسل پروست تأثیر بسیاری گذاشته است و خود این هنرمندان نیز این تأثیر را تایید کردهاند. از دیگر آثار آرتور شوپنهاور می‌توان به مسئلۀ بنیادین اخلاق، هنر خوشبختی، هنر خودشناسی، هنر همیشه بر حق بودن و هنر پیر شدن اشاره کرد.
کتاب در باب حکمت زندگی از سایت آمازون امتیاز 4.5 از 5 و از سایت گودریدز امتیاز 4.1 از 5 را به دست آورده است.
با این‌که شوپنهاور یکی از برجسته‌ترین فیلسوفان اروپا بود اما نثرش در کتاب در باب حکمت زندگی بسیار ساده و روان است. آرتور شوپنهاور در این کتاب زندگی را تحلیل کرده است. او ادعا می‌کند که دو دشمن سعادت انسان درد و ملال هستند و معتقد است نحوۀ برخورد مردم با این مسائل بستگی به شخصیت‌شان دارد.
افراد فقیر برای حمایت از خود سخت کار می‌کنند و همین موجب درد می‌شود. وقتی افراد به قدر کافی ثروت داشته باشند که دیگر نیازی به کار کردن نداشته باشند نیز حوصله‌شان سر می‌رود و وقت‌شان را به کارهای بیهوده می‌گذرانند. او در کتاب در باب حکمت زندگی به مسائل دیگری همچون آبرو، رتبه، سربلندی، شرف و شهرت نیز پرداخته است.
- کتاب درمان شوپنهاور اثر اروین د. یالوم، رمانی بر اساس دیدگاه‌های روانشناسی است که در سال 2005 منتشر شد. داستان روایت زندگی روان‌پزشکی بیمار و رو به مرگ است که پس از وقفه‌ای کوتاه تصمیم می‌گیرد جلسات روان‌درمانی خود را با بیمارانش ادامه دهد تا بدین ترتیب بر هراس از مرگ غلبه کند. یکی از بیماران او مردی منزوی و بدبین است که به‌نوعی رونوشت شوپنهاور است و می‌خواهد با تکیه بر اندیشه‌های شوپنهاور، یک مشاور فلسفی بشود. در این میان ایده‌ها و نظرات آرتور شوپنهاور نیز در کتاب و جلسات مطرح می‌شود.
- کتاب مسئله‌ی اسپینوزا ا اثر ارودین د. یالوم، که در آن دو داستان را در کنار هم روایت کرده است. او در فصل‌های فرد به داستان بنتو (باروخ) اسپینوزا پرداخته و در فصل‌های زوج داستان آلفرد روزنبرگ را تعریف می‌کند. اسپینوزا فیلسوف بزرگ قرن هفدهم بود که از سوی جامعه طرد شد.
اسوریوس می گوید شهرت از کسانی که در پی آن اند می گریزد و در پی کسانی می رود که به آن اعتنایی ندارند.
خوشبختی به آسانی دست یافتنی نیست یافتن آن در درون خود دشوار است و در جای دیکر ناممکن
زندگی مانند بازی شطرنج است ما نقشه ای میریزیم اما اجرای آن مشروط به حرکت‌هایی است که رقیب به دلخواه می‌کند.
عالی به معنای واقعی از میلیون ها کتاب این یکی ارزش نگه داشتن و بارها مطالعه کردن و داره
نثر روان و پر مغز آرتور شوپنهاور هر مغز متفکری رو مجذوب خودش می‌کنه.
کتابیست نغز و حکیمانه. به شدت توصیه میشه