

دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد
اين کتاب شما دوازده داستان کوتاه است. داستان هايي که با وجود سادگي مشغوليت ذهني خواننده مي شوند؛داستان هايي که در سال نخست انتشار صد هزار نسخه در فرانسه فروش داشته است وتا کنون به 20زبان ترجمه شده و در فرانسه و بلژيک چند جايزه معتبر را به خود اختصاص داده است.آنا گاوالادا،نويسنده اي است که به سادگي ار آنچه در دور و برمان مي گذرد مي نويسد؛بي حذف و اضافه.داستان هاي وي به راحتي هرچه تمام تر احساسات آدم هاي اطراف را نشان مي دهند.آنها در عين سادگي لايه دا و عميق هستند.روز مرگي ها و ريز ترين تفکرات ذهن يک انسان زير ذره بين انيشه او قرار گرفته اند.تلاش نمي کند شگفت زده مان کند. روز مرگي هايي که اگر تلخ،يا اگر شيرين،همين اند که هستند؛صادقانه وحقيقي،روزنامه ماري فرانس درباره اين کتاب نوشته است:«داستان ها هم خارق العاده اندهم گزنده ودر عين حال،غم انگيز.گلي زيبا باخاطره هاي زياد.»يا شايد به قول خود گاوالدا،«واقعيات ناخوشايندي که به آرامي از آن ها سخن رفته است».

شاید بپسندید














از این نویسنده













